وسوسه خوردن غذاهای چرب و شیرین از کجا می آید؟

|
۱۴۰۲/۱۱/۲۵
|
۱۱:۰۰:۰۲
| کد خبر: ۲۰۵۸۳۰۶
وسوسه خوردن غذاهای چرب و شیرین از کجا می آید؟
طبق عهد عتیق اولین گناه انسان خوردن بود. آدم و حوا نتوانستند در برابر وسوسه خوردن سیب حرام مقاومت کنند زیرا تحت تأثیر شر قرار داشتند. امروزه پرخوری یکی از اشتباهات اولیه انسان است که نمی توان آن را به شیطان نسبت داد.

به گزارش برنا؛ در دسترس بودن گسترده مواد غذایی پرکالری منجر به مصرف بیش از حد آن شده است که به شیوع نگران کننده چاقی در سراسر جهان کمک می کند. شیوع بالای چاقی در کودکان و همچنین در بزرگسالان، نشانه نگران کننده ای از بدتر شدن مشکلات سلامتی است که دولت ها باید در آینده با آن دست و پنجه نرم کنند.

مصرف سه بار غذا در روز ، پیشرفت نه چندان مطلوب بشر!

با این حال، علاقه به غذاهای چرب و شیرین یک ویژگی تکاملی مفید برای اجداد ما بود که اغلب با کمبود غذا مواجه بودند. اجداد شکارچی ما قادر به مصرف غذاهای غنی از مواد مغذی و غنی از انرژی برای ذخیره انرژی به عنوان بافت چربی در مواقع کمبود غذا بودند. مشکل اصلی این است که ما همان ژن‌های اجدادمان را داریم، اما در دسترس بودن غذا مانند آن زمان نیست. به نظر می رسد که مصرف سه بار غذا در روز یک پیشرفت نسبتاً جدید در تاریخ بشر است که احتمالاً پس از عصر کشاورزی و افزایش دسترسی به غذا پدیدار شده است. برخی از محققان معتقدند که این تغییر در عادات غذایی ممکن است اثرات نامطلوبی بر سلامتی انسان داشته باشد. محققان نشان می‌دهند که روزه‌داری تأثیر مفیدی بر سلامت و طول عمر انسان دارد و این نشان می‌دهد که بدن به کاهش دریافت غذا پاسخ مثبت می‌دهد.

 قندها و چربی ها مدارهای پاداش را در مغز جذب می کنند و ما را مجبور می کنند به دنبال این غذاها بگردیم.

مصرف بیش از حد غذاهای شیرین و چرب به خوش طعم بودن و مقاومت ناپذیر بودن آنها نسبت داده می شود. محرک‌های چشایی در دهان، مدارهای مزولیمبیک را تحریک می‌کنند تا دوپامین را در مخطط شکمی مغز آزاد کنند، که مسئول احساسات و پاداش است. تعامل بین جسم مخطط شکمی، آمیگدال و هیپوکامپ باعث تبدیل احساسات به رفتار می شود، مانند جستجوی غذا برای بازسازی یک احساس خاص. تکرار این عادات غذایی، مدار مزولیمبیک را مجدداً سیم کشی می کند، که منجر به افزایش علاقه و تمایل به غذای بیشتر، شبیه رفتار اعتیاد آور می شود.

با این حال، یافته‌های اخیر مدارهای مغزی قدرتمندتری را پیشنهاد می‌کنند که میل به مصرف غذاهای پرکالری با استفاده از مدل‌های حیوانی را ایجاد می‌کنند. مطالعات روی جوندگان نشان می دهد که خوش طعم بودن و طعم به تنهایی برای افزایش مصرف غذا در پاسخ به غذاهای غنی از چربی و قند کافی نیست. بنابراین، جنبه‌های حسی دهانی غذا نسبت به ارزش غذایی غذا اهمیت کمتری دارد تا آزمودنی‌ها را مجبور به مصرف غذاهای پرکالری کند. این محققان نشان داده‌اند که تحریک واگ حسی توسط غذا، هنگامی که به روده می‌رسد، مدار سیاه‌دانه‌ای در مغز را به کار می‌گیرد تا دوپامین را در مخطط پشتی آزاد کند. تحریک نورون های حسی واگ توسط چربی ها و قندها در نهایت منجر به جستجوی فعالانه محرک هایی می شود که این مدار را در مغز فعال می کند. این یافته‌ها پیشنهاد می‌کنند که چربی‌ها یا قندهای پس از مصرف در تحریک شیمی‌حسی نورون‌های حسی واگ در روده و فعال‌سازی مدارهای پاداش در مغز به‌عنوان مسیر روده-مغز نقش دارند .

با گذشت زمان، مصرف غذاهای غنی از چربی و قند باعث ایجاد احساسات لذت در مغز می شود که منجر به عادت های غذایی مضر مانند هوس و تمایل به خوردن بیشتر آنها می شود. این منجر به چرخه بیهوده پرخوری، ” اعتیاد به غذا ” و در نهایت چاقی می شود. علاوه بر این، این غذاهای پرکالری دیگر مکانیسم های عصبی و هورمونی کنترل کننده اشتها مانند لپتین و گرلین را مختل می کنند که میل به این غذاها را بدتر می کند.

چه می توانیم بکنیم؟


۱. مصرف مقدار متعادل پروتئین در رژیم غذایی

پروتئین ها می توانند تاثیر عمده ای در شکستن رفتارهای پرخوری ایجاد شده توسط قندها و چربی های بالا در رژیم غذایی داشته باشند. مصرف مقادیر کافی پروتئین در رژیم غذایی می تواند به احساس سیری، کاهش هوس و کمک به مدیریت وزن کمک کند. همچنین پروتئین ها در مقایسه با قندها و چربی های موجود در رژیم غذایی، اثرات حرارتی بیشتری دارند. رژیم های کم کالری اغلب باعث از دست دادن عضلات می شوند و پروتئین ها توده عضلانی را حفظ می کنند. توده عضلانی در مقایسه با سایر بافت ها اثرات ترموژنیک بیشتری دارد و از دست دادن عضله منجر به شکست رژیم غذایی می شود . ۳ افزودن غذاهای غنی از پروتئین مانند گوشت بدون چربی، مرغ، ماهی، تخم مرغ، محصولات لبنی، حبوبات، آجیل و دانه ها به وعده های غذایی و میان وعده ها می تواند به شکستن چرخه پرخوری ناشی از قندها و چربی ها کمک کند.

۲. فعالیت بدنی

اگرچه شروع ورزش باعث تحریک اشتها و میل به مصرف بیشتر غذا می شود، اما فعالیت بدنی منظم، به ویژه تمرینات استقامتی، می تواند به تنظیم ولع و اشتها کمک کند. تمرینات استقامتی، همراه با مصرف پروتئین کافی، به حفظ توده عضلانی کمک می کند و میل به غذاهای پرچرب و قندی را کاهش می دهد. در کنار رژیم‌های محدودکننده کالری، ورزش می‌تواند بر عادات غذایی و مدیریت وزن تأثیر مثبت بگذارد .

۳. دیس بیوز میکروبیوم روده و مکمل پروبیوتیک ها

رژیم غذایی غنی از چربی و قند می تواند ترکیب میکروبیوم روده را تغییر دهد و منجر به عدم تعادل بین میکروب های مفید و مضر شود، وضعیتی که به نام دیس بیوزیس شناخته می شود. میکروب‌های مضر می‌توانند اختلالات متابولیک و التهاب را افزایش دهند و تأثیر نامطلوبی بر شناخت و مکانیسم‌های کنترل اشتها داشته باشند و به طور بالقوه به پرخوری ناشی از قندها و چربی‌ها کمک کنند. بنابراین، مکمل پروبیوتیک ها (میکروب های زنده مفید) و پری بیوتیک ها (ترکیبات رژیمی که تأثیر مثبتی بر میکروبیوم دارند) ممکن است تأثیر مفیدی بر اختلالات خوردن و پرخوری داشته باشد. ۴

۴. راهکارهای دیگر برای کاهش میل به غذاهای سرشار از قند و چربی

خوردن آگاهانه منجر به توجه بیشتر به عادات غذایی ما می شود و باعث انتخاب بهتر مواد غذایی می شود. توجه به خوردن و مزه هر لقمه و طعم غذا باعث کندی غذا خوردن و کاهش پرخوری و هوس می شود. پیشگیری از قرار گرفتن در معرض غذاهای پرچرب و قندی در خانه و محل کار ممکن است به افراد در پیروی از رژیم های غذایی کم کالری کمک کند. در عوض، قرار گرفتن در معرض مواد غذایی سالم به فرد کمک می کند تا غذاهای مغذی و مفید را انتخاب کند.

البته، رفتارهای اجباری ناشی از سیم‌کشی مجدد مدارهای مغز، نیازمند حمایت یک درمانگر است که در تغییر رفتار یا درمان شناختی-رفتاری تخصص دارد . با گذشت زمان، این استراتژی ها می توانند مدارهای ایجاد شده را دوباره سیم کشی کنند و عادات غذایی ما را تغییر دهند.

نظر شما