به گزارش برنا، این روزها هر کسی که میتواند، در حال تنظیم برنامه است تا خود را به وعدهگاه مومنان یعنی زیارت اربعین حضرت اباعبدالله الحسین (صلوات الله علیه) برساند. کرور کرور عاشق دلباخته از شهرها و روستاها خود را آماده میکنند به سیل زوار بپیوندند و با معشوق دیدار تازه کنند، حرف دل بگویند، حاجت بخواهند، قول بدهند و قول بگیرند، بیعت محکم کنند و با دست پر برگردند و کیست که از بار عام ساحت قدس کریم بن کریم دست خالی برگشته باشد؛ چه با پای خود برود و چه دل را مسافر کرده باشد.
زیارت شهید مظلوم دشت طف در ایام اربعین نشانه ایمان عنوان شده است؛ البته ایمانی و یقینی که خالی، پوچ و از سر هیجان ساعتی و لحظهای نیست، زیرا این ایمان و باور با خود تکلیف میآورد تا مدعی لافزن از عاشق حقیقی بازشناخته شود. همان عشقی که آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها. نه برادر یا خواهر گرامی! اشتباه نکن، نگارنده آنقدرها که گمان کردهای خام نیست که بخواهد مسیر نوشته را به سمت مشکل روزمره اقتصادی و معیشتی کج کند - که البته آن هم جزئی از مشکلات همه ما مردم است و البتهتر اینکه تنها برج عاج نشینان هستند که از بیان چنین مشکلی رو ترش میکنند، چه اینکه مشکل آنها در حد این است که چه کنند بادآورده را باد نبرد! - مگر نه این است که قرار خالق آن بوده که از مخلوق به نگرانی، معیشت، بیماری و نقص در مال و بهره آزمون بگیرد تا نهایتاً خبیث از پاک جدا شود؟
خواندید یا دیدید یا شنیدید که مرشد چه گفت؟ «سیاست ما ایستادگی در مقابل جنایتهای نظام سلطه است، این اینها را عصبانی میکند، لذا متّهم میکنند جمهوری اسلامی را. همه باید حواسشان باشد با این سیاستِ استکباریِ آمریکا همراهی نکنند. هر کاری هم که میکنند، به نظر ما - یعنی با تحلیلی که بنده دارم - از سر ناتوانی و عجز است. این ترورهایی که اتّفاق میافتد، تبلیغات عجیب و غریبی انجام میدهند، چون عاجزند، نمیتوانند کاری بکنند...
استکبار میخواهد ... خطوط فاصل در دنیای اسلام را پُررنگ کند با جنگ شیعه و سنّی، جنگ عرب و عجم، گاهی جنگ شیعه ـ شیعه و جنگ سنّی ـ سنّی که این الان جلوی چشم شما است و در کشورهای مختلف میبینید؛ [جنگ] یک جناح سنّی با یک جناح سنّی، یک جناح شیعه با یک جناح شیعه! اینها کار استکبار است، اینها کار آمریکا است، اینها تحریک آنها است، نقشهکشی آنها است که خب متأسّفانه وجود دارد؛ باید مراقب بود»
زبر الحدید که میدانی یعنی چه؛ یعنی قطعات آهنین و فولادین. فولاد را میشود در کوره ذوب و نرم کرد، ولی مومنی که در زیارت اربعین، دلش با آب چشمش صیقل خورده است به تعبیر بلیغ و شورانگیز امام صادق (صلوات الله علیه) از فولاد هم محکمتر است و «اگر کشته شود، و باز زنده شود، و باز کشته شود، هرگز تغییری در قلبش پدید نمیآید.». مثلاً تصور میکنی اگر امروز حاج قاسم و ابومهدی امروز به جمع ما برگردند، تغییری در افکار و رفتار آنها برای ایفای تکلیفشان به وجود آمده یا اینکه بر ایمان و باور خود راسختر شدهاند؟
ستون کشی بزرگ اربعین به میزبانی برادران و خواهران عراقی، به همان مقدار که تجدید میثاق است، مرور تکلیف نیز هست و تکلیف هر کسی هم در حد وسع او است.
این ستون آنقدر طولانی و وسیع هست که کسی از آن جا نماند و آن قدر تنوع دارد که خطکشیها و دسته بندیها در آن بیمعنا خواهد شد. حالا خودتان را جای آمریکاییها و صهیونیستها بگذارید: با این ستونکشی تاریخی که عقبهاش جاماندگانی هستند که از همین الان خود را برای سال بعد آماده میکنند و طلایهاش موکبدارانی هستند که نزدیک به یک ماه از زندگیشان میزنند که از جان و مالشان مایه بگذارند، چه میکنید و چه میتوانید بکنید؟! حالا بار دیگر این قسمت از سخن مرشد را بخوانیم: «هر کاری هم که میکنند، به نظر ما ــ یعنی با تحلیلی که بنده دارم ــ از سر ناتوانی و عجز است. این ترورهایی که اتّفاق میافتد، تبلیغات عجیب و غریبی انجام میدهند، چون عاجزند، نمیتوانند کاری بکنند...»
حاج قاسم و ابومهدی را از سر عجز ترور کردند، همان تروریستهای فرودگاه بغداد، امروز هم از سر عجز در پی به هم ریختن عراق و بعد لبنان و ... هستند و لابد فردا هم برای عقیم کردن گشایشهای برجام و نتیجه دادن صبر و استقامت این مردم، میخواهند نقشه بکشند (البته صهیونیستها از خیلی وقت قبل دست به کار شدهاند).
فولادهای آب دیده در ستون کشی اربعین که تکلیف مقابله با توطئهها و به خاک مالیدن دماغ متکبران را بر عهده دارند، خود را برای دوره جدیدی از رویارویی آماده میکنند. در این میان، انتقام شهدای بامداد خونین فرودگاه بغداد، داستان ویژه خود را خواهد داشت.