به بهانه روز خبرنگار:

قلمی که می‌ترسد حقایق را بگوید درغلاف بماند

|
۱۳۹۳/۰۵/۱۷
|
۱۵:۳۱:۱۳
| کد خبر: ۲۰۹۵۵۵
تعریف و تمجبد از این و آن، مثل هر پدیده اجتماعی دیگر، حدی دارد. اندازه نگه داشتن، عین عقل و عدالت است. با این وجود، در بسیاری از برخوردها و روابط اجتماعی این حدود رعایت ن

تعریف و تمجبد از این و آن، مثل هر پدیده اجتماعی دیگر، حدی دارد.
اندازه نگه داشتن، عین عقل و عدالت است. با این وجود، در بسیاری از برخوردها و روابط اجتماعی این حدود رعایت نمی‌شود.

در سیاست، فرهنگ، اقتصاد نیز همین‌طور است. هر یک از این کلید واژه‌ها را می‌توان مفهومی تخصصی دانست و یا به صورت عمومی به آنها نگاه کرد.

در هر صورت و با کمال تأسف می‌بینیم که در هر یک از این حوزه‌ها، گاه لایه‌ای از دروغ و یا حداقل بزرگ نمایی یا کوچک بینی دیده می‌شود.

شاید بتوان گفت که تضاد بین گفتار و رفتار برخی از مردم، مخصوصاً مدیران و دست‌اندرکاران امور سیاسی و اجرایی است که سر جامعه، سایه‌ی تردید و بی‌اعتمادی می‌اندازد.
 
این وضعیت وقتی شدیدتر می‌شود که خدای ناخواسته یک فرد مثلاً مذهبی با قیافه و ظاهر دینی و دارای مسئولیت اجرایی چیزی را بگوید که نه به آن اعتماد دارد و نه شخصاً گفته‌ی خودش را عمل می‌کند.

روی سخن من یک شخص و هدف گفتارم یک موضوع مشخص نیست که اگر می‌بود، امیدوار کننده بود! خدا نکند زمانی برسد که مردم به هر گفته‌ای، قول و وعده‌ای، ادعا و خواسته‌ای بدبین بشوند، آن وقت است که به قولی نمی‌شود آب رفته را به جوی بازگرداند.
 
اشرافی‌گری بد است، یک ضد ارزش است، مال دنیا چرک دست است، حرص زدن و پول روی پول گذاشتن، تکاثر است و مخالفت سخنان قرآن و بزرگان دین، مقام خواهی و جاه‌طلبی مذموم و نکوهنده است، چشم طمع به حقوق دیگران داشتن کار درستی نیست.

ساده زیستی خوب است و پسندیده، اگر می‌دانی نمی‌توانی مسئولیتی را بپذیری، آن را قبول نکن. اگر می‌دانی کسی از تو تواناتر است، پست و مقام خود را رها کن و به آن شخص قوی و صالح بسپار! در خوشبینانه‌ترین حالت، آیا در جامعه‌ی فعلی ما- صرف‌نظر از ضرورت‌های لاپوشانی و تبلیغ خوبی‌ها و نکوهش بدی‌ها(که این هم خودش معضل بزرگی شده) واقعاً چند درصد از ما این طور هستیم.
 
زیرآبی رفتن‌ها، برای هم زدن‌ها، جمع کردن مال و منال تا جایی که بتوانیم، توی سر آدم خوش استعداد و با لیاقت زدن برای این که نکند جای ما را بگیرد، سراسیمه و با ذوق زدگی به دنبال مسئولیت دویدن، این و آن را دیدن برای این که مثلاً فلان پست اداری را قبضه کنیم، غرور و عجب و خودخواهی- که مثلاً هیچ کس مثل ما توانمند نیست و گوشه‌ای از آسمان باز شده و فقط ما از آن روی زمین افتاده‌ایم! آیا این‌ها واقعیت ما و جامعه‌ی امروز ما نیستند؟! برای آگاهی دادن لازم نیست حتماً واعظ و سخنور باشیم، لازم نیست آدم برجسته‌ای باشیم.
 
همه‌ی ما در مقابل این پدیده‌ی شوم غفلت و دنیا طلبی وظیفه داریم که بایستیم، حرف بزنیم، نترسیم از این که مورد غضب چهار تا جاه‌طلب و سودجو قرار بگیریم، از خودمان باید بترسیم که بدی‌ها، زشتی‌ها، بی‌اخلاقی‌ها و لغزش‌ها و خطاها را به این روشنی می‌بینیم، اما سکوت می‌کنیم.

هیچ قدرتی در هیچ کجای دنیا نمی‌تواند به ما ضربه‌ای بزند، مگر خود ما. باید مراقب جامعه‌ی خودمان باشیم، باید از دل و گوش و چشم و زبان خودمان مراقبت کنیم. گاهی حتی این پند و اندرزها هم نمی‌توانند کارساز باشند، در این صورت باید با رعایت همه‌ی موارد شرعی و اخلاقی دست به افشاگری زد.

کسی که دل خودش را به اندیشه و قلمش خوش می‌کند که با نوشتن چند مقاله، وظیفه‌اش و رسالت خودش را به جا آورده، سخت در اشتباه است.

کسی که مقاله و گفتار و تحلیل می‌نویسد تا به شهرت برسد، او هم اشتباه می‌کند. قلمی که برای تخریب و افتراست، شکسته باشد بهتر است. قلمی که می‌ترسد حقایق را بگوید، همان به که در غلاف بماند! خودخواهی و خودبینی بزرگ‌ترین آفت قلم به دست است، ترس و واهمه آفت دیگر آن، چه کسی راست می‌گوید، چه کسی دروغ؟! چه کسی حق است و چه کسی ناحق؟! این مهم است.

مهم این نیست که قلم به دستِ راست گفتار و راست کردار و اندیشمند را سالیان متمادی منزوی کنند، به او بخندند، برای حرف و قلمش تره هم خورد نکنند، مهم این است که او بتواند با درایت و عقل و با شجاعت و تقوا، حرف خودش را بزند.

جامعه خودش بالأخره می‌فهمد که کدام قلم تواناست و درست می‌گوید و کدام قلم در خدمت مزد و اجرت دنیا؟! ما خیلی از ابرازهای دم دست را می‌توانیم برای خودمان، به اصطلاح دکان بکنیم و با آنها به کسب و کار بپردازیم، اما حرمت اندیشه و قلم خیلی بالاتر و والاتر از این خدشه‌ها و شائبه‌ها و آلودگی‌هاست.
 
دنیا پیرتر می‌شود، ما نیز پیر و فرسوده. زمان برای هیچ کس متوقف نمی‌شود. درست برداشتن از دنیا و دنیاطلبی سخت است. دل کندن از شهرت و به دست آوردن جایگاه‌های اعتباری، سخت‌تر، اما مگر آموزه‌های دینی و قرآنی به ما چه می‌گویند؟ مگر امام علی(ع) که در محراب عدالت و برای تحقیق عدالت به شهادت رسید، نمی‌گوید که باید از دنیا دل کند و به آن وابسته نبود؟! هیچ خباثتی به اندازه دروغ‌گویی در اسلام و قرآن مورد مذمت و نا استوار، یک اندیشه‌ی ضد انسانی، و یک قوم ضد حقیقت برداشتن، دروغ است.

چرا خودمان را فریب می‌دهیم؟! در جایی که دنیایی زور مدار شرق و غرب، با دروغ پابرجاست!!

یادداشت: قاسم عباس‌فرد

نظر شما