۵ باور محدود کننده در مسیر موفقیت و رسیدن به هدف را بشناسید

به گزارش برنا، به کمک  سلسله مقالاتی که تا امروز کنار همدیگر نوشتیم، مطالعه کردیم و انشالله اقدام، در حال برداشتن قدم های کوچک اما مستمر و موثر در مسیر خوب کردن حال درونی خودمان هستیم چرا که وقتی حال خوب ما عمیق و پایدار باشد روابط خانوادگی و اجتماعی ما نیز همینقدر زیبا و دوست داشتنی خواهد شد.

امروز در مطالعه هفت دقیقه ای این مقاله میتواهیم به بررسی و شناخت پنج باور محدود کننده در مسیر موفقیت و رسیدن به اهدافمان بپردازیم؛ باورهایی که ناخواسته مانع قدم برداشتن و تداوم انگیزه ما در مسیر رشدمان خواهند شد.

با شناسایی این افکار محدود کننده به راحتی میتوانیم علیه آن اقدام کنیم و با عمل به نقطه برعکس آن باور شتاب چشم گیری در مسیر رشدمان خواهیم داشت.

                                        ***پنج باور محدود کننده در مسیر رسیدن به هدف***

1-    همه چیز به یک اندازه اهمیت دارد:

این باور ذهنی تجربه مشترکی است بین همه ما، همینکه برای داشتن کمی حال خوب و آرامش بیشتر در مسیر علایق و اهدافمان قدم بر میداریم ناخواسته به ذهنمان اینگونه خطور میکند که باید همه چیز را باهم عالی پیش ببریم تا حس رضایتمندی در ما ایجاد شود؛ قطعا بنده به عنوان پ مربی زندگی و توسعه فردی نمی توانم منکر چرخه تعادل زندگی و تاثیر آن بر بهبود حال درونی افراد بشوم اما این باور که از ابتدا باید در همه ابعاد عالی قدم برداریم و همه جنبه های زندگی را باهم  تقویت کنیم چیزی جز یک عامل محدود کننده نمی باشد.

ما باید بپذیریم به عنوان یک انسان با تمام نقش های فردی و اجتماعی هرگز نمیتوانیم در یک برهه زمانی همه ابعاد زندگیرا به تعادل و آرامش برسانیم پس چاره کار چیست؟

اولویت بندی، کلید راهگشا و عامل پیروزی بر این باور غلط می باشد. ما باید بر اساس نیاز و ارزش های خود اولویت بندی کنیم تا بدانیم برای بهتر شدن حال و اوضاع زندگیمان در این مرحله کدام یک از ابعاد چرخه زندگیمان نیاز به بهبود و تقویت دارد، پس از آن با اقدام گرایی در این مسیر خیلی زود طعم رسیدن به حال خوب و تیک زدن اهدافمان را خواهیم چشید؛ سسپ در مرحله بعدی سراغ سایر ابعاد این چرخه می رویم.

در همینجا به شما این قول را خواهم داد که در مقاله ای مجزا مثل همیشه خلاصه اما به شدت مفید و کاربردی شما را با نمودار چرخه زندگی و نحوه استفاده از آن برای داشتن حال خوب عمیق و پایدار آشنا کنم تا بدون نیاز به هزینه خودتان چرخ زندگیاتن را پنچرگیری کنید.

2-    خواستن توانستن است:

ضرب المثلی که شاید به اشتباه در ذهن ما جا خوش کرده است، خیلی سریع و صریح به شما دوست عزیز می گویم که مسیر موفقیت اینگونه نیست که شما هر وقت اراده کنید بتوانید قدم های مثمر ثمر بردارید چه اینکه بارها تصمیم گرفتیم، خواستیم اما نتوانستیم شروع کنیم یا ادامه بدهیم تا جایی که نتیجه حاصل شود.

لذا خوب است بدانیم نیروی اراده همیشه در دسترس ما نیست تا با خیال راحت منتظر آن شنبه کذایی بمانیم چه اینکه اگر هم باشد همیشه قوی نیست و در اکثر مواقع در سطح پایینی قرار دارد پس چاره ای جز این نداریم که درست همان لحظه ای که در بالاترین حس رضایت درونی و انرژی قرار داریم تصمیمات مهم را قطعی کنیم و از همان لحظه قدم اول را هرچند ساده یا کوچک بون توجه به همه موانع برداریم بعد از این مرحله چیزی تا موفقیت مورد نیاز ما نیست جز دیسپلین یا همان نظم شخصی که منجر به استمرار در هر شرایطی می شود.

3-    اول یک زندگی متعادل:

شاید بارها در خودمان یا اطرافیان دیده باشیم که منظر هستیم تا زندگی در همه ابعاد خود به سطحی از تعادل و آرامش برسد سپپس ما برای هدف بزرگ خود شروع به اقدام بکنیم؛ غافل از اینکه درست در تمام لحظاتی که ما منتظر تحقق این باور غلط هستیم افرادی هستند که در همان شرایط در حال قدم برداشتن برای رسیدن به هدف عالی خود می باشند.

این باور که اول باید همه چیز عالی و خوب بنظر برسد بعدا من شروع به جنگیدن برای اهدافم خواهم کرد چیزی جز یک رویای دست نیافتنی نیست چه اینکه باعث می شود ما از داشته های فعلی و شرایط کنونی زندگی خود هم ناراضی و شاکی باشیم و هیچ لذتی نبریم، در این شرایط چیزی جز حس نارضایتی دائمی و حسرت رسیدن به اهداف برایمان حاصل نخواهد شد.
4-    جار زدن برای ترغیب:

گاهی از درون حس اراده و انگیزه کافی را برای شروع یا استمرار در مسیر رسیدن به هدفمان دریافت نمی کنیم و به این بهانه شروع به جار زدن هدفمان بین دوست و آشنا می کنیم تا شاید با ایجاد حس رودروایسی نسبت به اطرافیان یا به کمک انگیزه دادن های آنان نیرو و موتور محرک ما شارژ بشود و شروع به حرکت کند تا رسیدن به مقصود نهایی.
غافل از اینکه در علم روانشناسی روز و دین اسلام بارها ثابت شده و سفارش شده است که نباید هدفی را که به نتیجه نرسیده جار بزنیم زیرا نتیجه مطلوب و نهایی آن خسران زده می شود و به شکوفایی نمیرسد.

ما اجازه مشورت کردن آن هم با فردی که صلاحیت داشته باشد را داریم اما اجازه جار زدن را خیر. چرا که افراد با نگاه غیرتخصصی و افکار ناسالم خود تنها موجب تضعیف ما در مسیر خواهند شد حتی علم روز ثابت کرده قبل از نتیجه گرفتن اگر با حمایت تعداد زیادی از افراد مواجه شویم ذهن ما حس رضایتمندی را همان ابتدا دریافت میکند و احساس می کند که این پاداش اوست برای رسیدن به هدف، درست همین لحظه سطح انرژی، اراده و انگیزه ما به پایین ترین نقطه خود می رسد و در همان ابتدای کار دست از استمرار برخواهیم داشت.

5-    من نمی‌توانم:

من نمی‌توانم هم یکی دیگر از باورهای محدود کننده‌ای است که می‌توانید تصور کنید زیرا هیچ فرصتی برای انجام کاری که به خودتان می‌گویید نمی‌توانید انجام دهید را فراهم نمی‌کند. هر چقدر این عبارت را بیشتر تکرار کنید بیشتر آن را باور خواهید کرد. ذهن ناخودآگاه همیشه در حال گوش دادن است و به چیزی که به او می‌گویید پاسخ می‌دهد. برخی افراد این پاسخ را به صورت احساس انسداد فیزیکی و جسمی توصیف کرده‌اند.

حتی اگر این عبارت را فقط جهت عدم انجام کار برای دیگران هم به کار می‌گیرید، از روش دیگری برای گفتن آن استفاده کنید. به عنوان مثال بگویید در حال حاضر نمی‌توانم این کار را برای شما انجام دهم. چیزی با عنوان نمی‌توانم وجود ندارد و دلیل این موضوع این است که همیشه یک انتخاب وجود دارد. شما می‌توانید هر کاری که در ذهن دارید را انجام دهید و در صورتی که هنوز مهارت انجام آن را ندارید می‌توانید آن مهارت‌ها را یاد بگیرید. در صورتی که واقعا باور دارید در حال حاضر نمی‌توانید آن کار را انجام دهید کلمه‌ی هنوز را به انتهای عبارت «من نمی‌توانم» خود اضافه کنید.