به گزارش برنا؛ جعفر علیان نژادی در یادداشتی نوشت: یک خطای تحلیلی سنجش توفیق یا عدمتوفیق عملیات با محک تعداد کُشته گرفته شده از صهیونیستها است. خطای دیگر قضاوت با محک میزان تخریب صورتگرفته است. خطای دیگر قضاوت بر اساس درصد اصابت پرتابهها به اهداف عملیاتی است. همه این نحوه قضاوتها به دلیل در نظر نگرفتن اهداف اصلی عملیات و دیدن ماجرا از یک زاویه محدود، منجر به بروز خطاهایی و بستری برای کمرنگ کردن این حرکت تاریخی شده است.
به طور خلاصه میتوان، هدف اصلی این عملیات را، «تثبیت قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی» و «نواخت سیلی کمرشکن به رژیم صهیونسیتی» دانست. هر دو هدف در این عملیات به نحو احسن محقق شد. اما لازم است برای روشن شدن بیشتر موضوع، توضیحاتی داده شود. قدرت بازدارندگی به معنای نشان دادن توان عملیات منهدمکننده، نابودگرانه و غیرقابلبازگشت است. به معنای نشان دادن توان نابودی هر نوع فرصت جبران و تلافی توسط طرف مقابل است. در عملیات «وعده صادق»، این پیام به روشنی توسط رژیم صهیونسیتی و روشنتر از آن آمریکای جنایتکار درک شد.
با این توضیح روشن میشود، آنچه در وهله اول و به طور حیاتی اهمیت دارد، این است که به طرف مقابل بفهمانید ما میتوانیم مستقیم و از ایران بزنیم، از گنبد آهنین شما و هر نوع پدافند دیگر عبور کنیم، با نهایت دقت بصورت نقطهای هر هدفی را مورد اصابت قرار دهیم و با حجمی عظیم، غیرمنتظره، چند مرحلهای و ترکیبی عملیات کنیم. در واقعیت میدانی، ساعت چهار صبح، سیستم پدافند اسرائیل از کار افتاد، حالا وقت آن بود که آتش سنگینتری حواله رژیم کنیم، اما عملیات را متوقف کردیم. چون به خواسته خود یعنی تفهیم قدرت بازدارندگی به رژیم و اربابش رسیدیم. البته آمریکا این پیام را بهتر و زودتر درک کرد و قلاده به سگ هارش زد.
در خصوص هدف دوم نیز باید گفت، اولاً بین سیلی و انتقام تفاوت وجود دارد. انتقام به معنای نابودی کامل رژیم صهیونسیتی و خروج دائمی آمریکا از منطقه غرب آسیا است. طبیعتاً با حمله محدود یکشبه نمیتوان یک رژیم نامشروع را ساقط کرد. مبارزه دائمی و تدریجی لازم است. از مدتها قبل روند زوال و انهدام رژیم شروع و در این سالها سرعت بیشتری هم یافته است. سیلی کمرشکن، ذیل همین راهبرد انتقام نهایی معنا پیدا میکند و نه در عرض یا بجای آن. عملیات وعده صادق، به این دلیل تاریخی و کمرشکن بود که هیبت دروغین و نمادین این رژیم کودککش را فروریخت. حالا نه فقط جبهه مقاومت و ایران، که کل دنیا فهمیدند چرا اسرائیل رفتنی است و گنبدآهنین و بازدارندگیاش، افسانهای بیش نبود.
به عنوان نکته پایانی باید گفت، اقتدار یک کشور به معنای استفاده عقلانی از قدرت بازدارنده خود است. در غیر اینصورت، آن اقتدار تبدیل به زور و قدرت عریان میشود. تفاوت عملیات نظامی جمهوری اسلامی با جنگطلبی وحشیانه رژیم صهیونیستی، ریشه در همین موضوع دارد. اسرائیل با منطق زور و قدرت عریان کنسولگری ما را مورد هدف قرار داد و به زعم خودش تنی چند از فرماندهان موثر جبهه مقاومت را به شهادت رساند، اما با این اقدام، اقتدار پوشالیاش را در معرض ضربه تاریخی ایران قرار داد. این روزها محافل فکری، سیاسی و نظامی اسرائیل از شدت سردرگمی در مرز جنون قرار گرفتهاند. نمیدانند باید پاسخ دهند، نباید پاسخ دهند. عواقب کدام بیشتر است.
شکست، بهترین واژه در توصیف وضعیت این رژیم سفاک است. روزنامههای امروز اسرائیل به این واقعیت صراحتاً اعتراف کردهاند. حالا اگر حتی اسرائیل پاسخی به عملیات وعده صادق دهد، چیزی عوض نمیشود، تنها سرعت سقوط خود را بیشتر میکند، چون توان بازدارندگی ما را تماشا کردهاند، حالا آن را با تمام وجود لمس میکنند. بازدارندگی ما با این سیلی تاریخی تثبیت شد. از این به بعد هر اقدامی، به اقتدار ما اضافه میکند و از قدرت رژیم میکاهد.