عمده فعالان عرصه چاپ که محصول خود را به بازارهای جهانی عرضه میکنند، امروزه از نبود امکان رقابت رنج میبرند. دلیل این وضعیت چیست؟ چرا توان ایرانیها از فعالیت در عرصه صادرات محصولات چاپ محدود شده است؟
برای واکاوی دقیق این مسئله باید نگاهی به جزئیات فرآیند صادرات در ایران با کشورهای همسایه و رقیب در بازارهای جهانی داشته باشیم. پیش از همه این نکته را در نظر داشته باشید که در فرآیند صادرات شما یا باید در قبال یک سفارش کار را انجام دهید و یا کالایی که تولید شده را به بازار عرضه کنید اما حقیقت بازار ایران این است که اگر کالایی را تولید کنید و سپس به دنبال مشتری خارجی برای آن باشید، کارتان گره میخورد و این چالشی است که در کشورهای دیگر وجود ندارد.
منظورتان تشویقهای صادراتی است؟
بله دقیقاً. در این باره مثلاً ترکیه را مثال میزنم چون من در این کشور تولید داریم. در ترکیه، حین ورود مواد اولیه هیچ حق گمرکی به دولت لازم نیست پرداخت کنید بلکه در ادامه اگر محصولی را از آن ماده اولیه تولید کردید و در داخل فروختید، بدیهی است که مالیات آن شامل حال شما میشود و اگر صادرات انجام دادید، از محل آن حق گمرک کسر میشود تا بهتدریج آن را صفر کند و به سوددهی برسد. این مصداق تشویق صادراتی واقعی است. حالا ایران خودمان را در نظر بگیرید. اول کار اینکه اینجا تحریم هستیم و واردات یک قلم کالا با هزار ترفند و روش خاص میسر است، پس از این هم اگر با خارجیها در تعامل تجاری باشید، گمرک، ارزش افزوده، تخصیص ارز و کارمزد 2.5 درصدی بانکها در جریان صادرات، شما و محصولتان را از هر سو محاصره میکنند و اینجاست که کالای شما نمیتواند قیمت تمامشده پایینتری نسبت به نمونه مشابه خارجی داشته باشد و در نتیجه، شما محکوم به شکست در بازار صادراتی هستید.
البته آمارهای رسمی از افزایش چشمگیر صادرات محصولات چاپی به کشورهای همسایه خبر میدهد. این خلاف فرمایش شماست. در این باره نظر شما چیست؟
اینکه گفته میشود صادرات ما به افغانستان و عراق افزایش پیدا کرده، از اساس خیلی خوب است اما اینها افقهای محدودی برای صادرکنندگان ماست و تولیدکنندگان ایرانی باید چشم به بازارهای بکر و بزرگتر داشته باشند. این را در قالب یک مثال ملموس بگویم. امروزه یکی از بزرگترین مصادیق مصرف جوهر در ایران در مارکت روزنامهای اتفاق میافتد؛ جایی که سالانه 200 تن مصرف دارد و این درحالی است که فقط یک مجموعه بستهبندی در استانبول، ماهیانه 400 تن جوهر مصرف میکند! فقط در استانبول و آن هم فقط در یک ماه. دقت کردید؟ به همین دلیل است که میگویم در صادرات باید میان گزینههای موجود با سختگیری به انتخاب بپردازید تا بازار بزرگتر، تجارت شما را تأمین کند و درحالی که امثال مجموعه بستهبندی در استانبول در انتظار شماست، مارکت روزنامه در ایران به شما رضایت و خرسندی کاذب ندهد.
به نظر شما، بازارهای بزرگتر با وضع کنونی ماشینآلات چاپخانهای در ایران، چشمانداز بلند پروازانه ای به نظر نمیرسد؟
من خیلی با نظر شما موافق نیستم. در حوزه تولید، شما با دست خالی هم میتوانید تولید کنید بنابراین بهانه نداشتن ماشینآلات خیلی محکمهپسند نیست. واقعیت ماجرا نیز همین است و پشتوانه فنی مهندسی، فقط توان و دقت تولید را برایتان افزایش میدهد و من حتی به این قائل هستم که ماشینآلات چاپخانههای ما تفاوت شاخص و چشمگیری با ماشینآلات فعال در چاپخانههای خارجی ندارد. مشکل اصلی در این است که شما نمیتوانید مواد اولیه استاندارد و باکیفیت وارد کنید. اینجاست که ناچار به واردات کالای درجهدو یا درجه سه خواهید بود و بهتبع، محصول شما هم کیفیت مطلوب را نخواهد داشت.
البته این را هم بگویم که ماشینآلات بخش مهمی از تولید است و همکارانی که گلایه چالش در این حوزه را دارند، حق دارند اما این نکته را هم در نظر داشته باشید که اگر به فرض شما امروز با بهروزترین ماشینآلات اروپا تولید کردید و بهترین محصول ممکن را هم ارائه دادید، چه بازاری در انتظار شماست؟ مثلاً چند درصد از بازار ایران منحصر در تولیدات هیبریدی است؟ یک گام فراتر میگذارم و سؤال میکنم که امروز واقعاً چند درصد از بازار ایران از اساس چاپ هیبریدی را میشناسند؟ اینها حقایقی است که باید به آنها فکر کرد.
یکی از آفتهایی که ما در سرمایهگذاریهای خود به آن مبتلا هستیم و در نهایت، بازارهای بزرگ را از دسترسمان خارج میکند، همین بازاریابی و بازار سنجیهای بدون مطالعه است. اینکه مثلاً نامآور اگر یک دستگاه چهار رنگ از آلمان وارد کرد، من بروم دو دستگاه چهار رنگ وارد کنم درحالی که با خود فکر نمیکنم شاید اصلاً نیاز و سلیقه و سفارش و کار نامآور با من متفاوت است.
اگر بخواهید مختصراً اصل مطالبه خود را از دولت و نهادهای مسئول مطرح کنید، چه میگویید؟
فقط اذیت نکنید! هیچچیز دیگری نمیخواهیم! مثلاً اینکه رهبر معظم انقلاب و رئیس جمهور بر افزایش منابع درآمدی حاصل از مالیات تأکید دارند، منظورشان سودجویان و سوداگرانی است که از درآمدهای میلیاردی حتی یک ريال مالیات نمیدهند نه فعالان اقتصادی که همه کسبوکارشان دقیقاً مشخص است. در این شرایط، وقتی مسئول یک سازمان پیش و پس از سخنرانی اقتصادی رئیس جمهور، رفتار دوگانه پیدا کند و سند ثبتسفارش شده مرا لغو میکند تا به نرخ جدید محاسبه شود، مالیات بیشتری بر آن تحمیل شود و یا به هر ترتیب ممکن، سود کمتری به دست تولیدکننده برسد، بدیهی است که این مصداق همان اذیت کردن است!
انتهای پیام/