مبارزه با فساد در سیره امیرالمؤمنین(ع)/با اراذل و اوباش اقتصادی باید در صحنه برخورد شود

|
۱۴۰۲/۰۹/۲۳
|
۰۸:۵۲:۲۰
| کد خبر: ۲۰۳۱۶۳۴
مبارزه با فساد در سیره امیرالمؤمنین(ع)/با اراذل و اوباش اقتصادی باید در صحنه برخورد شود
جانشین قرارگاه مبارزه با مفاسد اقتصادی هرمزگان، نوشت: حکومت امیرالمؤمنین مبارزه با فساد اقتصادی را از روز اول حکومتش آغاز کرد و طبق مستندات تاریخی در سه روز اول استقرار حکومت امیرالمؤمنین بخشی زیادی از اموال بیت‌المال بازپس گیری شد.

به گزارش خبرگزاری برنا هرمزگان، علی ستاری جانشین قرارگاه مبارزه با مفاسد اقتصادی هرمزگان در یادداشتی نوشت: فساد اقتصادی و اختلاس این روزها یکی از منزجر کننده‌ترین فسادهایی است که در جامعه رخ می‌دهد و حال بد را به جامعه پمپاژ می‌کند، متأسفانه وقتی هم که یک فسادی رسانه‌ای می‌شود مسابقه‌ای برای افشاگری بیشتر از ابعاد فساد میان برخی مطلعین برگزار می‌شود و هر روز ابعاد جدیدتری از فساد رخ داده شده در اختیار افکار عمومی قرار می‌گیرد بدون اینکه گزارش دقیقی از نحوه برخوردها وجود داشته باشد و همین امر موجب می‌شود که مردم از مبارزه با فساد دلسرد شوند.

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام زمانی که به زمامداری جامعه اسلامی رسیدند مبارزه با فساد به خصوص در حوزه مدیریتی و بیت‌المال را از همان روزهای نخست استقرار در حکومت آغاز کردند.

دوران خلافت خلیفه سوم یکی از آسیب‌هایی که داشت این بود که فاصله بسیاری بین والیان و کارگزاران حکومتی و مردم افتاد و به تعبیر امروزی‌ها بین مردم و مسئولان فاصله افتاد و همین امر موجب شد که ثروت‌اندوزی در صدر دغدغه‌های کارگزاران تبدیل شود و شکایت‌های مردمی راه به جایی نبرد و خلیفه به جای رسیدگی به شکایات مردم به سرکوب مخالفان دولتش بپردازد و بر سر همین مسئله نیز جانش را از دست داد.

خلیفه سوم بخشش‌های بی‌حساب و کتابی به نزدیکانش داشت و همین امر نیز اختلاف طبقاتی را در جامعه بالا برد.

امیرالمومنین(علیه‌السلام) دراین باره فرمودند: «سومی(عثمان) بپا خاست حال آن‌ که متکبرانه بین سرگین و چراگاهش در رفت و آمد بود و طی عمر می کرد. خویشاوندان وی نیز قد علم کردند و مال خدا را با تمام دهان بلعیدند، همان‌طور که شتر علف بهاری را می‌خورد تا آن‌گاه که رشته(حکومتش) از هم گسست و کارهای ناهنجارش مرگش را رساند و شکم پرستی، وی را از پا در آورد».[۱]‌

به عنوان مثال خلیفه سوم یک پنجم غنائم جنگی فتح آفریقا را به پسرعمو و دامادش مروان بن حکم بخشید که در حدود پانصد و چهار هزار دینار(سکه طلا) بود و حتی فدک را که خلفای پیشین به بهانه بیت‌المال بودن غصب کرده بودند به مروان هبه کرد.

اما امیر المؤمنین علی علیه‌السلام به محض استقرار به مبارزه با این ویژه‌خواری‌ها پرداخت و در دومین روز از خلافتش در میان مردم آمده و فرمود: «هر زمینی که عثمان آن را به دیگری واگذار کرده و هر مالی از مال خدا که به کسی داده است باید به بیت المال بازگردانده شود چراکه هیچ چیز نمی‌تواند حقوق گذشته را باطل کند؛ به خدا سوگند! اگر آن اموال را بیابم، گر چه مهر زنان‌تان کرده باشید و یا با آن کنیزی خریده باشید حتما آن را به بیت المال باز می‌گردانم زیرا گشایش امور با عدالت است»[۲]‌ و او در سومین روز از حکومتش بخش عمده‌ای از اموال به تاراج رفته از بیت‌المال را از ویژه خواران بازستاند و همین امر موجب ناامنی مدینه برای مفسدین اقتصادی شد و عزم نبرد با مولا کردند و طبق همین برخوردهای مولی الموحدین علیه‌السلام بود که اولین بیعت کنندگانِ با او یعنی طلحه و زبیر بیعت شکستند و چون امیدی به ثروت‌اندوزی از بیت المال در حکومت علوی نداشتند و با او به دشمنی پرداختند.

شاید بتوان گفت اسپانسر اصلی جنگ جمل و جنگ‌های بعدی معاویه با امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام همان مفسدان اقتصادی بودند که ثروت‌اندوزی زیادی را در دوره‌های قبل از امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام انجام داده بودند و برای اینکه بتوانند جایگاه خود را باز پس بگیرند جنگ به راه انداختند.

از طرفی امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در برخورد با والیان حکومت خودشان نیز در سریعترین زمان ممکن با تخلفات مالی برخورد می‌کردند چنانچه زیاد بن ابیه، خراجی را که از کردها گرفته بود خواست برای خود بگیرد و به فرستاده امیرالمومنین(علیه‌السلام) گفت کردها خراج‌شان را کم کردند. خبر به حضرت رسید و به خیانت ابن زیاد پی بود و در ضمن نامه‌ای به او نوشت: «صادقانه به خداوند سوگند یاد می‌کنم اگر به من گزارش رسد که از بیت المال مسلمین چیزی کم یا زیاد به خیانت برداشته‌ای، آن‌چنان بر تو سخت می‌گیرم که در زندگی تو را کم‌بهره، سنگین‌بار و حقیر و ذلیل سازد. والسلام»[۳]

منذر بن جارود والی حضرت علی(علیه‌السلام) در شهر اصطخر فارس ۳۰ هزار درهم اختلاس کرد. به دنبال این خیانت، امیرالمومنین(علیه‌السلام) ضمن نامه‌ای او را از ولایتش بر شهر اصطخر خلع و او را احضار کرده و در آن نامه، بسیار او را توبیخ نموده است: «همانا خوبی پدرت مرا فریب داد، گمان کردم تو از شیوه و رفتار او پیروی می‌کنی. به من خبر رسید که کارهای بسیاری را بر زمین می‌گذاری و برای سرگرمی و تفریح و صید بیرون می‌روی و در ثروت خداوند نسبت به بادیه نشینان قبیله‌ات گشاده دستی می‌کنی، گویا میراث پدر و مادر توست، به خدا سوگند! اگر این گزارش‌ها درست باشد، شتر قبیله‌ات و بند کفش‌هایت از تو بهترند، خداوند لهو و لعب را نمی‌پسندد و خیانت به مسلمانان وتباه کردن کارهای آنان، خداوند را به خشم می‌آورد... هرگاه نامه‌ام به تو رسید نزد من آی»[۴] 

طبق سیره امیرالمؤمنین عليه السلام با اراذل و اوباش اقتصادی باید در صحنه و در لحظه برخورد شود و آن‌ها را به عبرتی برای سایرین تبدیل کرد.

 

 

۱- مناقب آل علی بن ابی طالب، ابن شهر آشوب، موسسه انتشارات علامه، ج۲، ص۲۰۵، متن کتاب.

۲- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، پیشین، ج۱، ص۲۶۵، متن کتاب.

۳- نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، لبنان، دار الکتاب اللبنانی، ص۳۷۷، متن کتاب

۴-انساب الاشراف، أحمد بن یحیی البَلَاذُری، تحقیق: سهیل زکار و ریاض الزرکلی، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق-۱۹۹۶م، ج۲، ص۱۶۳، متن کتاب.

 

 

انتهای پیام/

نظر شما