اقلیتی از یک اقلیت!

|
۱۴۰۱/۰۸/۰۹
|
۱۴:۵۲:۱۲
| کد خبر: ۱۳۹۳۱۳۷
اقلیتی از یک اقلیت!
پرسروصداترین بخش از خارج‌نشینان ایرانی، توجه بیرونی‌ها را به خود جلب کرده‌اند، اما آنها حتی جامعۀ گسترده‌تر خارج‌نشین را هم نمایندگی نمی کنند، چه رسد به کل مردم ایران.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا؛ روزنامه ایران دیلی  روز دوشنبه (9 آبان) در گزارشی نوشت: 

مریمِ 43ساله، پزشک اورژانس در بریتیش کلمبیای کانادا و مادر دو فرزند، یک‌سال گذشته در صفحه اینستاگرام خود که اخیرا خصوصی‌اش هم کرده، تماما سیاست سکوت را پیش گرفته است. این نه با سابقۀ حضور فعال او در رسانه‌های اجتماعی همخوانی دارد، نه با شخصیت برون‌گرای او.

او می‌گوید: «مهاجرت یعنی تا ابد غیرخودی هستی، و من با آن کنار آمده بودم.» اما اکنون، او احساس می‌کند در جامعۀ همتایان خودش هم غیرخودی است. در توضیح این احساس می‌گوید: «این روزها باید چیزهای زیادی را در دلم نگه دارم.» که بی‌دلیل هم نیست.

در تلاش برای عادی‌سازی روابط میان کانادا و سرزمین مادری‌اش، مریم تلاش زیادی می‌کرد. او یکی از خارج‌نشینان ایرانی بود که با قربانیان هواپیمای اوکراینی P-752 همدردی کرد و حتی در صفحه اینستاگرامش در این باره پستی گذاشت. با این وجود، مسیر او زمانی از اقلیت ایرانیان کانادانشین جدا شد که گروهی از آنها کمپین تحریم پروازهای خارجی به ایران را آغاز کردند.

مریم به ایران دیلی گفت: «من نمی‌خواهم مسیرهای رفت و آمد به ایران مسدود شود.»

از او پرسیدم چرا اکانت اینستاگرامش را خصوصی کرده.

بی‌آنکه توضیح اضافه‌ای بدهد، گفت: «ترول‌ها!»

طی یک‌ماه گذشته، ترول‌های رسانه‌های اجتماعی هر کسی را که در باب ناآرامی‌های اخیر در ایران سکوت پیشه می‌کرد، هدف قرار می‌دادند و فعالانه در تلاش برای تشدید تحریم‌ها علیه تهران بودند. این «حملات زامبی‌وار» به هیچ‌کس رحم نمی‌کرد، حتی کاربران قدیمی و غیرسیاسی رسانه‌های اجتماعی که از این بستر‌ها برای اداره کسب‌وکارهای کوچک خود استفاده می‌کردند. در یک نمونه، یک کارآفرین زن که عروسک‌های دست‌ساز می‌سازد، علناً از آنها پرسید که چرا باید فعالیت‌های خود را برای همرنگی با این حال‌وهوای «اعتصاب‌خواه» متوقف کند، در حالی که تقریباً همه مشاغل مانند برج‌سازان، رستوران‌دار‌ان و متصدیان سالن‌های زیبایی کار خود را انجام می‌دهند. حاصل این سؤالش، آزار و اذیت‌های ترول‌ها بود.

به نظر می‌رسد هیاهوی براندازان در رسانه‌های اجتماعی، این خیال را در باورشان رقم زده که مقدار خوبی نفوذ سیاسی واقعی دارند. به عنوان مثال، طی روزهای گذشته، یک ایرانی-آمریکایی منزوی، کارزاری را برای برکناری رابرت مالی آغاز کرده. مالی فرستاده ویژه ایالات متحده در امور ایران و مذاکره کننده ارشد آمریکا در مذاکرات برجام است، که احیایش می‌تواند برخی از تحریم‌های وضع‌شده علیه ایران را کاهش دهد.

«رابرت مالی در جدیدترین توئیت خود در 22 اکتبر، جنبش اعتراضی ایران را صرفاً تا حد تلاشی از سوی ایرانیان برای اینکه دولت تهران به حقوق بشر و کرامت آنها احترام بگذارد کاست، و مطالبۀ آنها برای تغییر (سیستم) را نادیده گرفت.» این بخشی از بیانیۀ کارزاری است که یکی از چندین و چند رهبر خودخوانده و غیابی جنبش راه انداخته، یک ایرانی-آمریکایی که از قضا از سازمان‌های دولتی در ایالات متحده بودجه دریافت می‌کند.

در ادامه این بیانیه آمده است: «ایرانیان، پیر و جوان، زن و مرد، غنی و فقیر در تظاهرات خود برای جایگزینی جمهوری اسلامی به هم پیوسته‌اند.» یک ادعای کاملا جسورانه به نیابت از ملتی با بیش از 80 میلیون نفر؛ و از قضا، ادعایی بسیار رهزن.

بُعد مسافت خارج‌نشینان از سرزمین مادری‌شان، از چند جهت باعث برداشت نادرست‌شان از کشور و در نتیجه ارائه تصویر نادرست از آن می‌شود. ب بسم‌الله اینکه، بسیاری از ایرانیان خارج‌نشین شاید در درجه اول به دنبال منافع سیاسی خود باشند تا منافع ملت ایران. علاوه بر این، به علت دوری طولانی‌مدت از ایران، آنها اخبار خود را از منابع غیرمعتبری دریافت می‌کنند که متخصص انتشار اطلاعات گمراه‌کننده هستند، و همین منجر به «شکاف دانش» آنها در مورد ایران و مردمان عادی‌اش می‌شود. این امر در نهایت به ارائه تصویری نادرست از کشور و مردمش می‌انجامد.

اما موضوع اساسی‌تری در این میان وجود دارد: آیا پرسروصداترین بخش ایرانیان خارج‌نشین حقیقتا وکالتنامه‌ای از ایرانیان برای نمایندگی آنها در غرب دریافت کرده‌اند؟

پاسخ یک «نه» قاطع است. اول از همه اینکه، طی 43 سال گذشته، ایرانیان بارها و بارها وفاداری خود را به جمهوری اسلامی از طریق تظاهرات جشن پیروزی انقلاب اسلامی تا شرکت در مراسم خاکسپاری سردار شهید قاسم سلیمانی، قهرمان مبارزه با تروریسم نشان داده‌اند، همان سرداری که برای متفرق کردن داعش جنگید، و تشییعش یکی از بزرگترین نمایش‌های حمایت از یک نظام سیاسی در دنیا بود.

«کفایت می‌کند که بگوییم برخی افراد ساکن در غرب تمایل دارند در چنین مواقعی خود را به عنوان رهبر مردم ایران جا بزنند. این ادعاها توسط شخصیت‌های رسانه‌ای زودباور و سیاستمداران واشنگتن توی بوق‌وکرنا می‌شود که در راستای مقاصد خود مایلند ادعاهای این افراد سر زبان‌ها بیافتد.» این را علی احمدی، تحلیلگر مجموعه گلف استیت انالیتیکز، به ایران دیلی گفت. به گفته احمدی، در سال 2009، اعضای کنگره از مجاهدین خلق (منافقین) را به عنوان رهبران «انقلاب» ایران تمجید می کردند.

او گفت که این افراد برای واشنگتن مفید هستند، اما نباید به اشتباه تصور کنیم که آنها از این بابت، قدرت واقعی دارند، و اضافه کرد که: «با این وجود، جمهوری‌خواهان قطعاً، مثل گذشته، با مالی مخالفت خواهند کرد، و دموکرات‌های جنگ‌طلب‌تر هم، در حالت نه‌چندان بعیدی که اکنون تغییر رژیم را گزینه‌ای محتمل‌تر از سابق ببینند، ممکن است خواهان تغییر در استراتژی باشند. برجام احتمالاً پس از انتخابات میان‌دوره‌ای ایالات متحده دوباره در کانون توجه قرار خواهد گرفت و منصب مالی مطمئناً در خطر است.»

همان‌طور که احمدی خاطرنشان کرد، تأثیر این گونه جنبش‌های نوپدید و منحصراً ساکن فضای مجازی بر دم‌ودستگاه سیاست خارجی آمریکا، چیزی نزدیک به صفر است. هیاهو برای هیچ؛ البته شاید به جز افزایش فشار بر خود ایرانی‌ها. طنز قصه جایی به اوج خود می‌رسد که آنها بابت «شهامت» خود مدال دریافت می‌کنند، در حالی که در حقیقت با حفظ فاصله‌ای امن و ایمن، مشغول کارشان نشسته‌اند و می‌کوشند ایرانیان معمولی در کف میدان را به «عمل» تشویق کنند تا زمینه‌چینی لازم فراهم شود که آنها برگردند و سکان هدایت و قدرت را به دست بگیرند.

دور اخیر اعتراضات به‌واقع قدری پوشش رسانه‌ای جلب کرد، به‌ویژه از جهت برخی چهره‌های مشهور جهانی که به سمت جنبشی کشیده شده‌اند که روی پرچم آن اسم زنان حک شده. اما، در حقیقت، این جنبش نتوانست جایگاهی در صدر اخبار جهان از آنِ خود کند. دنیا آشفته‌بازارتر از آن بود که چنین اتفاقی بیافتد.

اریک لوب، دانشیار گروه سیاست و روابط بین‌الملل دانشگاه بین‌المللی فلوریدا، به ایران‌دیلی گفت که، «این اعتراضات لزوماً آنگونه که انتظار داشتم در صدر اخبار قرار نگرفته، خصوصاً از منظر توجهی که اگر وضع جهان دگرگونه بود نصیبش می‌شد؛ دلیلش نیز درگیری در اوکراین، و حتی تنش‌ها با چین و تایوان و سایر مسائل ژئوپلیتیکی است، و بحث مسائل وادی سیاست داخلی آمریکا در یک‌ماه مانده به انتخابات میان‌دوره‌ای هم که به جای خود.»

در همین راستا، غلامحسین کرباسچی، یکی از چهره‌های برجسته جریان اصلاح‌طلبی ایران و از منتقدان سرسخت حکومت ایران معتقد است که به هیچ‌کس در خارج از ایران هیچ‌گونه نمایندگی برای بیان مطالبات خود نداده.

پس از اعتراضات در پی مرگ مهسا امینی در ایران، کارزارهایی به راه افتاده که مدعی‌اند مطالبات همه مردم ایران را دنبال می‌کنند. از جمله این کارزارها می توان به درخواست اخراج سفرای ایران از کشورهای اروپایی به منظور تشدید تحریم‌ها علیه تهران اشاره کرد.

کرباسچی به ایران‌دیلی گفت که چنین کارزارهایی، مقاصد پشت پرده دارند.

به گفتۀ او، «هر زمان که شرایط داخلی بحرانی می‌شود، کشورهایی که در باب سیاست خارجی با ایران اختلاف‌نظر دارند، سعی می‌کنند از تنش‌های داخلی برای اهداف و منافع خود استفاده کنند.» او افزود که دست‌هایی که در پشت صحنه فعالیت می‌کنند نیز از به‌اصطلاح معترضان و مطالبات آن‌ها دستاویزی برای پیشبرد برنامه‌های مختلف خود می‌سازند.

به نظر کرباسچی، انزوای ایران و تحریم‌های بیشتر، مشکلات اقتصادی بیشتری را برای مردمی ایجاد می‌کند که چنین کمپین‌هایی مدعی نمایندگی‌شان هستند. برای مثال، فردی که از یک بیماری خاص رنج می‌برد، ممکن است برای درمان نیاز به رفتن به خارج از کشور داشته باشد، اما سفارت‌های خارجی از دادن ویزا به او خودداری می‌کنند. به طور خلاصه، تحریم ها بیشتر به مردم آسیب می‌زند تا حکومت.

کرباسچی که مدیرمسئول روزنامه هم‌میهن است، در پاسخ به این سوال که آیا تا به حال برای پیگیری مطالبات خود به کسی در خارج از کشور وکالت داده، گفت: «من هر خواسته‌ای که دارم در اینجا و در روزنامه خود بیان می‌کنم و به هیچ کس در خارج از کشور نمایندگی نداده‌ام که از طرف من کارزاری ایجاد کند.»

محمود عباس‌زاده مشکینی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران نیز در این زمینه نکات جالبی داشت.

این نماینده مجلس گفت: «در ایران راه طرح مطالبات و حتی اعتراض مسدود نیست و مردم، هم مجلس و هم رسانه‌ها با گرایش های سیاسی و فکری متفاوت را برای بیان مطالبات خود دارند.» به گفتۀ او، «مردم ایران این فرصت را دارند که مطالبات خود را در داخل کشور از طریق نهادهای داخلی و رسانه‌ها مطرح کنند.»

به گفته این نماینده، کارزارهای تشکیل‌شده در خارج از کشور با ادعای نمایندگی مردم ایران، به دنبال شعله‌ور کردن آتش خشونت و تضعیف ایران هستند، علاوه بر اینکه معلوم نیست خواسته‌های ادعایی آنها با خواسته‌ها و اولویت‌های مردم ایران همخوانی داشته باشد.

این نماینده در ادامه پرسید: «به عنوان مثال، اکنون ایرانی‌ها از تحریم داروها آسیب زیادی دیده‌اند. آیا آنها صدای مردم ایران علیه این تحریم‌ها هستند؟»

عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در ادامه گفت: «مردم حق اعتراض دارند و برخی از اعتراضات آنها در یک ماه گذشته به جا بوده است. اما راه اصلاح برخی تخلفات در ایران نیز باز است. به هر حال، این کارزارهای ضدایرانی که به دنبال اعمال تحریم‌های بیشتر علیه ایران هستند، فرصت اصلاح امور در فضای مسالمت‌آمیز را از بین می‌برند.»

وی سپس با بیان اینکه ایرانیان خارج‌نشین، حتی آنهایی که مخالف جمهوری اسلامی ایران هستند، می‌توانند مطالبات خود را بیان کنند یا هر کارزاری را راه بیاندازند، ادامه داد: «با این حال، این کارزارها باید به نیابت از خودشان شکل بگیرد، نه آنکه خود را نماینده همه مردم ایران بدانند.»

وی با تشبیه وضعیت به اعضای خانواده‌ای که مشکلات خود را در خانواده حل می‌کنند، گفت: «اگر مردم ایران اعتراضی دارند، می توانند آن را در سازوکارهای داخلی ایران مطرح کنند.»

وی در پایان خاطرنشان کرد: «ایجاد خشونت و ایجاد موانع برای پیشرفت کشور و تضعیف نظام سیاسی، خواست مردم ایران نیست، زیرا آنها به خوبی می‌دانند که تضعیف نظام سیاسی، ضربه مهلکی به تمامیت ارضی کشور خواهد زد.»

انتهای پیام/ 

نظر شما