به گزارش برنا؛ دیماه گذشته، وقتی خبر ازسرگیری کاوشهای باستانشناسی کُنارصندل جیرفت در استان کرمان منتشر شد موجی از شوق و شادی در بین گروههای گوناگون بهراه افتاد. حدود 16 سال میشد که بسیاری از کارشناسان و حتی مردمان عادی، چشم به راه بازگشت باستانشناسان بودند. کاوشهای پیشین که توسط دکتر یوسف مجیدزاده و تیم همراه او در اوایل دهه هشتاد خورشیدی انجام شده بود نتایجی را به دنبال داشت که توجه بسیاری از باستانشناسان و رسانههای دنیا را به ایران و این قسمت از خاک کشور جلب کرد.
آن زمان، مجیدزاده به استناد اشیاء و آثاری که در این منطقه بهدست آمده بود نظریهای را مطرح کرد مبنی بر اینکه کنارصندل جیرفت احتمالا همان تمدن گمشده «اَرَتَ» یا کهنترین تمدن شرق است.
او در سال 1391 در گفتگو با یک مجله باستانشناسی گفته است: حفریاتی که ما در جیرفت انجام دادیم آنچه را که پیشتر تصور میشد رد میکند. ما فکر میکردیم بینالنهرینِ آن روزگار، منطقهای بوده مثل آمریکای امروزی و بقیه به طرف شرق شامل ایران، افغانستان، پاکستان و دره سند، مردم کمفرهنگ و فقیری بودهاند که با حکومتهای محلی کوچک اداره میشدند و در طول تاریخ، زیر نفوذ پادشاهان ابرقدرت بینالنهرینی بودهاند؛ سرزمینهایی که فقط مواد خام داشتند که آنها را به بینالنهرین میدادند و بینالنهرینیها نیازهای آنها را برآورده میکردند. حتی گندم نداشتیم که به آنها بدهیم! اینها قصه است، اما ما به عنوان واقعیت به آن نگاه میکردیم.
او برای این ادعای خود، مستندات گوناگونی ارائه کرده است، از جمله هنر در تمدن جیرفت: «به هنر سنگتراشی، به کار استادان هنرمند چیرهدست هزاره چهارم و سوم قبل از میلاد بنگرید که هنرشان در هیچ جای دیگری در منطقه سابقه ندارد، نه در مصر، نه در بینالنهرین و نه در هیچ جای دیگری در خاورمیانه.»
انقلابی در باستانشناسی خاورمیانه
آن زمان مجیدزاده و تیمش مجالی نیافتند تا شواهد بیشتری برای اثبات یا اصلاح این نظریه ارائه کنند. سال 1386 ، مجیدزاده به دلایل متعدد کلنگش را زمین گذاشت و در حالی که این تمدن رمزآلود را تحسین میکرد، جیرفت را ترک کرد.
کاوشهای مجیدزاده پس از چند فصل متوقف شد اما بیتابی برای اینکه پردههای غبارآلود زمان، یکی پس از دیگری از چهره باشکوه این تمدن باستانی فرو بیفتد ادامه داشته است؛ از همین رو خبر شروع دوباره کاوشها در کنارصندل در زمستان گذشته با استقبال فراوانی همراه شد. صحبت از تمدنی است که تا اینجا مشخص شده پنج هزار سال پیش در جنوبشرق ایران، زنده و بسیار شکوفا بوده است.
دکتر سیدمنصور سیدسجادی، سرپرست کنونی کاوشهای باستانشناسی کنارصندل که دانش و تجربه فراوانی درباره باستانشناسی شرق ایران دارد و او را بیشتر با فعالیتهایش در «شهرسوخته» و نقشی که در ثبت جهانی آن داشته میشناسیم، میگوید: کنارصندل یا بهتر است بگویم کل دشت جیرفت، انقلابی در باستانشناسی خاورمیانه بهپا کردند. اشیاء و آثاری که از طریق حفریات غیرقانونی و سیل و کاوشهای علمی بهدست آمده همگی نشان از وجود یک تمدن گسترده و عمیق و مهم در این منطقه دارد.
ورق دارد برمیگردد و بهجای تمام عناوینی که همیشه به بینالنهرین نسبت داده میشده، جیرفت است که دارد خاستگاه تمدن بشری میشود.
قدیمیترین آثار شهرنشینی دنیا
دکتر نادر علیدادیسلیمانی، باستانشناس اهل استان کرمان که در چند فصل از کاوشهای جیرفت حضور داشته، با اشاره به شکلگیری تمدنها در حاشیه رود 400 کیلومتری هلیلرود در جنوب استان کرمان میگوید: در مسیر این رود، دشتهای حاصلخیز با خاک رس فراوان قرار دارند که از جمله آنها میتوان دشت جیرفت، دشت رودبار، دشت اِسفندقه، دشت اُرزوییه در غرب این حوضه، دشت کهنوج و رودبار و در جنوبیترین نقطه، دشتهای منوجان و قلعهگنج را نام برد.
شرایط جغرافیایی موجب شد انسانی که پا به این منطقه از ایران گذاشت از حدود چهار هزار سال قبل، این محدوده را برای استقرار انتخاب کند.
وی ادامه میدهد: بررسیهای باستانشناسی در مناطق کوهستانی و روستانشین و دشتهای پیرامون در منطقه جیرفت نشان میدهد که همه این مناطق روستانشین در پایان هزاره چهارم پیش از میلاد و آغاز هزاره سوم به درجهای از فرهنگ و تمدن دست مییابند که شهرنشینی شکل میگیرد.
بنا به گفته این باستانشناس، در دشت جیرفت با محوریت کنارصندل یکی از قدیمیترین و معدود آثار شهرنشینی دنیا وجود دارد.
علیدادیسلیمانی یادآور میشود: امروزه متأسفانه از آن شهر دنیای باستان فقط دو تپه و گورستانش باقی مانده است.
امنیت و تجارت و ثروت
شهر و شهرنشینی به مؤلفههایی از جمله امنیت نیاز دارد که با شکلگیری حکومتها محقق میشود. مؤلفه دیگر، وجود تجارت سازمانیافته است.
علیدادیسلیمانی درباره این که آیا تمدن جیرفت این مؤلفهها را داشته است میگوید: برپایه مطالعاتی که در منطقه انجام شده دریافتیم یک مرکز حکومتی بزرگ در مرکز شهر باستانی جیرفت قرار داشته است. در محدوده اطراف و در شعاع بسیار وسیعی از آن نیز بقایای معماری و کارگاههای صنعتی وجود دارد. همچنین در فاصله دورتری از این مراکز، گورستانها را پیدا کردهایم.
در این فضاهای معماری، مُهرها و اثرمُهرهایی یافتهایم که نشان میدهد در آن دوران، تجارت سازمانیافتهای در این منطقه وجود داشته که بخشی از آن، مربوط به صادرات اشیای ساختهشده از سنگ کلریت بوده است.
در برخی مناطق کوهستانی جیرفت، آثار جدا کردن تودههای این سنگها از کوه با ابزار عصر مِفرغ را سراغ داریم. این سنگها پس از استخراج توسط کاروانهایی به مراکز شهری و کارگاههای صنعتی منتقل میشد، هنرمندان و صنعتگران آن را تبدیل به اشیاء و آثار هنری میکردند و بخشی از آن صادر میشد.
از دیگر یافتههای مهم باستانشناسی در جیرفت میتوان به مواد فرهنگی اشاره کرد که از سکونت جامعهای مرفه و ثروتمند در این شهر خبر میدهد.
علیدادیسلیمانی با اشاره به این موضوع که ساکنان این شهر باستانی با سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی، اشیای هنری بسیار زیبایی ساختهاند، اظهار میکند: سنگهای قیمتی لاجورد که توسط ساکنان این شهر باستانی مورد استفاده قرار گرفته و از آن اشیای هنری زیبایی تولید شده، از ناحیه بدخشان در افغانستان امروزی وارد این فرهنگ شده است. شواهد متعدد نشان میدهد تمدن جیرفت جامعهای ثروتمند و در رفاه و آرامش و آسایش بوده و همین آسایش و رفاه، تمدنساز بوده است.
صاحبان خط و نگارش
کاوشهای باستانشناسی در کنارصندل جیرفت یک راز مهم دیگر را نیز برملا کرده و آن این که جوامع ساکن در آن نهتنها بیسواد نبودند بلکه یکی از بنیانگذاران خط هم بودهاند. علیدادیسلیمانی می گوید: در جریان کاوشها تعدادی لوح آجری به دست آوردیم که قدیمیترین نمونههای خط بر آن نقش بسته است. بعد از آن، نمونه دیگری از این الواح در شوش پیدا شد. در بینالنهرین در جنوب عراق هم از این الواح پیدا شده است. هرچند که لوحهای کشفشده در جیرفت رمزگشایی نشده اما نشان میدهد مردمان شهرنشین در این تمدن غنی، صاحب خط و نگارش بودهاند.
با وجود یافتههای مهمی که از کاوشهای دو دهه گذشته در دشت جیرفت به دست آمده، به تعبیر مجیدزاده «دانستههای ما از این تمدن به اندازه اثر نوک یک مداد بر روی صفحه سفید کاغذ است».
تمدن جیرفت باید شناسایی و شناسانده شود و این در گرو استمرار کاوشهای باستانشناسی است؛ کاوشهایی که دیماه سال گذشته و پس از توقفی بسیار طولانی از سرگرفته شد و اکنون در آستانه تابستان متوقف شده است.
پارسال و چند روز پس از شروع فصل جدید کاوشهای کنارصندل، سیدسجادی اعلام کرد که بخش زیادی از تپه و آثار معماری، بهدلیل توقف طولانیمدت کاوشها تخریب شده است. به همین دلیل، باستانشناسان مرمت این آثار را در اولویت گذاشتند.
اکنون شرایط برای حفاریهای جدید مهیاست اما اینکه آیا دوباره صدای کلنگ باستانشناسان از کنارصندل به گوش میرسد یا خیر مشخص نیست. سیدسجادی میگوید شهریورماه، تقاضای شروع فصل دیگری از کاوشها را به نهادهای مربوطه ارائه میکند. اگر به درخواست او پاسخ مثبت داده و اعتبارات لازم تأمین شود، بعید نیست که نیمه دوم امسال، برگ دیگری از صفحات تاریخ و تمدن درخشان سرزمین ایران در معرض دید جهانیان قرار گیرد.