به گزارش خبرگزاری برنا از تهران ؛ غلامرضا عمرانی، نویسنده، زبانشناس و مولف کتابهای درسی که به عنوان یکی از سفیرانِ به مهربانی در خانه کرامت حضور یافت؛ ضمن آشنایی با فعالیتهای این موسسه مردمنهاد، نکاتی را درباره چند و چون آموزش به کودکان در ایران؛ نقاط ضعف و قوت آن ایراد کرد و در ادامه راهکارهایی ارائه داد.
عمرانی در این دیدار ضمن اشاره به پیشینهی خوبی که ایران در زمینه مطالعه و نوشتن دارد، گفت: ما بزرگانی داریم که باعث افتخار در جهاناند؛ بنابراین شکی نیست که فرزندانمان نیز میتوانند در این زمینه موفق باشند.
وی خاطرنشان کرد: ما راههای عملیِ وصول به مسیر درست را گم کردهایم یا دست کم گرفتهایم و اولویتهای دیگری را مد نظر قرار دادهایم که هرگز اولویت نیستند حال اینکه باید فکر، درک و فهم را در اولویت قرار بدهیم.
وی گفت: ما دانشآموزان را اسیر و مغبونِ سرپنجهیِ هیولایی به نام کنکور کردهایم که همه چیز را میبلعد؛ درک و فهم را از دانشآموز میگیرد و محفوظات را جایگزین آن میکند؛ محفوظاتی که در تمام عمر برای یک جلسه به کار میآید و پس از آن، دانشآموز ذهن را به بیرون میبرد و میتکاند؛ طوری که گویی دیگر در زندگیاش به کار نمیآید.
باید فهممحوری به جای نمرهمحوری گسترش یابد
عمرانی گفت: دانشآموز تمام علم و دانشِ مقطعی و موضعی را یک روز در یک جلسه امتحان روی کاغذ میریزد و بعد هم دیگر به آن نیازی ندارد. در مقاطع ارشد و دکتری نیز همین روند تکرار میشود، اما برای اینکه دانشآموز از این چرخهی فاسد رها شود، باید فهممحوری به جای نمرهمحوری گسترش یابد.
وی افزود: یافتن راههایی که فهم دانشآموز را بسنجد بسیار معتبرتر خواهد بود تا اینکه محفوظات دانشآموز سنجیده شود. نگاهی به تاریخچه آموزش در ایران ما را به نظامیهها میرساند که در آنها تست و کنکور مطرح نبوده است. نظامیهها دانشگاههای ما بودهاند و دانشمندانی چون سعدی و امام محمد غزالی را به جهان هدیه دادهاند افرادی که با فهم و درک و دریافت خود دنیا را تغییر دادند.
چرا امروز نتوانیم درک را جایگزین نمرهای کنیم که بر اساس محفوظات و آزمون یکساعتهی کنکور تعیین میشود.
این نویسنده کتابهای آموزشی و پژوهشی گفت: ما به فرزند خود یاد ندادهایم چگونه با همسایه رفتار کند؛ چگونه با خود تعامل کند؛ چگونه زندگی کند؛ چگونه با مردم کوچه و خیابان رفتار کند؛ درعوض به او میآموزیم چگونه تِست بزند و نمره بیشتری به دست بیاورد. ما به او یاد میدهیم چگونه از طریق شگردهایی پیروز شود و او هم فکر میکند از طریق همین شگردها میتواند پیروز شود؛ در حالیکه زندگی اینگونه نیست و چیزهای دیگری میطلبد که ما از آن غافل بودهایم. بیاییم انسانیت را به فرزندانمان آموزش دهیم و از همه مهمتر این انسانیت را از راه درک و دریافت و کتاب خواندن به آنها بیاموزیم.
عمرانی گفت: کودکانمان را در فهمیدن آزاد بگذاریم. فهمیدن فقط یک نوع نیست فهمیدن صدها نوع دارد. هر دانشآموزِ ما یک جهان است؛ یک جهان تک و تنها که میتواند بر اساس باورها و روشهای خودش یاد بگیرد؛ زندگی کند و خوشبخت شود.
وی با اشاره به کتاب «زبانهای جهان»، گفت: رضی هیرمندی در این کتاب توضیح میدهد که هر کدام از زبانها دنیایی دیگرند و حیف است که کسی به این دنیا بیاید و این دنیاها را تجربه نکند؛ مثل این است که فرد در یک ساختمان 50 اتاقه زندگی کند، اما در تمام عمرش درِ این اتاقها را باز نکند و از فضای حیاتی آنها استشمام نکند، به این بهانه که نمیداند.
عمرانی تاکید کرد: یک گلستان وقتی زیباست که همه نوع گل و گیاهی در آن نشو و نما کند. در مورد گویشها و لهجهها هم بیراه نگفتهایم اگر بگوییم وقتی همه اینها با هم وجود داشته باشند، بشریت زیباتر جلوه میکند.
وی گفت: وقتی فردی مثل پرفسور لازار از فرانسه آمده و چندین سال گویش سیستانی را بررسی کرده است، آن وقت منِ سیستانی چرا نباید این کار را بکنم؟ یادگیری گویشها و لهجهها چه ضرری به زبانشناسی میتواند وارد کند؟! نمیدانم. مرزهای باریکی بین گویش و لهجه وجود دارد و هر کدام از اینها به یک دلیل ساده و مختصر میتواند به زبان ارتقا یابد یا بالعکس. آنهایی که شانس زبان شدن را پیدا میکنند خوشبختند و میتوانند بخش بزرگی از علم بشری را در خود جا بدهند؛ مثلا در این خطه از دنیا زبان فارسی توانسته موقعیت را تثبیت کند و بخش عظیمی از فرهنگ بشری را خود جای دهد و هر روز فربهتر و فربهتر شود. هر سیستانی، بلوچ، خراسانی، سیستانی، آذری و لر که در ایران زندگی میکند برای برخورداری از این سفره وسیع معرفت راهی ندارد جز اینکه به زبان فارسی مسلط شود، چون این زبان گنجینهایست که بدون آن نمیتوانیم به حیات خود ادامه دهیم. این خاصیت و اهمیت زبان فارسیست که ما را از هر جای دنیا جذب خود میکند و تاکنون ثابت کرده است که این توانایی را دارد؛ شاهنامه یا سعدی کافیسیت برای اثبات این گفتار.