این بچه ها «مریخی» نیستند!

|
۱۴۰۳/۰۱/۱۸
|
۲۲:۲۸:۰۲
| کد خبر: ۲۰۷۸۳۲۵
این بچه ها «مریخی» نیستند!
یکی از این موقعیت‌های سخت، وقتی است که پرخاشگری کودک به جایی می‌رسد که نمی‌تواند رفتارش را کنترل کند، ما را کتک می‌زند و تذکرات ما در مورد اینکه زدن کار خوبی نیست و... هم بی‌فایده است.

به گزارش برنا؛ بعضی وقتها در ارتباط با کودکمان زمان‌های سخت‌تری است! آنقدر که ممکن است هم به خودمان شک کنیم و هم به همه آنچه برای اینکه والدین بهتری باشیم آموخته‌ایم. بعید نیست همه نکات والدگری کتابها به نظرمان فضایی و بی مصرف بیایند، انگار که برای بچه‌های مریخی نوشته شده باشند و فکر کنیم حتماً ما و کودکمان مشکلی داریم که اوضاع این طور قمر در عقرب است!

یکی از این موقعیت‌های سخت، وقتی است که پرخاشگری کودک به جایی می‌رسد که نمی‌تواند رفتارش را کنترل کند، ما را کتک می‌زند و تذکرات ما در مورد اینکه زدن کار خوبی نیست و... هم بی‌فایده است. مسأله این است که دراغلب این موقعیت‌ها ما هم در شرایط مناسبی نداریم که بتوانیم با حالت روانی تنظیم‌شده‌ای با او روبرو شویم و احتمالاً با واکنش ما اوضاع از اولش هم بدتر می‌شود. کمتر والدی‌ است که در این وقتها، احساسات ناخوشایندی را تجربه نکند و حتی دلش نشکند! 

پس در این موقعیتها چه باید کرد؟

در اولین قدم، خودمان را در این موقعیت‌ها مشاهده کنیم. نه فقط در وقت‌هایی که کودک چنین چالشی را ایجاد کرده است، بلکه وقتهایی که خودمان به شدت عصبانی هستیم. 

در این موقعیت‌ها، معمولاً چه رفتاری از ما سر می‌زند؟ آیا از قدرت بدنی‌مان علیه کودک استفاده می‌کنیم و او را کتک می‌زنیم؟اگر چنین است، زیاد تعجبی ندارد که کودک این رفتار را تکرار کند. یادمان نرود که یکی از وظایف کودکان یاد گرفتن از ماست!آیا او را تهدید می‌کنیم؟

چرا کودک پرخاش می‌کند؟

وقتی کودکان رفتارهای پرخاشگرانه نشان می‌دهند، احتمالاً از این راه می‌خواهند از خودشان در مقابل قدرتهای بزرگتر مراقبت و محافظت کنند.
احساسات ما هم مهم هستند!

در قدم بعدی توجه کنیم که در این موقعیتهای سخت چه احساساتی را تجربه می‌کنیم تا بتوانیم به خودمان کمک کنیم. شاید نه همان موقع، بعد از اینکه همه جا آرام شد، بتوانیم به یاد بیاوریم که مثلاً صورتمان برافروخته شده بود، به خاطر رفتار کودکمان کلافه، شرمنده و خجالت زده بودیم، دلمان می‌خواست در یک لحظه صحنه را ترک کنیم یا حتی ما هم او را کتک بزنیم. گام مهم بعدی می‌تواند این باشد که برای چند روز متوالی(مثلاً یک هفته) در جدول سه چیز را یادداشت کنیم.

ـ چه وقتهایی دچار این چالش می‌شویم؟
ـ قبل از این اتفاق چه شده است؟
ـ ما چگونه به آن پاسخ داده‌ایم ؟

این جدول می‌تواند به ما کمک کند تا بهتر بفهمیم واقعاً چه اتفاقی در حال وقوع است. احتمالاً در پایان هفته لیستی از موقعیتهای سخت خواهیم داشت. مثلاً وقتهایی که قرار است از پارک یا مهمانی خارج شویم، وقت خواب، وقتی قرار است از بازی دست بکشد تا از خانه خارج شویم و... . این لیست که اختصاصی ما و کودک ماست، نشان می‌دهد آمادگی ما برای همراهی بیشتر با هیجانهای ناخوشایند او، دراین زمانها ضرورت بیشتری دارد.

نخواهیم که فقط اطاعت کنند!

نکته دیگری که احتمالاً بعد از چند روز مشاهده و یادداشت موقعیتهای سخت برای ما وجود دارد: منتقل شدن از موقعیتی به موقعیت دیگر برای ما بزرگترها کار زیاد مشکلی نیست، اما برای بچه‌ها معمولاً از سخت هم سخت تر است. آنها در دنیای خودشان غرق می‌شوند و ما ممکن است ناگهان از آنها بخواهیم با ما همراه شوند و از فعالیت دلخواه و خودمختارانه‌ی خودشان، بدون هیچ اعتراضی دست بکشند! یادمان باشد زیادی مطیع بودن، برای یک کودک نشانه خیلی خوبی نیست. 

کتک زدن پیام کودک است به ما!

همواره به یاد داشته باشیم که کودکان مخصوصاً تا حدود 5 سالگی، به اندازه کافی نمی‌توانند احساسات خودشان را مدیریت کنند، کلمات کافی برای بیان نیازهایشان ندارند و بیشتر با بدنشان حرف می‌زنند و به ما پیام می‌دهند.

تمرین کنیم!

مهم است که ما بتوانیم بفهمیم که چه احساساتی باعث این رفتارهای ناخوشایند شده‌است. نه آن احساسات بد هستند و نه آن رفتارها غیر قابل پذیرشند. همه اینها نشانه‌هایی هستند از نیازهایی که در کودکمان وجود دارد که البته ممکن است کنار آمدن با آنها برای ما خیلی هم راحت نباشد. برای همین ما برای شناسایی احساسات و تسلط به رفتارمان به تمرین مداوم نیاز داریم.

همدلی کنیم

نهایتاً در این وقتها لازم است با توجه به موقعیت، احساسات و نیازهای کودک و البته خودمان، همدلانه، به آرامی و با جدیت، مانع از ادامه رفتار زدن بشویم، دستش را بگیریم و یادآوری کنیم که: «متوجهم که از چیزی ـ مثلاً تمام شدن وقت بازی ـ عصبانی هستی اما نمی‌توانم اجازه بدهم من یا... را بزنی.»

چند نکته‌  درِگوشی

سعی کنیم برنامه روزانه‌مان تا حد زیادی برای او هم قابل پیش‌بینی شود و متناسب با سن و طاقتش از برنامه خبردار باشد. احتمالاً در این صورت هماهنگی برایش راحت‌تر خواهد‌بود. به او کمک کنیم تا راه حل‌هایی برای خودش و پاسخ به نیازهایش پیدا کند.

 به تدریج خواهد توانست راه حل‌های پخته‌تری را  با در نظر گرفتن همزمان شرایط خودش و دیگران انتخاب کند. راه حل‌های مواجه شدن با رفتارهای هر کودک می‌تواند متفاوت باشد و لازم است که ما راه‌های اختصاصی ارتباط با کودک خودمان را پیدا کنیم.

به یاد داشته باشیم که رفتارهای کودک نمی‌تواند معادل و مساوی او به عنوان یک فرد انسان باشد. به او اسم و لقب ندهیم و به او برچسب نزنیم. او فقط هنوز راه مناسب برای پاسخ دادن به نیازهایش را بلد نیست!

نظر شما