به گزارش برنا؛ در روزهای پایانی ماه صفر اتفاقات ذیل به سند کتب زیر اتفاق افتاده است.
(25صفر) طلب كتف توسط پیامبر (ص)
در این روز، پیامبر (ص) دوات و كتف طلبیدند تا بنویسند كه خلافت بلافصل، براى امیر المؤ منین (ع) است ، ولى عمر مانع از این كار شد و به ساحت اقدس نبوى (ص) جسارت كرد و گفت : ان الرجل لیهجر: ((این مرد هذیان مى گوید))!
همچنین پیامبر (ص) در این روز بر منبر رفتند و خطبه خواندند و مردم را موعظه نمودند و به پیروى از قرآن و عترت فراخواندند(1).
تجهیز لشكر اسامه(26 صفر)
در این روز در سال 11 هق پیامبر (ص) به عده اى خاص از صحابه و به خصوص ابوبكر و عمر و عثمان امر فرمودند، براى سفر به روم و جنگ با رومیان به امیرى اسامة بن زید آماده شوند. آنان از این امر كراهت داشتند و نسبت به فرماندهى اسامه بر سپاه اسلام به خاتم الانبیاء (ص) اعتراض كردند. حضرت فرمودند: ((خدا لعن كند كسى را كه از لشكر اسامه تخلف كند))، ولى با این همه بسیاری از صحابه، تخلف كردند و بازگشتند(2)!
شهادت رسول خدا (ص)(28 صفر)
شهادت جانگداز و مظلومانه اشرف مخلوقات خاتم الانبیاء محمد بن عبد الله (ص) در سال 11 ه در سن 63 سالگى به وسیله سم (3) بوده است.
آغاز و شدت بیماری
در 24 صفر بیمارى پیامبر (ص) شدت یافت (4). پیامبر (ص) هنگام بیمارى فرمودند: حبیبم را نزد من حاضر كنید. عایشه و حفصه پدران خود را نزد آن حضرت حاضر نمودند. پیامبر (صلى الله علیه و آله ) روى مبارك خویش را از آنان برگردانید و فرمود: ((حبیبم را نزد من حاضر كنید)). سپس دنبال على بن ابى طالب (ع) فرستادند. چون نظر مبارك به آن حضرت افتاد او را نزد خود خواند و كلماتى به حضرت فرمود. هنگامى كه على بن ابى طالب (ع) از نزد آن حضرت خارج شد، عمر و ابوبكر به او گفتند: ((خلیلت به تو چه گفت ))؟ فرمود: ((هزار باب علم به من حدیث كرد كه از هر باب هزار باب دیگر باز مى شود(5))).
وصایاى پیامبر (ص)
پیامبر (ص) در لحظات آخر عمر خود وصیتهایى به امیر المؤ منین (ع) فرمودند و جبرئیل و میكائیل و ملائكه مقربین را بر آن وصیت شاهد گرفتند. از جمله آن كلمات كه جبرئیل به پیامبر (ص) مى فرمود و امیر المؤ منین (ع) مى شنید این بود ((یاعلی؛ حرمتت را مى درند و محاسنت به خون سرت رنگین مى شود)).
امیر المؤ منین (ع) مى فرمایند: هنگامى كه آن كلام را فهمیدم ، فریاد زدم و بر روى زمین افتادم )). بعد فرمایشاتى به حضرت زهرا (س ) و حسنین (علیهما السلام ) فرمودند؛ سپس آن وصیت با چند مهر از طلا كه آتش به آن نرسیده بود (و ساخته دست بشر نبود) مهر شد و به امیر المؤ منین (ع) تحویل داده شد(6).
غسل و نماز بر بدن پیامبر (صلى الله علیه و آله )
امیر المؤ منین (ع) پس از غسل دادن آن حضرت به تنهایى بر ایشان نماز خواندند(7).
بعد، حضرت مولى الموحدین (ع) فرمودند: خداوند در هر مكانى كه روح پیامبرش را قبض مى كند راضى است كه در همان مكان دفن شود، و من آن حضرت را در حجره اى كه از دنیا رفته دفن مى كنم .
امیر المؤ منین (ع) با كمك دیگران قبرى حفر كردند و بدن حضرت را داخل قبر قرار دادند. سپس آن حضرت داخل قبر رفت و صورت پیامبر (ص) را باز كرد و گونه راست را بر زمین گذاشته در لحد را بستند و خاك روى آن ریختند(9).
آغاز امامت امیر المؤ منین (ع)
28 صفر اولین روز امامت حضرت امیر المؤ منین على بن ابى طالب (ع) است و زیارت آن حضرت در این روز مستحب است (10).
آغاز غصب خلافت
از طرفی اولین روز غصب خلافت و خانه نشین كردند امیر المؤ منین (ع ) و شكستن بیعت روز غدیر توسط اهل سقیفه بنى ساعده است (11).
شهادت امام حسن مجتبى (علیه السلام )
در این روز در سال 50 هق امام حسن مجتبى (ع) به شهادت رسید(12). بنابر قولى شهادت آن حضرت در 7 صفر و بنابر قولى در 5 ربیع الاول واقع شده است (13).
جعده دختر اشعث بن قیس با زهرى كه معاویه براى او فرستاده بود آن حضرت را مسموم كرد. معاویه همراه با زهر صد هزار درهم فرستاد و وعده كرد كه او را به عقد یزید در آورد: ولى به وعده خود وفا نكرد(14).
واقعه مسمومیت و وصیت حضرت امام حسن (ع)
پس از مسمومیت امام حسن مجتبی (ع) و ظهور اثر سم بر بدن مبارك، به بردارش امام حسین (ع) فرمودند: ((مرا مسموم كرده اند. من از شما جدا مى شوم و به خداوند ملحق مى گردم ، و مى دانم چه كسى مرا مسموم كرده است ؛ ولى به حقى كه بر شما دارم در این باره حرفى نزنید. وقتى من از دنیا رفتم، چشمانم را ببند و غسلم بده و كفنم نما و مرا كنار قبر جدم پیامبر (ص) ببر تا با او تجدید عهد كنم . سپس مرا در بقیع كنار جده ام فاطمه بنت اسد (س) دفن كنید. مى دانم مخالفین و معاندین گمان مى كنند شما مى خواهید مرا كنار پیامبر (ص) دفن كنید و مانع شما مى شوند. شما را به خدا قسم مى دهم كه مبادا به خاطر من حتى به اندازه خون حجامت ریخته شود)). سپس آن حضرت مثل آنچه امیر المؤ منین (ع ) وصیت فرموده بود به اولاد و اهل خود وصیت نمود و از دنیا رفت .
تشییع جنازه حضرت امام حسن (ع)
امام حسین (ع) بعد از غسل و كفن و نماز، آن حضرت را به طرف مرقد شریف پیامبر (ص) حمل كردند. با دیدن این منظره براى مروان و بقیه بنى امیه كه با سلاح و به همراهى عایشه آمده بودند، شكى باقى نماند كه مى خواهند آن حضرت را در كنار پیامبر (صلى الله علیه و آله ) دفن نمایند.
لذا آمدند و مانع شدند، عایشه در حالى كه سوار درازگوشى بود گفت : ((مرا با شما چه كار است كه مى خواهید كسى را كه من او را دوست ندارم در خانه من دفن كنید)). مروان ملعون هم نظیر این مطالب را گفت ، و ابن عباس به او و عایشه جواب داد. فرزندان عثمان هم مانع شدند و گفتند: ((هرگز نمى شود كه عثمان در بدترین مكانها دفن شود و حسن با رسول خدا به خاك سپرده شود)).
امام حسین (ع ) فرمود: به خداوندى كه مكه و حرم را محترم گردانیده ، حسن (ع) فرزند على و فاطمه (علیهما السلام ) سزاوارتر است بر پیامبر (ص) از كسانى كه بدون اجازه داخل خانه او شده اند. بخدا قسم او سزاوارتر است از ...
عایشه جلو قبر پیامبر (ص) رفت و گفت : ((تا یك مو در سر من هست نخواهم گذاشت او را در این جا دفن كنید))! در اینجا بنى مروان جنازه آن حضرت را تیر باران كردند. بنى هاشم دست به شمشیر بردند. ولى امام حسین (ع) مانع شده فرمودند: ((وصیت برادرم نباید ضایع شود)) و سپس 7 تیر از جنازه آن حضرت بیرون كشیدند(15)!
پس از آن حضرت سید الشهداء (ع) فرمودند: كه اگر وصیت برادرم نبود مى دانستید كه شمشیرها در كجا و چگونه بر شما فرود مى آمد. سپس بدن مطهر آن حضرت را به بقیع آوردند و در كنار جده اش فاطمه بنت اسد (ع) دفن نمودند(16).
آقا حضرت مجتبى (ع) داراى 15 فرزند دختر و پسر بودند، ولى از جعده هیچ فرزندى نداشتند(17).
آخر صفر،شهادت امام رضا (ع )
حضرت ثامن الحجج مولانا على بن موسى الرضا (ع ) در سال 203 ه بنابر اصح (18) دو سال پس از وفات حضرت معصومه (ع) به شهادت رسیدند. سن مبارك حضرت 49 یا 55 سال بوده است (19). و قول مشهور آخر ماه صفر است . در 28 صفر مامون انگور مسموم یا آب انار زهر آلود را به اجبار به حضرت امام رضا (ع) خورانید(20).
آزارهاى ماءمون نسبت به حضرت
ماءمون از آزار و جسارت نسبت به حضرت كوتاهى نكرد، و حتى حضرت را سه ماه در سرخس زندانى كرد(21).
پس از ولایتعهدى، ابتداى گرفتارى آن حضرت به خاطر معاشرت با مأمون بود. او به حسب ظاهر در تعظیم و احترام حضرت مى كوشید، اما در باطن به آزار و اذیت حجت خدا پرداخت.
مسمومیت حضرت
یاسر خادم مى گوید: هر جمعه كه آن حضرت از مسجد جامع مراجعت مى كرد، با بدنى عرق دار و غبار آلود دستها را به درگاه الهى بر مى داشت و مى فرمود: ((بارالها اگر فرج و گشایش كار من در مرگ من است ، مرگ مرا برسان )). آن حضرت پیوسته در غم و حزن بود تا در غربت رحلت فرمود(22).
مأمون پس از آنكه یك شبانه روز امر شهادت آن حضرت راكتمان كرد سراغ محمد پسر امام صادق (ع) و جماعتى از آل ابوطالب فرستاد تا سلامتی بدن امام(ع) را ببینند، و پس از آن شروع به گریه و زارى نمود(23)!!
دفن بدن مبارك حضرت
پس از غسل و كفن و نماز بر بدن شریف حضرت كه توسط امام جواد (ع ) انجام شد آن حضرت را جلو قبر هارون در خانه حمید بن قحطبه ، مكان فعلى دفن كردند(24). بنابر بعضى روایات ماءمون از ترس فتنه مردم دستور به دفن شبانه حضرت داد(25).
مدت امامت آن حضرت 20 سال بود(26) سن شریف امام جواد (ع) هنگام شهادت امام رضا (ع ) 7 سال و چند ماه بود(27).
***
1- مستدرك سفینه البحار: ج 6 ص 2)5. بحار الانوار: ج 22 ص 473.
2- بحار الانوار: ج 30 ص 428، ج 21 ص 410، طبقات ابن سعد: ج 2 ص 136 مستدرك سفینه البحار: ج 6 ص 295.
3- اعلام الورى : ج 1 ص 80. بحار الانوار: ج 17 ص 406. اثبات الهداة : ج 1 ص 604. الخرائج و الجرائح : ج 1 ص 27. بصادر الدرجات : ص 503. محاسن برقى : ج 2 ص 262. جامع الاصول : ج 11 ص 38. مستدرك سفینه البحار: ج 6 ص 295. الطبقات الكبرى : ج 2 ص 154. سنن ابى داود: ج 4 ص 174.
4- مستدرك سفینه البحار: ج 6 ص 295.
5- كافى : ج 2 ص 61. بحار الانوار: ج 22 ص 473.
6- كافى : ج 2 ص 32 - 33.
7- ارشاد: ج 1 ص 188 - 189.
8- سوره احزاب : آیه 56.
9- ارشاد: ج 1 ص 188 - 189.
10- بحار الانوار: ج 97 ص 384.
11- تتمه المنتهى : ص 9.
12- اعلام الورى : ج 1 ص 403. بحار الانوار: ج 95 ص 200. مسار الشیعه : ص 27. فیض العلام : ص 199. كافى : ج 1 ص 461. مننتهى الآمال : ج 1 ص 231. مستدرك سفینه البحار: ج 6 ص 295. العدد القویه : ص 350.
13- بحار الانوار: ج 44 ص 161.
14- ارشاد: ج 2 ص 16. كافى : ج 2 ص 481. بحار الانوار: ج 44 ص 149. تاریخ الخلفاء نص 192.
15- منتهى الآمال : ج 1 ص 235.
16- ارشاد: ج 2 ص 17 - 19. بحار الانوار: ج 44 ص 156.
17- ارشاد: ج 2 ص 20.
18- كافى : ج 2 ص 528. فیض العلام : ص 200. بحار الانوار: ج 49 ص 292. مستدرك سفینه البحار: ج 6 ص 295. منتخب التواریخ : ص 578.
19- كشف الغمه : ج 2 ص 267. بحار الانوار: ج 49 ص 292.
20- ارشاد: ج 2 ص 270. مستدرك سفینه البحار: ج 6 ص 295. جلاء العیون : ص 551. مروج الذهب : ج 4 ص 28. بحارالانوار: ج 49 ص 298.
21- منتخب التواریخ : ص 580.
22- فیض العلام : ص 99. تتمه المنتهى : ص 280. وسائل الشیعه : ج 2 ص 659.
23- ارشاد: ج 2 ص 271.
24- ارشاد: ج 2 ص 271. فیض العلام ص 99.
25- ارشاد: ج 2 ص 271. فیض العلام : ص 99.
26- ارشاد: ج 2 ص 247.
27- ارشاد: ج 2 ص 271. فیض العلام : ص 99.