به گزارش خبرگزاری برنا؛ قسمت دوم دست نوشته ساپینتو برای coachesvoice به شرح زیر است:
در پرتغال تجربیات جذابی داشتم. در بلنسس که باشگاه سنتی شهر تولدم بود توانستیم برای اولین بار به لیگ اروپا برسیم که هم از نظر فوتبال و هم مالی برای باشگاه خوب بود. در تجربهام در براگا هر ۳ روز یک بار در ۵ ماه بازی داشتیم و باور دارم کاری فوقالعاده انجام دادیم. روندی بدون شکست در لیگ اروپا داشتیم و از نتایج بهتر نسبت به پورتو و اسپورتینگ لذت میبردیم. فکر میکنم بهترین تیم گروهی بودیم. زمانی که باشگاه را ترک کردم در حال رشد در جدول و رسیدن به نیمه نهایی جام حذفی بودیم اما متاسفانه نتوانستم کارم را تمام کنم. تمام آن تجربیات باعث شد از لحاظ حرفهای بلوغ بیشتری داشته باشم و احساس کنم میتوانم مربی هر تیمی در دنیا شوم. این مساله شامل دوران حضورم در سوسیهداد هم میشود.
سوسیهداد باشگاهی است که به آن علاقه زیادی دارم. به عنوان بازیکن ۳ سال در آن تیم بودم و رقابتمان با رئال مادی و بارسلونا در ذهن من مانده است. شانس رویارویی با بازیکنانی چون زیدان، ریوالدو، رونالدو، روبرتو کارلوس و خیلیهای دیگر را داشتم.
لالیگا بهترین لیگ در دنیا در آن زمان بود و مردم در باسک به خوبی با من رفتار میکردند. خوشحال بودم و بالاتر از اینها لذتبخش بود. تیمی قابل داشتیم که میتوانست بدون ترس بازی کند. ۲ سال پیش سوسیهداد میخواست مربی عوض کند و من در بهترین سالهای کارم بود. با استانداردلیژ قهرمان شده و بهترین مربی سال بلژیک لقب گرفته بودم. تصور میکردم به من پیشنهاد دهند اما این اتفاق رخ نداد. شاید روزی این اتفاق رخ داد. من بازیکن سوسیهداد بود و دوست دارم بار دیگر در این تیم حضور داشته باشم.
در دوران بازی چه در سوسیهداد و در دیگر باشگاهها با روحیه جنگندگیام شناخته میشدم. مردم به من «شیردل» میگفتند. هرگز با شکست کنار نیامدم. با یک تساوی شوقم از بین میرفت و تصور کنید با شکست چه برخوردی داشتم. همیشه درگیر تلاش بودم. برد امیر حیاتی است و فداکاری تنها راه رسیدن به آن.
تسلیم شدن هیچوقت برای من یک گزینه نبود. از سالهای جوانی برای خودم اهدافی داشتم. به آنها میرسیدنم و به سراغ اهداف بعدی میرفتم.این رفتار، ذاتی و بخشی از من است.
به عنوان بازیکن نتوانستم به همه علاقههایم برسم. دوست داشتم در فوتبال انگلیس بازی کنم. به راحتی میتوانستم با شرایط آنجا خودم را وفق دهم. با ورزشگاهها و هواداران پرشور، فوتبال پرفشار و پرگل. به عنوان بازیکن آن را تجربه نکردم اما امیدوارم فرصت مربیگری در آنجا را داشته باشم.
در انگلیس با پیراهن تیم ملی در یورو ۹۶ بازی کردم. پرتغال تورنمنت خوبی داشت. در یک چهارم نهایی مقابل چک حذف شدیم اما بهترین فوتبال تورنمنت را ارئه دادیم. بازی را باختیم اما بیشتر از حریف موقعیت ایجاد کرده بودیم. چشمنوازترین فوتبال را در آن تورنمنت ارائه میدادیم و افراد زیادی با من موافق خواهند بود. شاید بیش از حد رمانتیک بودیم. وقتی بازی میکردیم، لذت میبردیم. شاید اندکی عملگراییمان کم بود. مایه شرمساری بود. فکر میکنم میتوانستیم به فینال برسیم.
نسل طلایی پرتغال در یورو ۲۰۰۰ فرصت دیگری داشت. تقریبا همان بازیکنان قبل بودند اما با بلوغ بیشتر. مشکل فرانسه بود که تیمی فوقالعده داشت و در نیمهنهایی به آنها رسیدیم. بازی میتوانست به شیوه دیگری پیش برود و من معتقدم پنالتی که زیدان آن را گل کرد، پرحاشیه بود. فکر نمیکنم داور خطای هند ژاویر را دید. متاسفانه آن پنالتی باعث شد به خانه برگردیم اما فکر میکنم میتوانستیم به فینال برسیم و قهرمان اروپا شویم. احساس تمایز میکنم که تجربه فوتبال را نه تنها به عنوان بازیکن که به عنوان مربی هم دارم. مجموع این تجربیات مثبت بوده اما بیشتر میخواهم. میخواهم به سطح بعدی پیشرفت کنم و به راهم باور دارم. میخواهم در باشگاههایی کار کنم که برای جام رقابت میکنند. این است که هنوز به من انگیزه میدهد. عشق و شور به بازی و جاهطلبی برای برد.»
انتهای پیام//