اگر میخواهیم وضعیت مالی خود را بهبود ببخشیم و از مشکلات مربوط به پول و مادیات خسته شدهایم، قبل از هر کاری باید در سبک زندگی، افکار و اندیشه خود تغییر ایجاد کنیم. از ابتدا به ما آموختهاند پول مادی است و هیچ ارتباطی با احساسات ندارد. با یادگیری مسائل مربوط به «روانشناسی پول» میتوانیم ساختار ذهنی خود را تغییر دهیم و اطلاعات کاربردی و درستی را در خصوص احساسات و ظرایف مربوط به پول کسب کنیم.
روانشناسی پول یک بحث کاملاً علمی و جهانی در مورد پول است که مطالعه آن باعث میشود تا دیدگاه بسیار عمیقی در مورد آن را به دست آوریم. در این مبحث همه چیز به طرز تفکر و رابطه ما با جنبههای س زندگی بستگی دارد. بر اساس تحقیقات 75 سالهای که روی دلیل شادی در زندگی افراد انجام شده است، نتیجه نشان میدهد که اصلیترین دلیل شادی یک انسان، در روابط درست او نهفته است و در حقیقت این کیفیت روابط ما هستند که خوشبختی و رضایت حقیقی را برای ما رقم میزنند.
رابطه با پول یکی از مواردی است که اکثر افراد آن را نادیده میگیرند. وقتی به علم روانشناسی پول پی ببریم و بتوانیم رابطه درستی با مسائل مالی داشته باشیم، میزان درآمد ما بالا میرود و میتوانیم زندگی کاملاً متعادلی را داشته باشیم. چنانچه روانشناسی پول را نادیده بگیریم، تمام باورهای رایج اشتباه جامعه در مورد پول، زندگی و میزان درآمد و رفاه ما تحت تأثیر قرار میگیرد.
«روانشناسی پول» یکی از کتابهای هوش مالی به شمار میرود که تا حد زیادی طرز فکر ما را نسبت به پول تغییر میدهد. در همین راستا برای درک بهتر روانشناسی مالی میخواهیم این کتاب را مورد بررسی قرار دهیم و از لابهلای صحبتهای «مورگان هاوزل» به دنبال پنجرهای تازه برای نگاهکردن به پول بگردیم.
در نگاه اول اینگونه به نظر میرسد که برخی از مردم در حال ازدستدادن موقعیتهای شگفتانگیز زندگی خودشان هستند. درحالیکه خودشان اصلاً اینگونه فکر نمیکنند و در دلشان یک آفرین هم به خودشان میگویند و در مقابل افرادی که تصمیمات مالی متفاوتی میگیرند فکر میکنند که آنها دیوانه شدهاند. علت این رفتارها و قضاوتها چیزی به جز تأثیر محل تولد و طرز فکر آنها که البته قابل تغییر است. زمانی که یک فرد در زندگی خود هیچگاه با چالشهای مالی روبرو نشده است وقتی وارد بازار سرمایهگذاری مانند ارز دیجیتال میشود، ریسکها را بسیار ناچیز و بهعنوان هیجان در نظر میگیرد. در دایره واژگانی این افراد کلماتی مانند فقر، نیستی و شکست تعریف نشدهاست. در مقابل افرادی که در فقر بزرگ شدهاند در ابتدا ریسکها موجود در بازار را شناسایی میکنند زیرا میدانند اگر در پیشبینیهای خود اشتباه کنند باید با سرمایه ارزشمندشان تاوان بپردازند. همین ماجرا موجب تفاوت در رفتار آدمها با پول میشود.
مرز بین پیروزی و شکست به باریکی یک تار مو است اما نتیجه میتواند خیلی متفاوت باشد. این دو همیشه دوشادوش یکدیگر هستند و دانستن این موضوع به ما کمک میکند که در مورد پیروزی و شکست دیگران خیلی زود و سطحی قضاوت نکنیم. تمامی موفقیتها با تلاش سخت و طاقتفرسا و یا تمام شکستها به دلیل کاهلی و مسئولیتپذیر نبودن افراد اتفاق نمیافتد. عواملی زیادی در این میان هستند که دستبهدست هم میدهند که از چشمهای ما پوشیده هستند. این موضوع دلیل خوبی است که به پیروزی خود دل نبندیم و ملاقات با شکست را رسیدن به آخر خط ندانیم.
بخش مهمی که در روانشناسی پول به آن پرداخته میشود، یادگرفتن متوقف شدن است. طمع زیاد انسان برای بیشتر داشتن در ابتدای راه او را به سمت موفقیتهای که آرزوی آنها را داشته سوق میدهد، اما اگر این آتش شعلهور کنترل نشود همه چیز را از بین میبرد. در تاریخ پر است از سرمایهگذارانی که با تصمیمهای اشتباه در عرض یک شب تمام سرمایه و اعتبار خود را ازدستدادهاند. برای کنترل کردن طمع و استفاده مفید از آن باید برای خود حد و اندازه تعریف کنیم. خیلی خوب است که همیشه به جلو حرکت کنیم اما نباید جنون طمع منطق ما را ارز بین ببرد.
با خواندن داستان موفقیت آدمهای ثروتمند به این فکر میکنیم که حتماً از رمز و رازهای پیچیدهای باخبر هستند اما در حقیقت، ماجرا سادهتر از این حرفها است. شاید با تحلیل نمودارها و کمکگرفتن از رباتها سرمایهگذاری سودآوری داشته باشیم ولی به این معنی نیست که دیگر ثروتمند شدهایم. چون نگهداری از سودها است که نتیجههای شگفتانگیزی را به وجود میآورد. درواقع اگر ما صبر داشته باشیم میتوانیم امیدوار باشیم که ترکیب این دو ویژگی با هم ما را در رسیدن به ثروت زیاد همراهی میکند. صبر کردن شیوهای است که سرمایهگذاران بزرگی مانند« وارن باف» و «بنجامین گراهام» از آن استفاده کردهاند.
با تبدیل کردن علاقه خود به یک منبع درآمد و یا سرمایهگذاری در بازارهای مالی مانند بورس و ارز دیجیتال میتوانیم یک راه برای ثروتمند شدن پیدا کنیم. در این میان چیزی که پس از پولدار شدن اهمیت زیادی پیدا میکند حفظ ثروت بهدستآمده است. باید بتوانیم در طول زمان ارزش سرمایهای که به دست آوردهایم را حفظ کنیم. میتوان اینگونه نتیجه گرفت که بهدستآوردن پول تنها نیمی از مسیر ثروتمندی است، ادامه ماجرا به تلاش ما برای حفظ آن پول برمیگردد.
دنیای ارزهای دیجیتال یکی از بازارهای مالی پرطرفدار هستند که نظر بیشتر ثروتمندان را به خود جلب کردهاند. در این بازار میتوانیم روی داراییهای دیجیتال باارزش مثل بیتکوین، اتریوم و تتر سرمایهگذاری طولانیمدت انجام دهیم. در این بازار مالی روشهای زیادی برای کسب درآمد وجود دارد که باتوجهبه سرمایه و علاقه خودمان میتوانیم یکی از روشها را انتخاب کنیم. اولین قدم برای ورود به این بازار مالی آموزش و کسب آگاهی است. برای بهدستآوردن اطلاعات بیشتر در مورد سرمایهگذاری در دنیای ارزهای دیجیتال اینجا کلیک کنید.
جمله معروفی در بحث روانشناسی پول وجود دارد که میگوید: «در زندگی خوشبین و در کار بدبین باش» زیاد خوشبینی در کار و ماجراهایی که به پول ربط دارد ما را به سمت گرفتن تصمیمهای عجیب و دور از منطق سوق میدهد. ممکن است به هوای موفقیت مالی که در روزهای قبلی کسب کردهایم، این روش را نسخه جادویی فرض کنیم و بخواهیم سرمایه زیادی را وارد آن کنیم.
این نوع خوشبینیها ما را با سر به چاه فرو میبرند و یکی از بزرگترین دلایل ورشکستگی افراد در جهان است. به همین خاطر در سرمایهگذاری تا جای ممکن باید بدبین باشیم و روشهای که برای سرمایهگذاری انتخاب میکنیم را چندین بار بررسی کنیم و با برنامهریزی و مدیریت احساسات خود تصمیم به سرمایهگذاری بگیریم.
مورگان هاوزل در این کتاب به دنبال نشاندادن رفتارهای غیرمنطقی ما در برخورد با ماجرای پول است. او با انجام سالها کار و تلاش به این نتیجه رسیده است که رفتارهای مالی ما بیشتر از آنکه ریشههای منطقی و اصولی داشته باشند، احساسی هستند. توجه کردن به تصمیمها، بررسی آنها از چندین وجه و دیدگاه و قبول همراه همیشگی شکست در سرمایهگذاری، از جمله پیامهایی هستند که مورگان قصد داشت در این کتاب به گوش خوانندگان برساند.
محتوای این مطلب تبلیغاتی است و توسط سفارشدهنده، تهیه و تنظیم شده است