به گزارش برنا؛ فردا انتخابات دور دوازدهم مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سراسر کشور برگزار خواهد شد. به همین مناسبت در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر صفدر الهی راد، عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، در رابطه با حق یا تکلیف بودن شرکت در انتخابات و وظیفه جریان حزباللهی در رابطه با مشارکت حداکثری در انتخابات سخن گفتیم.
مشروح این گفت و گو بدین شرح است:
آیا انتخابات حق مردم است یا تکلیفی برعهده آنها؟
در باب اینکه انتخابات حق مردم یا تکلیف آنهاست، واقعیت این است که هم حق است، هم تکلیف. وقتی میگوییم حق، ابتدا باید به این نکته مبنایی و اساسی توجه داشته باشیم که حق تنها از آنِ خدای متعال است، چون مالکیت عالم، مبنای حق است. کسی تا مالکیت نداشته باشد، حقی ندارد. از آنجا که مالک آدم، فقط خدای متعال است، چون بر اساس مراتب خالقیت و هستیبخشی فقط از آن خدای متعال است؛ پس حق تصرف، حق تصمیمگیری توحید، حق انتخاب، اصالتاً و استقلالاً فقط از آن خدای متعال است، ولی خدای متعال این حق را به اولیای خودش و به معصومین(ع) و در زمان غیبت به فقها اعطا کرده است که تصرف در نفوس و در اموال داشته باشند، چون معصومین(ع) و در زمان غیبت، فقها تنها کسانی هستند که میتوانند بفهمند اراده تشریعی خدای متعال چیست.
حالا که خدای متعال حق و حقوقی را به فقها واگذار کرده، در زمان غیبت امام زمان(عج) ولی فقیه با تأیید قانون اساسی، یک سری حق انتخابهایی را برای مردم قرار داده است. یعنی چون فقیه از طرف خدای متعال حق تصرف دارد، میتواند بگوید این بخش از تصرفات مملکت در اختیار مردم باشد. حالا یا در اختیار عموم مردم یا در اختیار بخشی از مردم، منتها متناسب با منافع و مفاسدی که برای آن کار وجود دارد. یعنی برای مردم در چهارچوب نظر شورای نگهبان حق ایجاد کرده است. در قانون اساسی ما هم که مورد تأیید ولی فقیه است، این حق در برخی از موضوعات بسیار اساسی مربوط به کشور به مردم داده شد که خود مردم مشارکت سیاسی داشته باشند، یعنی مردم حق انتخاب داشته باشند. از این جهت این حق از نظر مراتب توحیدی از طرف خدای متعال و به واسطه فقیه به مردم اعطا شده است.
چرا میگوییم حق است؟ به خاطر اینکه قانون این فرصت را در اختیار مردم قرار داده که در انتخابات مختلف، میتوانند در مقابل گفتمانهای مختلف و رویکردهای متفاوت تصمیم بگیرند. یعنی تصمیم بگیرند که نحوه تأمین معیشت، امنیت، مواجهه با دشمن و حفظ وطن آنها بر اساس چه گفتمانی باشد. بالاخره همه کسانی که نامزد انتخابات میشوند، چه در مجلس، چه در ریاست جمهوری، چه در شورا، مردم در قبال آنها به دنبال این هستند که امنیت و معیشتشان تأمین بشود. کسانی هم که نامزد میشوند، میخواهند متعهد بشوند که ما میخواهیم امنیت و معیشت و امور فرهنگی و تربیتی شما را تأمین کنیم. به مردم این حق داده شده که ببینند در میان گفتمانها، شعارها و رویکردهای مختلف، میخواهند با کدام گفتمان حرکت کنند. یعنی در قانون، این حق به مردم داده شده است.
پس از این جهت ما میگوییم که حضور مردم در انتخابات، حق آنهاست. البته مشارکت سیاسی و حضور در انتخابات و رأی دادن، یک تکلیف هم هست. چرا؟ وقتی کسی میخواهد رأی بدهد، باید یک سری حدود را رعایت کند. چون میخواهد کسی را انتخاب کند که قرار است نماینده مجلس یا رئیس جمهور شود و برای کل جامعه تعیین تکلیف کند.
لذا ما وظیفه داریم برای اینکه مصالح کل جامعه تأمین شود، اولاً مشارکت کنیم و ثانیاً مشارکت مطلوب داشته باشیم. یعنی دو تا تکلیف داریم. هم اصل مشارکت سیاسی و حضور در انتخابات یک تکلیف است. چرا؟ چون اقتدار ملی و امنیت میآورد و دشمن را ناامید میکند و هر کاری که باعث شود که دشمنان ما ناامید بشوند، تکلیف و وظیفه ماست. و همچنین وقتی در انتخابات شرکت میکنیم، این تکلیف را داریم که انتخاب صحیح و سالم و طاهر داشته باشیم.
باید به یک نکته بسیار مهم توجه داشته باشیم که این که میگوییم مردم حق دارند، طبیعتاً به معنای آزادی مطلق نیست، چون آزادی در چهارچوب شریعت و اسلام است. یعنی باید ببینیم آن چیزی که خدا راضی است، چیست. تکلیف ما این است که بفهمیم خدا به چه انتخابی و چه مشارکتی راضی است. آیا تکلیف این است که به انسانهای سالم رأی بدهیم یا تکلیف این است که به انسانهای کارآمد رأی بدهیم. ما نمیتوانیم بگوییم چون حق من است، از آن به هر نحوی که میخواهم استفاده کنم.
خداوند متعال اساساً هیچ حقی را بهنحو مطلق واگذار نکرده است. یعنی خدا در هر جایی که حقی را اعطا میکند، حتماً و ضرورتاً با تکالیفی همراه است. یعنی خود حق، مسئولیت میآورد. چگونه؟ مثلاً خداوند حق مالکیت بر مال را به ما داده است. اگر در اثر کار و فعالیت، پول و ثروتی را به دست آوردیم، خدا میگوید مالکیت متعلق به من است، اما اگر تو رفتی و کار کردی، من این حق را به تو اعطا میکنم، اما البته هر حقی، مسئولیتی دارد. این طور نیست که بگویی دارندگی و برازندگی. حالا که پول دارم میتوانم بروم و با آن هر کاری را انجام بدهم. حق دارم بروم و با این پول شراب بخرم و بخورم و این را حق خود بدانم. خدا میگوید نه، تکلیف تو این است که با این پول شراب نخری و شراب نخوری. خدا میگوید اگر ماشین خریدی، حق توست که استفاده کنی، ولی اجازه نداری استفاده بد کنی. شما میگویید ماشین خودم هست، میخواهم با آن بزنم بقیه را از بین ببرم. خدا چنین اجازهای را به شما نداده است. یا وقتی خدا احیاناً به ما اجازه داده که اسلحه، تفنگ، شمشیر داشته باشیم، اجازه نداریم از آنها به هر شکلی استفاده کنیم، پس هر جا از طرف خدای متعال حقی و مجوزی اعطا میشود، مسئولیت هم همراه آن هست. لذا حضور در انتخابات یک حق است و البته تکلیفی را هم به همراه میآورد و انسان باید از این حق بهنحو صحیح استفاده کند.
مسئله مشارکت در انتخابات، یک مسئله اجتماعی است. امور اجتماعی مسئولیتهای سنگینتری را به همراه دارند. چرا؟ چون ما میخواهیم انتخابی را انجام بدهیم که بر مصالح یا مفاسد دهها میلیون جمعیت جامعه تأثیرگذار است. از این جهت است که مسئله انتخابات هر چند حق است، اما تکلیف بسیار سنگینی را به همراه دارد.
آیا امر رهبری برای مشارکت در انتخابات، حکم مولوی است یا ارشادی؟
اولاً هم حضرت امام، هم مقام معظم رهبری، حکم به وجوب شرعی دادهاند و رسماً بهعنوان یک فقیه، آن هم ولی فقیه فرمودند که یک واجب شرعی است. وقتی حکم وجوب فقهی مطرح میشود، یعنی حکم، حکم مولوی است. در احکام ارشادی توصیههایی بهنحو عام مطرح میشوند، بهگونهای که اگر به آن توصیه عمل نشود، امر خیلی مهم و حساسی فوت نمیشود و از بین نمیرود. مثلاً مقام معظم رهبری میفرمایند شرایط بهگونهای است که شما باید جهاد معیشتی داشته باشید و به کسانی که وضع زندگیشان خوب نیست کمک کنید. این از نظر اسلام به صورت کلی، به شکل صدقه دادن، انفاق کردن، ایثار کردن و... اوامر ارشادی هستند، یعنی توصیه اکید این است که این کار را انجام بدهید. این احکام را ارشادی میگوییم و البته هم معصوم و هم فقیه ممکن است در شرایطی حکم مولوی به جهاد معیشتی کنند.
آنچه که تاکنون توسط مقام معظم رهبری در حوزههای معیشتی و حرکات جهادی فرمودهاند امور ارشادی هستند، ولی مسئله انتخابات را میفرمایند که واجب شرعی است، یعنی امر مولوی است، چرا؟ چون هم اصل مشارکت و هم مشارکت تمیز خیلی مهم است. چرا اصل مشارکت مهم است؟ برای اینکه اقتدار ملی میآورد و امنیت ایجاد میکند. دشمنان ما دندان تیز کردهاند تا با مشارکت حداقلی مردم، جامعه بینالمللی را قانع کنند که جمهوری اسلامی را محدود کنند یا فشارهایی را وارد کنند تا خدای ناخواسته بخواهند جنگ را تحمیل کنند.
در برخی از اسناد بالادستی وزارت خارجه آمریکاآمده است که آمریکادر چه شرایطی میتواند به کشورهای دیگر حمله کند؟در آنجا در باره اینکه آمریکاچگونه میتواند حمله کند و حمله او مجاز باشد، گفتهاند که راه این است که در کشوری، مردم با نظام آن کشور همراه نباشند و آن را قبول نداشته باشند. در حال حاضر اگر مشارکت پایین باشد، نمیگویم تلقی درستی است، ولی این فضا ایجاد میشود.
یک عده به خاطر مباحث اقتصادی کشور، نمیخواهند در انتخابات شرکت کنند و بر فرض میخواهند برخی از مسئولین را تنبیه کنند، اما تلقی دشمن این است که با نظام همراه نیستند، لذا آقا میفرمایند حضور در انتخابات و مشارکت حداکثری یک تکلیف شرعی است که چنین زمینهای برای دشمن فراهم نشود که بخواهد کارهای ضد امنیتی انجام بدهد.
همچنین مشارکت تمیز و صحیح خیلی مهم است. مثال خیلی عینی بزنیم. فرض کنید که مشارکت بکنیم، اما این مشارکت ما یک مشارکت تمیز و رأی به اصلح و انسانهای صالح و کارآمد نباشد. یکمرتبه میبینیم دولتی بر سر کار میآید که میگوید باید با دشمن مردم و با دشمن خدا و دشمن قرآن ببندیم، دم کدخدا را که دشمن خدا و رسولالله(ص) است ببینیم تا مشکلات کشور حل بشود. چنین چیزی تأثیر رأی مردم است.
یا مثلاً دولتی با رأی ناتمیز و ناصحیح بر سر کار میآید که وزیر راه و شهر و مسکن آن میگوید بعد از چهار سال افتخار میکنیم که برای مسکن این مردم، یک آجر را هم روی آجر دیگر نگذاشتیم. اینها تعیینکننده است. یعنی اگر رأی نباشد، امنیت ملی از دست میرود. اگر رأی باشد و رأی سالمی نباشد، مصالح، معیشت، اقتصاد، فرهنگ کشور از بین میروند. لذا مقام معظم رهبری هم نسبت به اصل حضور در انتخابات و هم نسبت به انتخاب صحیح حکم وجوب دارند.
بالاخره فعل اختیاری اجتماعی است. فعلی که هم در اموال و هم در جانهای مردم تأثیرگذار است. از این جهت اوامر مقام معظم رهبری در این زمینه حکم مولوی به حساب میآیند، نه حکم ارشادی.
به نظر شما وظیفه جریان حزباللهی برای افزایش مشارکت چیست؟
در پاسخ به این سئوال باید عرض کنم مسئله اساسی که یک تکلیف جدی برای خواص است و مقام معظم رهبری فرمودند خواص شتابدهنده، این است که تلاشهایی صورت بگیرند که نتیجهاش انشاءالله مشارکت حداکثری باشد.
مسئله و تکلیف اساسی، تبیین برای باز کردن گرههای ذهنی در مقابل تحریفهایی است که دشمن ایجاد کرده است. در مقابل القائات دشمن به جامعه و دروغهایی است که به جامعه تحمیل کرده است. تبیینی که مقام معظم فرمودند، در این روزهای منتهی به انتخابات اهمیت صد چندان پیدا کرده است، چون دشمن بیکار ننشسته است. شبکههای اجتماعی دشمن دائماً در حال فعالیت هستند. غربگراها و منافقین بیکار ننشستهاند. با القائات دشمن برای مردم گرههای ذهنی ایجاد شد و وظیفه نیروهای حزباللهی است که بین مردم بروند و به شکلهای مختلف، گفتگوهای چهره به چهره، فراهم کردن زمینههای مباحث تبیینی، حضور اساتید توانمند در این حوزه، یادداشتها، فعالیت در فضای مجازی و... این گرههای ذهنی را باز کنند. چیزی که مهم است این است که این گرههای ذهنیای را که موجب یأس مردم و مشارکت حداقلی میشود، برطرف کنند.
نکته مهم این است که مقام معظم رهبری، بهویژه در سالهای اخیر بسیار روی جهاد تبیین تأکید کردهاند، اما متأسفانه بسیاری از دوستان حزباللهی ما این فرمایش ایشان را جدی نگرفتند. آقا فرموده بودند که جهاد تبیین یک واجب فوری و قطعی است. ما در زمان و بهموقع خودش این تبیین را انجام ندادیم و گرههای ذهنی و شبهات مردم انباشته و زیاد شدند و الان به نظر میرسد که ما باید توبه کنیم، هم توبه زبانی، هم توبه قلبی و هم توبه عملی.
توبه عملی در قبال تخلفی که از فرمایشات مقام معظم رهبری در سالهای اخیر داشتیم این است که در ایام نزدیک به انتخابات انرژی مضاعف بگذاریم. ما باید به مردم آثار رأی ندادن را یادآوری کنیم. دندانهای تیز دشمن را برای مشارکت حداقلی نشان و توضیح بدهیم و تبیین کنیم. باید بگوئیم که اگر رأی خوبی داده نشود، چه اتفاقی میافتد. برای مردم تبیین کنیم که درست است که بخشی از وضعیت فعلی معیشتی مردم به خاطر تحریمهاست، اما بخش قابل توجهی از آن به انتخابهای بد مردم بر میگردد.
ما در مقطعی به نمایندگانی رأی دادیم که بزرگترین قرارداد تاریخ کشور یعنی برجام را در ظرف بیست دقیقه تصویب کردند. به مردم بگوئیم به دولتی رأی دادند که تمام سرنوشت کشور را به خواست و اراده دشمن، همکاری با او و انفعال در برابر او و ذلیل شدن در مقابل او گره زد. باید به مردم بگوئیم که بخش اعظم وضعیت معیشتی ما، محصول انتخابهای ناصحیح و نا بهجای ما بوده است. اینها را باید برای مردم توضیح بدهیم.
از آن طرف هم مردم نباید مأیوس بشوند. کارآمدی نظام را در حوزههای معیشتی، فناوری، علم و تکنولوژی، فرهنگی، تشکیلاتی، سیاسی، دیپلماسی توضیح بدهیم. بهرغم تمام مشکلات موجود، جمهوری اسلامی در ظرف این ۴۵ سال موفقیتهای بسیار بالائی داشته که واقعاً مجال بیان آنها نیست. به فرمایش مقام معظم رهبری، بچه حزباللهیها باید با رویکرد تهاجمی، حقایق پهلوی و غرب را بیان و واقعیت این غرب بزک کرده را برملا کنند. باید واقعیتهای غرب حتی در حوزه معیشت مطرح شوند. این طور نیست که در همه جای عالم، حتی غربی که مدعی تکنولوژی است، رفاه کامل اقتصادی برقرار است و فقط جمهوری اسلامی مشکلات دارد. در آمریکابعد از چند صد سال میلیونها تن زیر خط فقر زندگی میکنند.جمهوری اسلامی چهل و چهار سال از عمرش میگذرد. مشکلاتی داریم، اما پیشرفتهایی هم داشتهایم. باید توحش غرب را برای مردم بگوییم. به قول مقام معظم رهبری باید انسان متوحش غربی را برای مردم تبیین کنیم.
وقتی اینها برای مردم تبیین و گرههای ذهنی آنها باز شوند، خود به خود زمینه برای مشارکت فراهم میشود. به هر دلیلی چون ما در زمان خودش تبیین را درست و مجاهدانه انجام ندادیم، الان داریم هزینههایش را میپردازیم و آثار آن تبیین نکردنها را میبینیم. طبیعی است که چارهای نداریم و باید در این روزهای منتهی به انتخابات، ضریب بالائی را به تبیین بدهیم.
نظر علامه مصباح در رابطه با انتخابات و مشارکت مردم را برای ما تشریح میکنید؟
در باب دیدگاه علامه مصباح «رحمهالله علیه» در مورد انتخابات و مشارکت مردم این نکته را عرض کنم که علامه مصباح در باب ماهیت جمهوری اسلامی و مردمسالاری دینی در آثار و سخنرانیهای مختلف گفتهاند که هر چند مشروعیت حکومت از طرف خدای متعال است، اما مردم، هم در تحقق حکومت و هم در بقای آن تعیینکننده و سرنوشتساز هستند. این مردم هستند که اگر بخواهند امیرالمؤمنین«ع» میتواند اقامه حق کند. این مردم هستند که اگر نخواهند امام حسن مجتبی«ع» حکومت را تحویل معاویه میدهد. این مردم هستند که میتوانند زمینه اقامه حق را برای امام حسین«ع» فراهم کنند و همان مردم هستند که میتوانند زمینه را از بین ببرند.
این نظر آیت الله مصباح در باب ماهیت جمهوری اسلامی است.
اما در باب انتخابات، حضرت علامه مصباح «رحمهالله علیه» معمولاً این گونه رفتار میکردند که وقتی انتخابات نزدیک میشد، در سخنرانیهای تبیینی خودشان بهعنوان یک فقیه و یک اسلامشناس و بهعنوان حکیمی که وسط میدان است، مردم را برای حضور در انتخابات تشویق میکردند.ایشان بهقدری برای انتخابات اهمیت قائل بودند که در یکی از سخنرانیهای خودشان فرمودند، «شناسائی و انجام وظیفه در روزهای باقیمانده تا انتخابات میتواند ارزشی بیش از صدها سال عبادت داشته باشد و در مقابل، کوتاهی و اشتباه در این امر ممکن است عقوبتی بیش از صدها سال داشته باشد؛ لذا باید ارزش و اهمیت هر ساعت و لحظه این روزها را بدانیم و در انجام وظیفه کوتاهی نکنیم.»
این مسئله بسیار مهم است که آیت الله مصباح میفرمایند در ایام منتهی به انتخابات اگر تکلیفمان را انجام بدهیم، میتواند از صدها سال عبادت برتر باشد و کوتاهی هم میتواند از صدها سال بدتر و سنگینتر باشد. این رویکرد علامه مصباح به موضوع انتخابات است.
لذا ایشان تلاش میکردند مردم را توجیه کنند و برایشان توضیح بدهند و تبیین کنند و تواصی به حق و جهاد تبیین داشته باشند. تواصی همیشه جزو سیره علامه مصباح «رحمهالله علیه» درایام انتخابات بود. ایشان حتی این تعبیر را داشتند که وظیفه ما کشف و یافتن نائبالامام و سپس پذیرش اوست. ایشان اهمیت مسئله خبرگان را میفرمایند و اینکه باید خبرگان منتخب مردم سر کار بیایند تا بتوانند نائب امام زمان «عج» را کشف کنند و وقتی کشف کردند باید ولایت او را قبول کنند.
این باز جزو تعابیر حضرت آیتالله مصباح است که در سال ۹۶ فرمودند، «نقش مردم اهمیت دارد، چون باید تحقیق و انتخاب کنند و به امام امکان و قدرت اجرای حکم را بدهند.»
این نکته بسیار مهمی است. پا به پای ریلگذاری جامعه خواص و عوام است که امام و ولی خدا میتوانند احکام خدا را پیاده کنند. اگر مردم پای کار باشند و ریلگذاری خوبی داشته باشند و اگر مردم زمینهساز باشند، آن وقت ولی خدا میتواند وظایفش را انجام بدهد. منظور از جملهای که ایشان فرمودند به امام، امکان و قدرت اجرای احکام را میدهند این است که اگر مردم وظایفشان را انجام ندهند و پای کار نیایند و بیعت خوبی نکنند، حتی امیرالمومنین«سلامالله علیه» هم نمیتوانند اقامه حق کنند، لذا اقامه حق توسط حضرت علی«ع» منوط به این است که مردم پای کار بیایند و تکالیف خود را انجام بدهند.
لذا برای مرحوم آیتاالله مصباح بسیار مهم بود که مردم به صحنه بیایند و لذا بر اصل مشارکت تمیز تکیه داشتند. ایشان در سخنرانیهای متعددشان که این روزها در ایتا و شبکههای اجتماعی منتشر شدهاند، ویژگیهای اصلح را ذکر کردهاند. ما وظیفه داریم که اولاً اصلح و ملاک انتخاب اصلح را بشناسیم و ثانیاً به دیگران هم بشناسانیم، چون ما تکلیف داریم که با انتخاب فردی که صالحتر است، زمینه را برای یک جامعه صالحتر و حل بیشتر مشکلات کشور فراهم کنیم. انشاءالله خداوند متعال روح این استاد مهذب و فقیه و فیلسوف و حکیم حاضر در میدان را با اولیای خود محشور فرماید.