به گزارش برنا؛ ارتباط هنر و جامعه از ۲ منظر قابل توجه است، یکی اینکه هنر برآمده از جامعه است و آنچه در بستر زندگی اجتماعی رخ میدهد را بازنمایی میکند و دیگر اینکه میتواند خود به عنوان عاملی اثرگذار بر آن باشد.
خانواده و زندگی زنان همواره از عناصر مورد توجه در سینمای ایران بوده است و روایتهای ارایه شده از زن در این آثار هنری مورد توجه پژوهشگران بسیاری قرار گرفته و در قالب مطالعههای موردی به بوته بحث گذاشته شده است.
" حوا" نخستین جشنواره سینمایی بود که فضایی اختصاصی برای نمایش آثاری با محوریت خانواده و زندگی زنان فراهم کرد و به مدت چهار روز در ۱۳ استان کشور به اکران کرد.
براساس مشاهدات و تحلیل محتوای خبرنگاران فیلمهای کوتاه اکران شده در این جشنواره در مواردی که زندگی یک زن در محوریت است، ۲ روایت غالب را از آنها به تصویر میکشد و بسیاری از فیلمنامهها را میتوان در یکی از ۲ مقوله جای داد.
یکی روایتی از جدال ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی یک زن و تصمیمگیری او در فضای متعارض است و دیگری روایتی از بانوی ایستاده و مستقل است که برای مدیریت زندگی خود و خانوادهاش میجنگد.
در بسیاری از فیلمهای کوتاه اکران شده در جشنواره حوا، یک زن در تعارضی میان ابعاد مختلف زندگی تصویر شده که تصمیم او بخشی از زندگی او را دچار اختلال و آسیب کرده است در حالی که میتواند با تغییر چنین تصمیمی ساحتهای مختلف زندگی خود را همزمان به سمت رشد و تعالی به حرکت درآورد.
نمونه چنین زنی در "باشه برای فردا" به تصویر کشیده شده است، جایی که پزشک حاذق و با سابقه درخشان پزشکی تصمیم دارد به ادامه بارداری خود پایان دهد چرا که معتقد است زمان کافی را برای انجام وظایف مادری ندارد و مادر شدن به زندگی حرفهای ضربه میزند.
او در یکی از دیالوگهای خود از همسرش میخواهد اینکه او وقت و توان کافی برای نگهداری از فرزند را ندارد درک کند، او میگوید اگر چه خود مادر نیست اما در ۱۵ سال فعالیت حرفهای به زنان زیادی برای مادر شدن کمک کرده و این برای او کافی است.
در پایان این فیلم ۱۰ دقیقهای ساخته علی رحیمی، مشاهده تلاش یکی از بیمارانش برای حفظ جنینی که شانس زیادی برای زندهماندن ندارد، تلنگری میشود تا نوبت مراجعه خود برای سقط جنینش را به تعویق بیندازد.
این روایت نشان دهنده یک زن موفق در عرصه حرفهای است در حالی که نتوانسته توازنی میان دیگر عرصه زندگی خود یعنی نقش مادری و همسری ایجاد کند.
یکی دیگر از فیلمهایی که چنین تصویری را از زن بازنمایی کرد "یک به توان بینهایت" است. این فیلم ساخته علیرضا صادقی روایتگر زندگی زنی است که اینبار به نفع حمایت از خانواده و بودن در کنار مادر سالمند خود زندگی حرفهای خود را کنار گذاشته و در حالی که سابقهای موفق در نقاشی داشته اما دست از رنگ و بوم شسته است.
این فیلم با داستانی از زبان مادر این زن آغاز میشود که "فردی مدام با خود این جمله را تکرار میکرده که گم کردم، گم کردم و پس از آنکه تصویرش در آب تکه تکه میشود، میگوید پیدا کردم، پیدا کردم"؛ این داستان کنایی نشان دهنده شخصیت چند بعدی یک فرد است.
در جایی از داستان دختر نوجوان این زن به او میگوید: "آرزو میکنم وقتی بزرگ شدم هیچ وقت مانند تو نشوم که حتی برای خودم هم وقت ندارم".
در پایان این داستان و پس از فوت مادر، بانوی نقش اول فیلم تصمیم میگیرد به پیشه حرفهای خود بازگردد و فیلم با صحنهای از نقاشی زن پس از حضور بر سر مزار مادر خود به پایان میرسد.
نمونهای دیگر از چنین روایتی را در "پرتاب ناگهانی یک فیل" شاهد هستیم جایی که یک زوج نویسنده سالها پس از ازدواجشان هنوز فرزندی ندارند و در حالی که زن بالاخره تصمیم به فرزندآوری گرفته همسر وی با بهانه مشغله به پایان رساندن کتاب در دست تالیف، با او همراهی نمیکند و زن تصمیم میگیرد تا او را ترک کند.
در پایان فیلم کوتاه ساخته نازنین چیتساز، حضور اتفاقی یک پسر بچه در خانه آنها، سبب میشود تا مرد دست از نوشتن بکشد و به بازی با آن کودک بپردازد.
صبوری و ایستادگی، استقلال و توانمندی آنها از دیگر روایتهای پرتکرار فیلمهای جشنواره حوا از زن ایرانی بود که در چندین فیلم کوتاه و مستند نمود خوبی یافت.
در این بین ایستادگی، صبوری زنان ایرانی در قامت زنان و مادران شهدای مدافع حرم و جنگ تحمیلی یکی از سوژههای فیلمهای مستند و کوتاه بود.
"لیلا" نمونهای از این روایتها بود که صبوری مثال زدنی زنی را در تشخیص هویت یک شهید که ممکن بود برادر یا همسرش باشد به نمایش میگذارد.
"اتاق عقد" زندگی همسر یکی از مدافعان حرم را روایت میکند که همسر او در مرخصی به خانه بازگشته و در حال رنگ زدن دیوارهای خانه است، با او تماس گرفته میشود و برای ماموریت بازمیگردد. زن نقش اول داستان در حالی که مراسم عقد خواهرش در خانه آنها برپا است مدام با همسرش تماس میگیرد اما پاسخی دریافت نمیکند.
در سکانس پایانی این فیلم همسر این مدافع حرم خود تکمیل رنگ زدن دیوارهای خانه را در نبود همسرش آغاز میکند.
نمایش زندگی پرفراز و نشیب عصمت احمدیان مادر شهیدان فرجوانی در هنگام و پس از جنگ نمونه دیگری از روایتگری زندگی زنان است که در مقوله نمایش صبوری و ایستادگی زنان میگنجد.
علاوه بر این تلاش زنان برای استقلال و مدیریت قدرتمندانه زندگی خود نیز یکی از روایتهایی بود که در در قالب فیلمهای کوتاه و بلند به روی پرده جشنواره سینمایی حوا رفت.
یکی از نمونههای این بازنمایی از زن "کل فاطمه" است. مستندی داستانی که تلاش یک بانوی ناشنوا را برای به دست گرفتن مدیریت مستقلانه زندگی خود و فرزندانش روایت میکند.
"تی یره" کردستانی نمونه دیگری از این گونه روایت بود که در روز نخست جشنواره حوای شیراز به روی پرده سینما فرهنگ رفت و زندگی یک زن با ۲ فرزندش را با فوت همسر و در روستایی غریب نمایش داد.
هرچند این ۲ مقوله، تنها روایتهای ارائه شده در جشنواره سینمایی حوا نبود اما از محتواهای پرتکرار این رویداد هنری به شمار میرفت.
به منظور بررسی جامعه شناسانه روایتهای ارایه شده در آثار هنری به ویژه در جشنواره حوا با دکتر احسان حمیدیزاده عضو هیات علمی دانشگاه شیراز به گفتوگو پرداختیم.
حمیدیزاده با بیان اینکه روایتهای ایدهآل و مورد پسند ارایه شده از زنان باید با واقعیت نظام اجتماعی همخوانی داشته باشد، گفت: زنان از قالبهای ارایه شده در آثار سینمایی فراتر هستند و باید روایتهای متکثر را بازنمایی کرد.
او افزود: در کنار زنانی که تلاش میکنند خود را از در عرصههای علمی و اقتصادی از مردان جدا کنند و حرفی برای گفتن داشته باشند، هستند زنانی که روزانه میکوشند تا به میل مردان زندگی کنند، تغییراتی را ظاهر خود ایجاد میکنند و میکوشند تا مورد پسند مردان باشند.
حمیدیزاده توضیح داد: هنر علاوه بر اینکه واقعیت موجود جامعه را بازنمایی میکند میتواند این ادعا را داشته باشد که بر جامعه اثربگذارد و به آن شکل دهد، بنابراین ارایه برخی روایتها از زن نشان دهنده چهره مورد پسند نظام حاکمیت فرهنگی است.
حمیدیزاده این را هم اضافه کرد که هنر برای اثرگذاری بر جامعه باید ویژگیهایی داشته باشد که سیستم فرهنگی ایران چنانکه باید به آن دست پیدا نکرده است و باید میزان اثرگذاری آن بر جامعه مورد بحث و بررسی جدی قرار گیرد.
او ادامه داد: ارایه چهرهای فداکار و از خود گذشته و تنها ایفای نقش در جایگاه همسری و مادری با واقعیت زندگی امروز هماهنگ نیست چرا که نمیتوان زندگی زنان بدسرپرست یا خود سرپرست را در این قالب گنجاند.
این استاد دانشگاه یادآور شد: تلاش زنان برای به دست آوردن استقلال دلایلی دارد که نمیتوان از آن چشم پوشید و دارای یک وجهه تاریخی و کارکردی است.
حمیدیزاده افزود: از این رو اگر بخواهیم روایتی ایدهآل از زن که تنها به خانواده بپردازد را ارایه دهیم با زندگی اجتماعی متعارض است و مورد پذیرش قرار نمیگیرد.
عضو هیات علمی جامعه شناسی دانشگاه شیراز معتقد است که باید فضا را برای ارایه روایتها و فرا روایتها مهیا کرد تا تکثرهای موجود در جامعه روایت شود.
او با اشاره به برخی از اغراقها در ارایه روایتهایی از زنان، گفت: در جامعه شناسی هنر همواره این نکته مورد بحث قرار گرفته که برای ارایه یک روایت چارهای نیست جز اینکه بر روی یک بعد از آن اغراق شود.
حمیدیزاده اضافه کرد: با این حال فیلمنامه نویس باید مدام خود را کنترل کند تا دیگر عوامل موثر مانند اخذ مجوز و قابل پخش بودن را نیز در نظر گیرد.
او با بیان اینکه سازندگان فیلمها گرفتار کلیشههای ساختاری هستند، گفت: راهکار اثرگذاری آثار سینمایی در حوزه زنان این است که فضای لازم برای بیان تکثرهای اجتماعی از سوی مسئولان فرهنگی را هم شود.
استفاده از هنر فرصت مغتنمی برای بازنمایی واقعیتهای اجتماعی و در عین حال میتواند در صورتی که بایستههای حرفهای و جامعهشناختی آن رعایت شود، بستری اثرگذاری بر جامعه است.