به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ سینمای مستند ایران تا به امروز تجربههای متنوعی را در زمینه بازخوانی تاریخچه تولید و یا بازخوردهای مرتبط با اکران یک فیلم سینمایی در دورههای مختلف داشته است. در ویترین تولیدات سینمای ایران، کم نبودهاند آثاری که فراتر از یک تجربه سینمایی، در بازه اکران عمومی، بهواسطه حواشی و بازخوردها، تبدیل به آثاری جریانساز شدهاند و توانستهاند بخشی از تحولات پیرامونی خود در حوزههایی همچون جامعه، فرهنگ، اقتصاد و حتی سیاست را نمایندگی کنند و از این منظر است که پرداختن به هر یک از این فیلمها میتواند اهمیتی فراتر از ثبت یک تجربه سینمایی پیدا کند. فیلمهایی مانند «قیصر»، «هامون»، «مشق شب»، «آژانس شیشهای»، «جدایی نادر از سیمین» و حتی «اخراجیها» تنها برخی از فیلمهایی محسوب میشوند که مستندسازان سراغ آنها رفتهاند تا به ثبت بخشی از بازخوردهای مرتبط با آنها در جامعه بپردازند. به تعبیری مستندسازان در پرداختن به این آثار تلاش داشتهاند نسبتی که هر یک از آنها با زمانه و جامعه پیرامون خود برقرار کردهاند را به بوته بازخوانی و حتی آسیبشناسی بگذارند. اهمیت مستند «برزخیها» بهعنوان تازهترین مستند از این جنس، در همین نکته نهفته است. عارف عاشوری در مقام پژوهشگر و کارگردان «برزخیها» اصلیترین گام را در همان مرحله انتخاب سوژه برداشته و دست روی روایتهای مرتبط با حواشی فیلمی گذاشته است که میتوان ماجراهای مربوط به آن را بهصورت نمادین بازتابی نسبتا کامل از تحولات یکی از مهمترین دوران تاریخ سینمای ایران قلمداد کرد. ایرج قادری با همراهی سعید مطلبی فیلم «برزخیها» را زمانی مقابل دوربین برد که گروهی از مدیران وقت سینمایی در تلاش بودند تا به استناد جمله کلیدی حضرت امام خمینی(ره) در عدم ضدیت انقلاب اسلامی ایران با «سینما»، زمینه و بستر را برای احیای این سینما فراهم بیاورند. کیفیت بهرهگیری از ظرفیتهای سینمای قبل از انقلاب و مشخصا چهرههایی که برخی از انقلابیون آنها را نماد ابتذال در سینمای پیش از انقلاب میدانستند، یکی از مهمترین چالشهای این مدیران در آن مقطع بود. داستان مستند «برزخیها» دقیقا از همین نقطه آغاز میشود و روایتهایی بعضا دست اول از رویکرد مدیران وقت سینمایی و فشارهایی که با آن مواجه بودهاند را به تصویر درآورده است. عاشوری در کارگردانی «برزخیها» عملکرد قابل قبولی دارد و با استفاده از ضرباهنگ درست در تدوین بریدههای مصاحبه با افراد مرتبط با این جریان، چیدمانی گیرا و جذاب برای مخاطب علاقهمند به تحولات سینمای ایران فراهم آورده است. بزرگترین امیتاز «برزخیها» بهعنوان یک مستند گفتگومحور، در همین نکته است که به دام ساختارهای کلیشهای نیفتاده و هم در بخشهای فنی مانند تصویر و صدا و هم در پارامترهای مرتبط با فضاسازی مانند موسیقی، به گونهای عمل کرده است که تعلیق لازم در روایت ماجراها به درستی حفظ میشود و مخاطب میتواند تا پایان با آن همراه شود. هرچند ریتم و ضرباهنگ فیلم در فرازهایی که خط اصلی روایت و اظهارات افراد از موضوع محوری یعنی فیلم «برزخیها»، فاصله میگیرد، کمی دچار افت میشود اما در مجموع میتوان از این منظر نمره قبولی به کارگردانی این مستند داد. یک گام عقبتر از کارگردانی فنی اما بهْلحاظ محتوایی میتوان نکاتی را درباره مستند «برزخیها» مطرح کرد که بخشی از آنها از جنس حسرت است! واقعیت این است که سوژه انتخابی این مستند، ظرفیت بسیار بالایی برای طرح برخی از ناگفتهها درباره تاریخ سینمای ایران بهویژه در مقطع حساس سالهای ابتدایی پس از پیروزی انقلاب داشته است و شاید به همین دلیل وقتی خود را برای تماشای مستندی با این موضوع آمده میکنیم، انتظارمان را از آن بالا میبریم تا شاهد روایتهایی بکر و دستاول و عاری از هرگونه قضاوت و موضعگیری باشیم. مستند «برزخیها» در زمینه ارائه روایت عاری از قضاوت عملکرد قابل قبولی دارد و توانسته است تا حد امکان روایت را از منظر راویان دستاول ارائه کند که در این راستا حضور سعید مطلبی بهعنوان فیلمنامهنویس و طراح اصلی فیلم «برزخیها» یکی از برگبرندههای اصلی این مستند است. هر چند تلاش برای حضور چهرههای مهمترین همچون سعید راد در این مستند به سرانجام نرسیده است اما مطلبی با قدرت بیان و روایتگری خود، بهخوبی توانسته است عوامل اصلی این فیلم را در این مستند، نمایندگی کند. در عین حال اما نمیتوان از این حسرت گذشت که جای نمایندگانی از جریان منتسب به حوزه هنری در آن سالها که طبق روایت مستند، نقش کلیدی را در حواشی بهوجود آمده برای این فیلم داشتهاند، چقدر در این مستند خالی است.
انتهای پیام/