آپارات گیم از روز جمعه برای همیشه خاموش خواهد شد، این خبری بود که مدیرعامل هلدینگ صباایده با انتشار یک ویدیوی کوتاه از خود اعلام کرد، وی در این ویدیوی کوتاه از نهادهای رگلاتور گلایه کرد که بدون درک کافی از زیست بوم نوین فناوری سعی میکنند برآن نظارت کنند؛ چرا که درگیر رفع مسائل نهادهای خود هستند و فرصتی برای آموختن نحوۀ مواجهه با این پدیدهها ندارند!
شکوری مقدم با خطاب دادن نهادهای رگلاتور دولتی و حاکمیتی، بدنۀ کارشناسی فعال در این دستگاهها را کاملاً نادیده گرفت، وی معتقد است که شاید نظارت بر سرویس آپارات گیم توسط شورای عالی فضای مجازی یا بنیادملی بازیهای رایانهای میتوانست که سرنوشت بهتری را برای این سرویس رقم بزند، البته به نظر میرسد این یک بیان رسانهای باشد تا اعتقاد قلبی که هدفش الغای نظارت غیرتخصصی بر سرویسها و همراه کردن افکار عمومی با خود برای هزینهزا کردن هرگونه اقدام نظارتی جهت کنترل محتوایی سایر سرویسهای صبا ایده توسط دستگاههای نظارتی باشد.
مدیرعامل هلدینگ صباایده در حالی با ابراز تأسف از آرزوی خود برای پاسخگویی به ناظری همچون بنیاد ملی بازیهای رایانهای میگوید که محتوای سرویس آپارات گیم تناسبی با دستورالعملهای محتوایی این بنیاد نیز نداشت، برای اینکه مسئله روشنتر شود، کافی است که برخی عناوین بازیهای رایانهای که بدون محدودیت توسط برخی کانالهای آپارات گیم استریم میشد را مرور کنیم، مورتال کمبت 11 (این بازی در کشورهای غیر اسلامی مانند چین، ژاپن و اوکراین نیز به طور کلی ممنوع است) یا رستگاری سرخپوست مردۀ 2 (بازی مذکور در کشورهایی مانند اردن و امارات مجوز انتشار ندارد، کشوری مانند بلژیک نیز بخش قمارش را محدود کرده است) از جملۀ این بازیها هستند.
بنیادملی بازیهای رایانهای برای صدور مجوز انتشار و توزیع بازیهای رایانهای نظام ردهبندی تحت عنوان اسراء دارد که کارشناسان این بنیاد بر اساس میزان سنخیت محتوای بازیها با فرهنگ ایرانی و اسلامی همچنین ویژگیهای شخصیتی سنین مختلف، مشخص میکنند که هربازی رایانهای برای چه رده سنی مناسب است، در برخی موارد هم که هیچ تناسبی میان فرهنگ ایرانی و محتوای بازیها وجود نداشته باشد به طور کل مجوز انتشار در ایران به آنها داده نمیشود از جمله این موارد محدود همین بازی مورتال کمبت11 است که توسط نظام ردهبندی سنی اسرا با برچسب بسیار خشن ارزیابی شده و مجوز انتشار در ایران را ندارد اما آپارات گیم بستری شده بود تا امثال این بازی به راحتی در دسترس کودکان و نوجوانان ایرانی باشد.
همین دو مثال به خوبی نشان میدهد که مشکل صباایده با تغییر رگلاتور حل نمیشود، تغییر رویکرد در تمام سرویسها راهحل نهایی این هلدینگ برای ادامۀ حیات در زیستبوم فناوری کشوری است که ارزشهای ایرانی و اسلامی برای مردم و حاکمیتش اهمیت زیادی دارد که اگر نداشت هزاران جوان این مملکت در راه حفظ این فرهنگ و میهن جان خود را فدا نمیکردند.
زمانی که منتقدان نسبت به انتشار محتوای نامناسب توسط برخی پلتفرمها مانند آپارات گیم اعتراض میکنند با همین برچسب عدم درک صحیح از نظام نوین رسانهای جهان مواجه میشوند، در حالی که تمام کشورهای دنیا نسبت به انتشار محتوا در فضای مجازی خود حساس هستند به خصوص آمریکا که مالک بسیاری از پلتفرمهای دروازهبان فضای سایبر است، این کشور نه تنها انتشار محتوای لاتین زبان برخلاف میل خود را تحمل نمیکند، بلکه وقتی سرویسهایش به کشورهای دیگر وارد میشوند، مردم آن کشور اجازه ندارند که محتوایی بر بستر این پلتفرمها منتشر کنند که قوانین آمریکا را نقض نماید.
مثال سادۀ آن هم رفتار اینستاگرام در قبال سرود سلام فرمانده، شهید طالب زاده، شهید فخری زاده، شهید صیاد خدایی، شهید سلیمانی و کودک 5 سالۀ فلسطینی است که بدون هیچ اغماضی تمام آنها را حذف کرد یا مسدود کردن دائمی صفحۀ چند میلیونی شبکۀ انگلیسی زبان پرستیوی بر بستر فیسبوک بدون اخطار قبلی را هم میتوان مصداقی دیگر از این مسئله برشمرد، گوگل پلی هم که گاه و بیگاه با توجیه رعایت قوانین تحریمی آمریکا سرویسهای ایرانی دیجیتال را محذوف میکند.
حال از آقای شکوری و امثال ایشان باید سوال کرد که اگر آپاراتگیم را در آمریکا ثبت کرده بودند، کمیسیون ارتباطات فدرال این کشور به ایشان اجازه میداد که بازیهای مربوط به شهید سلیمانی، منتقد به قضایایی مانند هلوکاست و دارای فرهنگ مقاومت بر بستر آن استریم شود اما آپارات گیم به فعالیت خود ادامه دهد که حالا ایشان انتظار دارند تا بازیهای خشن، دارای محتوای جنسی، همراه با بیان کلمات رکیک و بیاخلاقیهای کلامی بر بستر آپارات استریم شود، صبا ایده تحرکی برای کنترل آن انجام ندهد و کسی نیز متعرض به ایشان نشود که چرا اقدامی عملی برای حفاظت از چارچوبهای فرهنگی ایرانی انجام نمیدهید؟
نکتۀ دیگری که آقای شکوری مقدم در ویدیوی کوتاه خود اشاره میکنند، سختگیریهای مدیران است که سبب شده تا مهاجرت ایرانیها از نخبگان و کاربران فراتر رود به لایۀ سرویسها و شرکتهای دانشبنیان ایرانی برسد! این ادعای مدیرعامل صباایده در حالی مطرح میشود که شرکتهای متعدد ایرانی در همۀ زمینههای که این هلدینگ فعالیت دارد، همین امروز در حال فعالیت در کشور هستند، کشور ما در حال حاضر از سرویسهای کلادگیمینگ مانند پلیپاد برخوردار است که در لبۀ تکنولوژی و دانش فعالیت میکنند و برای انتشار محتوا نظام ردهبندی سنی را هم رعایت میکنند و جهت توسعۀ فعالیت خود نیز به زودی سرویس استریم گیم را فعال خواهند کرد.
جالب است که شکوری مقدم و برخی از متولیان فرهنگی و نمایندگان در حالی دانشبنیان بودن را یکی از مزایای مجموعۀ آپارات معرفی میکنند که این هلدینگ دانشبنیان اعلام میکند، برخلاف یسیاری از سرویسهای کارآمد جهان توان پایش محتوای مضر با استفاده از هوش مصنوعی را ندارد اما در عین حال قصد دارد تا واژۀ دانشبنیان را مستمسکی برای عبور از نظارت قرار دهد، قرار نیست اگر مجموعهای در پارهای از فعالیتهایش مشمول تعریف دانشبنیان بود با استفاده نادرست از اهمیت این موضوع برای نظام اسلامی کارهایی انجام دهد که خلاف فرهنگ و ارزشهای ایران باشد.
حمایت از شرکتهای دانشبنیان همچون سایر فعالین اقتصادی در زیسببومهای دیگر باید تا جایی باشد که آنها نیز قانون و ارزشهای کشور را رعایت کنند اگر بنا باشد که مشکلی که سرویسهای خارجی برای فرهنگ ایرانی ایجاد میکند، توسط شرکتهای دانشبنیان داخلی هم تکرار شود که اساساً دیگر مخالفت با نمونۀ خارجی و حمایت از شرکت داخلی چه تفاوتی دارد، دستکم در صورت تخطی سرویس خارجی میتوان تفاوت زبانی را دلیل این مسئله تلقی کرد.
شاید برخی ادعا کنند که آپارات در تولید و استریم این محتوا نقشی نداشته و صرفاً یک سرویس ارائۀ خدمت است! اما اگر قرار باشد که ما این توجیه را بپذیرم، باید قبول کنیم که برخورد با مدیران اجرایی شرکتهایی مانند کروپ، آیجی فاربن، دایملر-بنز، فولکسواگن که پشتیبانی ارتش آلمان در جنگ جهانی دوم را انجام میدادند و کشاندن آنها به دادگاه، کار درستی نبود؛ چرا که آنها نیز از دانش روز برای ساخت جنگافزار استفاده میکردند و نقشی در استفاده از این جنگافزار نداشتند یا امروز لاکیهید مارتین، بوئینگ، نورثروپ گرومن، جنرال داینامیکس و ... مسئولیتی در قبال جنایتهای جنگی به خصوص در غرب آسیا ندارند، در حالی که آنها هرروز تلاش میکنند تا سلاحی بسازند که نفرات بیشتری را بکشد.
برخورد با کارخانههای ساخت سلاح در حال توجیه پذیر است که کشتۀ جنگ سخت، جسم و روحش این جهان را ترک میکند و امکان آسیب زدن به همنوعان خود را ندارد اما کسی که قربانی نبرد شناختی میشود روح و تفکرش نابود میشود و این امکان برایش فراهم است که هزاران نفر مانند خود را به جامعه معرفی کند بنابراین پلتفرمهایی که حوزۀ فرهنگ را برای انتخاب بر میگزینند باید دقت بیشتری در عملکرد خود داشته باشند، ضمن اینکه باید به آنها یادآوری کرد که برای مثال حضور در امارات یا هرکشور دیگری نیز بدون رگلاتوری ممکن نیست و باید قوانین آنها را بپذیرید که درخصوص آپارات گیم اولین اقدام اصلاحی شما باید حذف همین بازی رستگاری سرخپوست مردۀ 2 باشد! راحتی بیشتر را فقط میتوان در این صورت توجیهپذیر دانست که نظام ارزشی کشور مقصد با پارادایم فکری مدیران شرکت تناسب بیشتری داشته باشد وگرنه مهاجرت به یک کشور دیگر را نمیتوان توانایی تولید و انتشار هرمحتوایی بدون نظارت نهادهای قانونی دانست.
البته بعید به نظر میرسد که این تهدید به مهاجرت چیزی بیش از یک جنگ زرگری باشد، چرا که کمتر کشوری را میتوان یافت که قوانین مالیاتی، کار و بیمۀ سادهای مانند ایران داشته باشد، البته پذیرش یک شرکت مهاجر و اجازۀ رقابت دادن به آن در حد دیگر رقبا نیز اساساً کار سادهای نیست، یکی از اهداف راهانداختن چنین همآوردی زرگری را میتوان قربانی کردن سرویس کوچکتر و فاقد سودمالی و حفظ سامانۀ اصلی دانست، شاید باید هدف اصلی از تعطیلی آپارات گیم را قربانی کردنش برای حفظ سامانۀ ویدیوی درخواستی صبا ایده بدون تندادن به چارچوبهای نظارتی کشور قلمداد کرد، کسی نمیگوید که محتوای تولیدی در پلتفرمها مانند صدا و سیما باشد اما عبور از مرزهای اخلاق و ارزش نیز راهکار مناسبی برای جلب مخاطب و شاید درآمد نباشد، قرار نیست محتوای شبکههای ترکیهای فارسی زبان با عوامل ایرانی داخل کشور بازتولید و خورد مخاطب داده شود یا بازیهایی که حتی در خارج از کشور ممنوع است به راحتی در آپارات گیم استریم شود.
مسئلۀ دیگر که بهتر است مدیر صباایده پیش از مهاجرت به آن توجه کنند، عدم پهن شدن فرش قرمز در کشورهای دیگر است، بعید به نظر میرسد که کشور دیگری در جهان باشد که متولیان فرهنگی آن یک سرویس فضای مجازی را به دلیل ارائۀ محتوای نامناسب محدود کنند اما اجازه دهند تا سرویس ایرانی مشابه آن همان محتوا را در فضای وب بدون هیچ محدودیتی منتشر کند، شکوری مقدم خود نیز معترف است که محدود شدن یوتیوب نقش اساسی و مهم در رشد آپارات همینطور به تبع آن صباایده داشت، وی سال 93 در پاسخ به سوالی مبنی بر نقش محدود شدن یوتیوب در موفقیت آپارات به پایگاه خبری تجارت فردا گفته بود؛ «نقش این موضوع خیلی زیاد بود. راستش را بخواهید ما باید واقعبین باشیم، صراحت داشته باشیم و به خودمان دروغ نگوییم. اما به هر حال فیلتر بودنش برای ما موثر بوده است. به هر حال نیازی وجود داشت و فرصتی بود که ما شناسایی کردیم و رویش کار کردیم و به اینجا رسیدیم. ما هماکنون 16 میلیون دقیقه ویدئو روی آپارات داریم»، البته ما نیز قصد نداریم بگویم که صباایده رانت یا نقش خاصی در این موضوع داشته اما به هرصورت منفعت اصلی را برده است و تخطئه جایگاه تنظیمگری دستکم توسط این شرکت عجیب به نظر میرسد!
مدیرعامل صباایده در ویدیوی خود آمار میدهد که ۷۱ هزار گیم استریمر منحصر به فرد و نزدیک به ۲.۴ میلیون بیننده در این سرویس فعال بودهاند اما پاسخ درستی به این پرسش نمیدهد که چرا حقوق همۀ آنها را نادیده میگیرد و جای اصلاح فرآیندهای غلط در آپارات گیم به تعطیل کردن آن روی آورده است! تعطیلی این سرویس بدون هیچ اخطاری مبنی بر بستن آپارات از سوی نهادهای تنظیمگر و بر مبنای تصمیم شخصی مدیرانش انجام شده است تا مدیران متولی نظارت در اقدامات بعدی خود نگران فشار ناشی از دوگانۀ «مهاجرت، تنظیمگری» باشند.
بعد از انتشار این بیانیه واکنشهای مختلفی از سوی فعالان زیست بوم و مدیران این عرصه انجام شد از جمله این مسئولان که واکنش نشان دادند مهدی صرامی، رئیس هیأت مدیرۀ بنیاد ملی بازیهای رایانهای بود که ضمن ابراز تأسف از تعطیلی آپارات گیم به جای رعایت قواعد فرهنگی کشور، عدم استفاده از هوش مصنوعی توسط آپارات به عنوان مجموعهای که خود را دانشبنیان میخواند را برای حفظ این ارزشها محل تعجب دانست.
خبرگزاری برنا طی دورۀ جدید همواره نشان داده است که حامی سرویسهای داخلی زیستبوم فناوری دیجیتال است اما این حمایت بر مبنای انصاف انجام میشود، رسالت رسانهای حکم میکند که اقدامات شایسته سرویسهای ایرانی در رسانه مورد تأکید و برجستهسازی قرار بگیرد اما فرآیندهای غلط نیز باید نقد شود تا گامهای اصلاحی صورت پذیرد به هرروی امیدواریم که هلدینگ صبا ایده به جای تقابل جویی با نهادهای تنظیمگر و کشاندن مباحث تخصصی تنظیم گری به بطن جامعه با رعایت توأمان فرهنگ ایرانی اسلامی در دیگر سرویسهای خود همچون سایر فعالین این زیستبوم حضوری ملموس و اثرگذار داشته باشد همانطور که ما در همۀ عرصههای سامانههای نمایش ویدیوی درخواستی، تولید، سرور کلاد گیمینگ و استریم بازی، پیامرسان، تماس تصویری، میکروبلاگ و ... شرکتهایی در کشور داریم که فعالیتی اثرگذار در کشور دارند.
حضور مشاورانی که آشنایی کافی با برنامهریزی و سیاست گذاری فرهنگی دارند، در این مسیر میتواند کمک شایانی به مدیران صباایده کند تا راهکارهایی جهت حفظ تؤامان ارزشهای فرهنگی و سود عملیاتی فعالیت تجاری خود پیدا کنند.
یک مشکل اساسی که برخی از فعالان زیست بوم اقتصاد دیجیتال ما همچون صبا ایده با آن روبرو هستند، عدم توجه به لایۀ محتوا و پرداختن صرف به لایۀ سرویس در زیست مجازی است، این دو لایه باید کنار هم دیده شوند، علم مهندسی به تنهایی نمیتواند آرمان شهر رویایی ما در فضای سایبر را بسازد همانطور که دانستن فرهنگ به مجرد خود سبب ساخت یک زیست بوم تکامل یافته دیجیتال نمیشود، مهندسان ما یا خود باید علم پایۀ خود را مجهز به عنصر فرهنگ کنند یا هنگامی که هستۀ ابتدایی تیم دانشبنیان خود را شکل میدهند، نقشی اساسی و تأثیر گذار برای سیاستگذار فرهنگی گروه خود قائل شوند تا فعالیتی مثمر ثمر و دارای سنخیت با نظام فرهنگی کشور داشته باشند.
انتهای پیام/