به گزارش خبرگزاری برنا هرمزگان، علی ستاری نوشت: زمین در طول عمری که از گردشش در منظومه شمسی گذشته است فراز و نشیبهای فراوانی را به خود دیده است، نبردهای خونینی در طول تاریخ به وقوع پیوسته است و تلخیها و شیرینیهای زیادی خلق شده اما شاید بزرگترین رویارویی حق و باطل سال ۶۱ هجری بود که راهی جدید را پیشروی بشر باز کرد، راهی که در آن سازش و تسلیم معنا نداشت.
سومین پیشوای شیعیان در حالی مقابل سی هزار لشکر از دشمنانش ایستادگی کرد که تمام لشکریانش از ۱۰۰ نفر بیشتر نمیشدند و طبق تمام محاسبات، لشکریان یزید بودند که پیروز از میدان بيرون میآمدند اما حسین بن علی علیه السلام خود را فدای رویشی بزرگ کرد، رویشی که تاج و تخت ستمگران را واژگون خواهد کرد و وعده الهی مبنی بر " انّ الارض یرثها عبادی الصالحون" را محقق خواهد کرد.
نهالی که حسین بن علی علیه السلام با خون خود آبیاریاش کرد میوهای سختچین اما شیرین داشت، میوهای که فقط مختص به مسلمانان نبود و همهگان میتوانند از شهد شیرین آن استفاده کنند.
شاهد بر این مدعی ماهاتما گاندی رهبر استقلال هند است که توانست بر سیطره چند صد ساله بریتانیاییها بر هند پایان دهد او راه درست را خوب شناخت که گفت: "اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین پیروی کند." یا به قول توماس کاریل فیلسوف و مورخ انگلیسی امام حسین علیهالسلام به همگان یاد داد که در مصاف حق و باطل کثرت نیروهای باطل تعیین کننده نیست.
امام حسین علیه السلام یادگاریهای زیادی را برای انسانهای پس از خود بر جای گذاشت، یکی از این آموزههای قیام پیروزمندانهاش، دشمنشناسی بود که از حیاتیترین کلیدهای موفقیت در نبردها به شمار میرود.
حسین علیه السلام برای دشمنشناس بار آمدنِ جوامع، یزید را رسوا کرد تا در طول تاریخ هر جا که یزیدی جراتِ عرض اندام پیدا کرد برای همهگان قابل تشخیص باشد.
از این رو امروز که ژنرالِ ارشدِ سپاه یزید تیغ کشیده است تا زودتر از عمر سعد به گندم ملک ری برسد، میخواهیم کمی در رابطه با چهره منفورِ رژیمی که نخستوزیرش به تعبیر شهید مطهری و رهبر معظم انقلاب" شمرِ زمان " است سخن بگوییم چرا که شیطان بزرگ و اعوان و انصارش خوب بلدند با پخش عکس و فیلم بوسههای افسرانشان، از خود چهرههایی معصومانه و طرفدار حقوق بشر بسازند.
نگاهی به چراییِ یهودستیزی در تاریخ
تاریخ شاهدِ یهود ستیزیهای بسیاری بوده است و عملا این قوم هیچجایی نتوانسته سری آرام روی بالش بگذارد اما اینکه علت این ستیزه جویی با یهود چه بوده را باید در رفتار این قوم جستجو کنیم که همواره خود را برتر از دیگران میدانند.
یهودیها، یهود ستیزی موجود در تاریخ را نوعی بیماری قلمداد میکنند به طوری که تئودور هرتزل پدر اسرائیل و تئوریسین دولت یهود مینویسد: " یهود ستیزی نوعی بیماری است که در وجود یهودستیزان رخنه کرده است و لحظهای آنها را آرام نمیگذارد" (۱)
آنچه از این سخن هرتزل و دیگر اندیشمندان یهودی چون " چیم واریز من" که معتقد است " ضدیت با یهود میکروبی است که مردم هر کجا باشد و هر چند منکر آن باشند بدان آلوده است." (۲) برداشت میشود نیز حاکی از همین نگاه برتریجویانه یهود نسبت به سایر ملتها و ادیان است که حتی کوچکترین ایراد را متوجه رفتار خود نمیبینند و کاملا دیگران را متهم میکنند.
اما به واقع چرا یهود اینقدر مورد ستیزه بوده است؟یکی از مبادیِ یهود ستیزی در تاریخ همزمان است با زمانی که امپراطور روم که فلسطین نیز یکی از مناطق تحت حاکمیتش بوده مسیحی میشود، قدرت گرفتنِ مسیح در سرزمین موعود موجب میشود؛ مسیحیان که دشمنی خونینی با یهود دارند بتواند زور خود را نشان دهند.
برای بهتر فهمیدن چراییِ این دشمنی لازم است کمی به عقب بازگردیم زمانی که بابلیها به فلسطین حمله میکنند و یهودیان تحت فشار سنگینی قرار میگیرند؛ تنگ شدنِ عرصه بر قوم یهود موجب میشود اعتقاد به منجی در آنها بیش از پیش تقویت شود و مثل همیشه خود را منتظر نیرویی برتر از جانب خداوند برای نجاتشان باشند.
منجیای که یهود معرفی میکرد، " ماشیا، مشیاخ، ماشیح یا مسیح " نام داشت؛ مسیح به زعم یهودیان از یک خانوادهی به یهودی متولد شد اما قرار پیامبرِ یهودی بعدی، قوم موعود را رهبری کند و قدرتی بر قدرتهای یهودیان بیافزاید که این محاسبات درست از آب درنیامد و حضرت عیسی عليه السلام دین جدیدی را تاسیس کرد و همین امر نیز باعث شد که این قوم از خود راضی، روشی را که در قبال دیگر پیامبران به کار بسته بودند در حق حضرت عیسی عليه السلام نیز در پیش بگیرند و به او تهمت و افترا ببندند و رسالتش را انکار کنند.
برآیندِ اقدامات یهودیها این بود که حضرت عیسی عليه السلام در ظاهر به صلیب کشیده شد و همین امر نیز اختلاف بزرگ را بین مسیحیان و یهودیان ایجاد کرد چرا که از نظر مسیحیان، یهودیان قاتل قاتل پیامبرشان بودند و طبیعی بوده که با آنها سرِ ستیز داشته باشند.
به طور کل یهود ستیزیها در طول تاریخ ساری و جاری بود که در زمان هیتلر به اوج خود رسید و این فرصت را به دست یهودیت داد تا با طرح مسائلی چون " هولوکاست" با مظلومیتنمایی افکار عمومی بینالملل را وادار کنند تا به آنها اجازه دهد مقدمات کشوری یهودی را ایجاد کنند.
شوالیههای معبد حلقهی وصل یهود و مسیح بر علیه اسلام
البته قطعا برای شما سوال است که چه طور یهود و مسیح با آن همه اختلافاتی که داشتند بر سر تشکیل کشوری یهودی با هم به توافق رسیدند که باید در پاسخ این سوال بگوییم؛ حلقه وصل یهود و مسیح، " شیطانپرستیِ نوین " بود که یهودیها با خود از مصر باستان به صورت اسرار پنهان به سرزمین موعود آورده بودند و با وجود تلاشهای حضرت موسی علیه السلام و حضرت سلیمان (ع) برای از بین بردن آموزههای شیطانی آن را حفظ کرده بودند.
طی جنگهای صلیبی بین مسیحیان و مسلمانان، شوالیههای معبد(نیروهای ویژه پاپ) در خرابههای بیتالمقدس به کتابهایی دست پیدا میکنند که آنها را با عرفان یهودیِ کابالا آشنا میکند که منجر به آمیزشِ یهودیتِ شیطانی با مسیحیت میشود و با وجود اینکه پاپ بعد از اطلاع از انحراف شوالیههای معبد، دستور اعدام و قتلعام آنها را صادر میکند برخی از شوالیهها موفق به فرار میشوند و تشکیلات مخفی و شیطانی را تشکیل میدهند که امروز " فراماسونری " نام دارد.
ماسونها همان قدرت برتر هستند که میتوانند به مغرورترین کشورهای جهان مانند ایالات متحده، انگلستان، فرانسه و ... دیکته کنند که امنیت اسرائیل خط قرمزِ آن کشورها باشد و همگی برای تحقق رویای یهودیت تلاش کنند.
البته برخورداری از دشمن مشترک نیز یکی از شیرازههای این اتحادِ نامبارک است؛ اسلام و در صدر آن تشیع اصلیترین دشمنِ استکبار است و نبرد آخرالزمانی نیز بینِ منجیِ شیطانگرایان و دوازدهمین امام شیعیان خواهد بود بر همین اساس، ماسونها با احداث پایگاهی بزرگ در منطقه به دنبال تکهتکه کردنِ کشورهای اسلامی هستند، سیاستی که ظهور جمهوری اسلامی ایران، مسیر آن را کند کرد و ولدِ زنای شیطان و استعمار را رو به فروپاشی برد.
قطع بدانید اگر انقلاب اسلامی ایران به پیروزی نرسیده بود خیلی زودتر از اینها رویای بحر تا نهر محقق شده بود و امروز حتی اسمی هم از اسلام باقی نمانده بود چرا که نسخهی بروزشدهی شیطانگرایی که حاصل آمیزش یهودیت و مسیحیت بود در سرزمینهای اسلامی نیز نفوذ کرده بود و با تشکیل بابیت و بهائیت در ایران، کار خود را به جاهای باریک رسانده بود که تسلط بهائیت در دوران پهلوی به اوج خود رسیده بود و اگر نبود بصیرت و زهد امام خمینی(ره) امروز باید مراسم ختم اسلام را میگرفتیم.
اولین دولتِ اسرائیلی در سرزمین قدس
نتیجهی سالها نفوذ در کشورهای اسلامی و تجزیهطلبی این بود که سال ۱۹۴۷ بر اساس قطعنامه سازمان ملل، فلسطین که منطقهای اشغال شده توسط بریتانیاییها به شمار میآمد به سه قسمت تقسیم شد و علنا با حمایتهای بیدریغ انگلستان، دولت یهودی اسرائیل با نخستوزیری دیوید بن گورین، یک لهستانیِ یهودی آغاز شد، بنگورین نقش بسزایی در جذب مهاجران یهودی به سرزمینهای اشغالی داشت و توانست اولین ارتش اسرائیل را ساماندهی و تشکیل دهد، ارتشی که جز خوردن خون کودکان و زنان بیگناه از چیز دیگری تغذیه نمیکند.
اولین نخست وزیر اسرائیل را باید یکی از باهوشترین سیاستمداران تاریخِ این رژیم بدانیم چرا که او موفق شد در پیمانی مخفیانه ایران( پهلوی ) و ترکیه را با خود همراه کند و جبههای در میان مسلمانان برای دفاع از اسرائیل ایجاد کند.
راهی که بنگورین آغاز کرد بیش از ۷۰ سال در سرزمینهای اشغالی ادامه پیدا کرد و شاید نتانیاهو تکمیلکنندهی کار او بود که توانست اسرائیلیها را به بالاترین سطح روابط دیپلماتیک با اعراب برساند.
طی سالهایی که از عمر رژیم اشغالگر قدس میگذرد، ۱۴ نفر ریاست دولت خودخوانده و جعلی صهیونیستی را بر عهده گرفتند که از بین آنها شیمون پرز و بنجامین نتانیاهو شخصیتهای شناخته شده تری برای ما به شمار میآیند.
بزرگترین شکست فلسطین در ۷۰ سال گذشته
شاید یکی از علتهای اصلی شناختهشدن شیمونپرز به دلیل طرح صلحی بود که توانست به ثمر برساند در حالی که بیشتر تلاشهای برای این طرح صلح توسط اسحاق رابین انجام شده بود اما بهرهبردار اصلی شیمون پرز بود؛ در این دوره صهیونیستها یاسر عرفات رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین را متقاعد کردند تا دولت اسرائیل را به رسمیت بشناسد، این اقدام ، قطعا بزرگترین شکست تاریخی فلسطینیها است که چنان تحسین شیطان را برانگیخت که موجب شد شیمون پرز و یاسر عرفات جایزه صلح نوبل را دریافت کنند.
صلحی که توسط رهبر معظم انقلاب به زشتترین فریبها و ترفندهای اسرائیلی بر علیه فلسطینیها تعبیر شد عملا، غزه را تبدیل به زندانی امنیتی کرد و نیروهای تشکیلات خودگردان را به جان مجاهدینِ حماس انداخت، به قول عاطف حزین روزنامهنگار مصری که در روزهای انعقاد صلح به غزه، سفر کرده است: " اسرائیلیها با صلحی که راه انداختند، غزه را تبدیل به یک زندان بزرگ کردند و کلید آن را تحویل تشکیلات خودگردان دادند " به طوری که تشکیلات خودگردان فلسطین که نماینده سیاسی مردم فلسطین به شمار میآمد بر اساس لیست ارائه شده از طریق صهیونیستها، تعقیب و دستگیری سران و نیروهای حماس را که نقش فعالی در انتفاضهها بر علیه صهیونیستها داشتند در دستور کار قرار داد و تبدیل به نیروی امنیتی اسرائیل در غره شد.
پیمان اسلو که بین یاسر عرفات و اسحاق رابین و در حضور بیلکلینتون امضا شد، دقیقا شبیه همان برجامی بود که بیش از ۴ سال تمام مسائل ایرانیها را به خود گره زد و سر آخر بعد از اینکه ایران به تمام تعهداتش عمل کرده و بتن در قلب راکتورهای هستهای ریخته بود، با امضای مردک دیوانهای چون ترامپ به زبالهدان پیوست.
آمریکا با برجام با یک تیر چند نشان زد اولا خواستههایش را عملی کرد و ثانیا برای تغییرِ زمین بازی با ایران زمان خرید، دقیقا مانند کاری که صهیونیستها کردند با یک پیمان خودشان را توسط اصلیترین دشمنشان به رسمیت شناساندند و با یک شخصی چون ترامپ، به هیچ یک از تعهداتشان عمل نکردند.
ترامپِ ماجرای صلح بین اسرائیل و فلسطین- بنجامین نتانیاهو بود، رهبر حزب راست و اصلیترین رقیب و مخالف سیاستهای شیمونپرز که حتی از توهینهای علنی به نخستوزیر هم ابایی ندارد و از قضا، نخست وزیرِ بعدی رژیم صهیونیستی همین بنجامین نتانیاهو است که باید دستاوردهای شیمونپرز را که فلسطینیها را توسط خودشان سرکوب کرده است توسعه دهد.
اواخر دوره نخستوزیری شیمون پرز و اوایل نخستوزیری نتانیاهو یکی از سختترین دورانهای غزه است؛ محمود کریم سفیرِ وقت مصر در فلسطین در رابطه با روزهای بعد از پیمان اسلو که طی آن ایجاد دیوار امنیتی و محاصره همه جانبه بر علیه غزه آغاز شد، میگوید: " تدابیر بیسابقهای که حتی در شدیدترین دورههای اشغالگری اسرائیل، جنگ خلیجفارس و روزهای انتفاضه نیز اجرا نشده است در دستور کار قرار گرفته است، ۵۶۰ روستای فلسطینی ارتباطشان با یکدیگر قطع شده است، سفر و ارتباط بین شهرها ممنوع است، نه میتوانی تولیداتت را به بیرون ببری و نه میتوانی مایحتاجت را به غزه بیاوری، اینجا روزانه یک میلیون غنچه میمیرند...مردم زیر بار فشار گرسنگیاند و به سختی تکهنانی گیر میآورند... اسرائیل جلوی انتقال بیماران به قدس و کرانه باختری را گرفته است"(۳) البته فلسطینیها در سالهای اشغال، روزهای سخت کم نداشتهاند بر همین اساس در ادامه بخشی از جنایات صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی را مرور خواهیم کرد.
مروری بر جنایات صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی
اشغالگران قدس، جنایتگریهایشان را قبل تشکیل دولتشان در سرزمینهای اشغالی آغاز کردند، سالهای قیومیت انگلیس بر قدس شروع روزهای تلخ فلسطینیها بود و اسرائیلیها شمشیرهایشان را برای بریدنِ رگهای مسلمانان تیز میکردند؛ سال ۱۹۳۸ یعنی ۹ سال قبل از تشکیل دولت یهودی در قدس، آغاز عملیاتهای تروریستی در سرزمینهای اشغالی بود.
در طی این سالها عملیاتهای متعددی در بازار شهر حیفا توسط گروههای تروریستی صهیونیست انجام شد و صدها تن جان خود را از دست دادند .
صهیونیستها در کشتار طنطوره ۲۵۰ نفر را شهید کردند و همان سال یعنی ۱۹۴۸ کشتار شهراللد را رقم زدند که منجر به شهادت ۴۲۶ فلسطینی شد، دیگر کشتار آنها با نام دیر یاسین حیات ۲۶۰ نفر را گرفت.
کشتار خان یونس در سال ۱۹۵۶ حدود ۷۵۰ شهید روی دست فلسطینیها گذاشت و سال ۱۹۸۳ صهیونیستها دست به جنایت صبرا و شتیلا با به شهادت رساندن ۱۵۰۰ نفر زدند.
سال ۱۹۸۷، انتفاضه اول فلسطینیها رقم خورد که حاصل آن تقدیم ۱۳۰۰ شهید بود و در انتفاضه دوم نیز صهیونیستها جام ۴ هزار و ۴۱۲ فلسطینی را گرفتند.
دست صهیونیستها در جنگ ۲۲ روزه غزه به خون۱۴۰۰ شهید در جنگ ۸ روزه به خون ۱۸۹ شهید در جنگ ۱۵ روزه غزه به خون ۲۰۱۶ شهید، جنگ ۱۱ روزه به خون ۲۶۲ شهید و در جنگ
۲۰۲۲/ جنگ ۵ آگوست ۲۰۲۲ به خون ۲۳۲ شهید آلوده شده است.
طبق اعلام وزارت بهداشت فلسطین در شانزدهمین روز از طوفان الاقصی یعنی ۳۰ مهر ماه آماز شهدای تجاوزات مستمر رژیم صهیونیستی به نوار غزه به ۴ هزار و ۷۴۱ نفر رسیده ایت که ۱۸۷۳ نفر از آنها کودک، ۱۰۲۴ نفر زن و ۱۸۷ نفر سالخورده هستند.
راهى براى فرار نیست! دریا پشت سر و دشمن پیش روى شماست
در مواجهه با دشمن صهیونیستی که در ۷۵ سال گذشته بیش از ۱۰۰ هزار فلسطینی را سلاخی کرده است هیچ راهی جز جنگیدن معنا ندارد، فلسطینیها باید " طارق بن زیاد " را از گور بیرون کِشند و به مصافِ با یهود بیاورند.
سرداری که در جریان فتح آندلس به دست مسلمانان؛ وقتی کثرت دشمنان را در رویارویی با لشکر اسلام دید، کشتیهای خودشان( مسلمانان) را آتش زد و تنها آذوقهی یک روز لشکر را نگه داشت؛ طارق به لشکریانش گفت: " راهى براى فرار نیست! دریا پشت سر و دشمن پیش روى شماست "(۴) ابتکار سردار سپاه اسلام موجب شد که مسلمانان با تمام وجود مقابل دشمن بایستند و آندلس به دست مسلمانان فتح شود.
امروز هم که هیچ فریادرسی حاضر نیست بخاطر فلسطینیها خود را به خطر بیاندازد و همه فقط ژست ماتم به خود گرفتهاند، فلسطینیها خودشان باید سرنوشتتان را تعیین کنند آنها راه دیگری ندارند چرا دریا پشتسر و دشمن پیشروست؛ قطعا قدس به دست فلسطینیها آزاد خواهد شد چرا که در غزه، بیتالحم، رام الله، نابلس، طولکرم، الخلیل و همه اراضی فلسطین هر چه قدر هم که بخواهند آنها را یهودیسازی کنند مبارزهای ابدی جاریست؛ به قولِ عاطف حزین؛ مبارزهای که نگاه کردنِ مدام به ساعت مچی و انتظار و عجلهداشتن برای رسیدنِ زمانِ پایان را نمیشناسد؛ مبارزهای که با گچکشیدن روی دیوار (کاری که زندانیها برای فهمیدن زمان آزادیشان انجام میدهند) آشنایی ندارد؛ مبارزه اینجا گلبولهای قرمز و پلاسمای زندگی است، آغازش همان لحظهی به دنیا آمدنِ هر نوزاد فلسطینی است و پایانش هم همان لحظهای که جسد فرد را در پرچم فلسطین میپیچند تا در آغوش خاک بگذارند.
اینجا سرزمینِ فدائیان و پاسبانانِ زیتون و آیهی وَ التِّینِ است زیتونی که بیش از اینکه نماد صلح باشد نمادِ آزادی و امنیت است چرا که خداوند متعال بشارتِ پایان طوفان نوح را به پیامبرش با کبوتری داد که برگی از زیتون را به دهان گرفته بود بنابراین زمان انتقامِ انبیا الهی از قومی که دستش به خون پیامبران آلوده است فرا رسیده، این انتقام به دستِ قوم پیامبر خاتم خواهد بود پیامبری که امتش در " وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ وَ طُورِ سینینَ وَ هذَا الْبَلَدِ الأَمین " زندگی میکنند.(۵)
صدایِ کاروان اباعبدالله الحسین علیه السلام به سمت سرزمین قدس به گوش میرسد هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله!
منابع:
۱- کتاب " اسرائیل فرزندی ناخوانده" صفحه ۱
۲- کتاب" ملتی نوزاده" اثر کراسمن صفحه ۲۱
۳-کتاب " اسرائیلی که من دیدم" صفحه - ۱۹۳ تا ۱۹۵
۴- وفیات الاعیان ابن خلکان، ج 4، ص 404، طبع مصر ـ نفح الطیّب، ج 1، ص 225
۵- در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم(خداوند از میان شهرها چهار شهر را برگزید و درباره آنها فرمود«وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ وَ طُورِ سینینَ وَ هذَا الْبَلَدِ الأَمین» «تین» «مدینه» است، «زیتون» «بیت المقدس» و «طور سینین» «کوفه» و«هذَا الْبَلَدِ الأَمینِ» «مکّه» است)- نور الثقلين»، جلد ۵، صفحه ۶۰۶، حديث ۴
انتهای پیام/