به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ فصل سوم مسابقه جنایی و معمایی «سرنخ» به تهیه کنندگی آریا طاهری و اجرای کامران تفتی و بازی مجید پتکی در حال تولید است تا روی آنتن شبکه نسیم برود.
«سرنخ» اولین مسابقه رقابتی برای حل پروندههای جنایی است که فصل اول این برنامه در ۳۰ قسمت و فصل دوم در ۵۲ قسمت تولید و پخش شده است.
سری جدید این برنامه گسترش یافته و قرار است در کنار حل پروندهها، تیمهای شرکتکننده، آیتمهای عملیاتی و پیچیدهای را نیز پشت سر بگذارند. این مسابقه محصول مشترک شبکه نسیم و معاونت فرهنگی اجتماعی فراجا است که به بهانه حضور مجید پتکی در آن، با این بازیگر سینما و تلویزیون به گفتگو پرداختهایم.
مسابقه «سرنخ» در مورد بررسی و حل پروندههای جنایی است
در فصل سوم مسابقه «سرنخ» به عنوان کاراگاه پلیس ایفای نقش میکنید، کمی درباره این مسابقه و سبک و سیاق آن توضیح دهید.
این سومین فصل از یک مسابقه پلیسی-جنایی به نام «سرنخ» است که یک برنامه ترکیبی است و در این برنامه شرکت کنندگان کسانی هستند که در خودشان قدرت فکری و جسمی پلیس بودن را احساس میکنند، از قبل در برنامه ثبت نام میکنند و توسط کارشناسان بررسی میشوند. از آنهایی که فاکتورهای لازم را برای شرکت در مسابقه داشتند، دعوت میوشد تا در این مسابقه شرکت کنند.
کلیت مسابقه در مورد بررسی و حل پروندههای جنایی است. یکی از آیتمهای این مجموعه ترکیبی، آیتم نمایشی است که عملکرد تیم پلیس، تیم تشخیص هویت و تیم پزشکی قانونی را در لحظات اولیه کشف اجساد در محل قتل به نمایش میگذارد. من در این بخش افتخار همکاری با تهیه کننده خوب این مجموعه (آریا طاهری) و کارگردانهای خوب آن (مهدی کتیراچی و محمدعلی بای) را داشته ام. در فصول قبل با دو عزیز بزرگوار دیگری در نقش کاراگاه بودم.
امیدوارم که تماشاگران این مسابقه را ببینند. به خصوص تماشاگرانی که خودشان از پلیسهای زحمت کش هستند و سالیان سال در مجموعه پلیس در این شغل فعالیت کرده اند. در کل عملکرد مجموعه پلیس که در بخشهای متفاوتی است (پلیس امنیت، پلیس آگاهی، پلیس معاملات اجتماعی، فرهنگی، مجموعه اورژانسی که با پلیس همکاری میکنند، پلیس مواد مخدر و ...) در این مجموعه به تصویر کشیده میشود. امیدوارم کسانی که سالها در این بخشها فعالیت کردند با دیدن این مجموعه کمی از خستگی شان کم شود. همچنین امیدوارم توانسته باشم از پس بازی در نقش یک پلیس که سالیان سال در جمهوری اسلامی ایران خدمت کرده است، برآیم.
فصل سوم «سرنخ» ۵۰ قسمتی است
این مسابقه در چند قسمت ساخته میشود؟ و هدف از تولید این برنامه چیست؟
فکر میکنم این فصل از مجموعه «سرنخ» ۵۰ قسمتی باشد. هدف اصلی مجموعه «سرنخ» کاهش جرایمی است که در جامعه اتفاق میافتد و اینکه مردم به این باور برسند، اگر حواسشان به آنچه که در اطراف آنها میگذرد، باشد خودشان در خانه خودشان یک پلیس خواهند بود. همکاری متقابل با پلیس داشته باشند و بدانند اتفاقی که در مجاورت همسایگیشان رخ میدهد شاید یک روزی برای آنها هم بیافتد، پس باید به آنچه که در اطرافشان رخ میدهد، آگاه باشند. در فصل سوم، تهیه کننده یک بخش سرگرمی هم به آیتمهای نمایشی اضافه کرده است، سرگرمیهایی که یک سری مسابقات را دربرمی گیرد که قدرت بدنی میخواهد و میتواند بیننده را جذب کند.
نمایش یک مامور خدمتگزار ملت بسیار کار مهمی است
شما پیش از این هم در چنین نقشهایی بازی کرده اید، حساسیتهایی که در نمایش دادن یک مامور دولت وجود دارد و در کنار آن دشواریهایی که هست شامل چه نکاتی میشود و فکر میکنید چقدر با این نقشها میتوانید همزادپنداری کنید؟ آیا در این خصوص با شخصی که مامور دولت است، مراودهای دارید؟
من احساس میکنم نمایش یک مامور خدمتگزار ملت که همواره میگوید من در خدمت ملت هستم، بسیار کار مهمی است. در اطرافم در همه ردهها و در همه مجموعههای پلیس دوستان بسیار خوبی دارم و گهگاهی با هم صحبت میکنیم و از آنها راهنمایی میگیرم. استایل پلیسها را با دقت نگاه میکنم. مثل تمام بازیگرانی که نقشی به آنها محول میشود و سعی میکنند از روی مستندات به آن نقش نزدیک شوند. با این دیدگاه شخصی، دوست دارم اگر یک خانواده پلیس یا یک کارآگاه بازنشسته و یا حتی پلیس در حال خدمت این مجموعه را میببیند، احساس همزادپنداری کنند. دوست دارم جوری تصور شود که بگویند این بازیگر سالها پلیس بوده است. لازمه این کار هم این است که بین بازیگر چنین نقشهایی و تهیه کننده و کارگردان افکار مشترکی رد و بدل شود و با هم مراوده داشته باشند تا مجموعا بازیگر بتواند به آن چه که نویسنده درنظرش بوده است؛ نزدیک شود. هرچه تفکر این افراد که سازندگان یک مجموعه هستند به همدیگر نزدیک باشد خروجی بهتری حاصل خواهد شد.
اگر نتوانم با نسل جوان ارتباط برقرار کنم؛ باخته ام!
زادگاه شما شهر رشت است و کلاسهای بازیگری در آنجا برگزار میکنید، ارتباطتان با نسل جوان چگونه است؟ خروجی کلاسهای بازیگری چه آنهایی که شما برگزار میکنید و چه دیگران، چه میشود؟ آیا به اندازهای که این کلاسها ورودی دارند، خروجی هم دارند؟
بله، زادگاه من شهر رشت است و آموزشگاه بازیگری هم در آنجا دارم که به نوعی تبادل تجربه است. دوست دارم آن چیزی را که طی سی و یک سال کار با زحمت و مشقت فراوان به دست آوردم، در اختیار علاقهمندان قرار دهم. اگر نتوانم با نسل جوان ارتباط برقرار کنم که باخته ام! نه تنها من بلکه همه دوستانی که در هر زمینهای فعالیت میکنند باید بتوانند با نسل جوان ارتباط بگیرند. امروزه ارتباط با نسل جوان ویژهتر شده است. من متولد ۱۳۵۳ هستم و به هر حال دهه پنجاهی محسوب میشوم و اگر قرار است یک نسل جوان که دهه هشتادی و دهه نودی است و میخواهد با هنر بازیگری آشنا شود را آموزش دهم، باید سطح معلوماتم را آنقدر بالا ببرم که او را با سینمای روز نزدیک کنم نه آنچه که از قبل دریافت کرده ام.
البته که یک چیزهایی عمومیت دارند، اما سینمای جهان و هنرهای نمایشی جهان به سمت و سوی جدیدتری میروند، پس در نتیجه هر مربیای موظف است با این جهت همراه شود که اگر خلاف آن باشد نمیتواند آن ارتباط لازم را برقرار کند. هنرجوهای هر مربی میتوانند در این زمینه موثر باشند که مربی چقدر در تلاش است تا به خودش اضافه کند. خدا را شاکرم که بخاطر پیشنهاداتی که دارم، مدام کار میکنم و با بچههای جوان و مستعد فیلم کوتاه هم کار میکنم. بارها گفته ام و تکرار میکنم که با بازی در فیلم کوتاه سعی میکنم به سینمای روز جهان نزدیک شوم. ضمن اینکه بیشتر فیلمسازان فیلم کوتاه جوانهایی هم رده سنی علاقهمندان بازیگری هستند که در کلاسهای آموزش بازیگری ثبت نام میکنند. پس در نتیجه من هم در حال آموزش هستم و یک تجربهای هم از قبل دارم که این دو را با هم تلفیق میکنم و آن را در اختیار هنرجویان قرار میدهم.
همه هنرجویان در یک کلاس دارای قدرت پذیرش یکسان نیستند
البته که همه چیز به خود هنرجو هم بستگی دارد، چون همه هنرجویان در یک کلاس دارای قدرت پذیرش یکسان نیستند و به نظر من به تعداد تمام افرادی که در داخل یک کلاس بازیگری هستند ما باید روش برای آموزش بلد باشیم. آموزش و یادگیری هر کسی با دیگری متفاوت است. امیدوارم که خروجیهای خوبی از کلاس هایم داشته باشم و دوست دارم که حالا که در استان خودم آموزشگاه سینمایی «سایه» را تاسیس کردم یک زمانی بشود که در سینمای کشور بگویند بچههایی که از این آموزشگاه معرفی میشوند بچههای مستعدی هستند. تمام تلاش خودم را خواهم کرد و قطعا از حضور اساتیدی خوبی که در تهران هستند برای کلاسهای بازیگر خودم دعوت میکنم که هنرجویان از تجربیات آنها هم بهرهمند شوند.
شما سعی میکنید با کارگردانان جوان و تازه کار حتی در فیلمهای کوتاه هم کار کنید، اینکه تا این اندازه به این فضا بها میدهید دلیل خاصی برایتان دارد؟
بله، فیلم کوتاه تنها اسم آن کوتاه است، اما شرافت بچههایی که فیلم کوتاه کار میکنند، بسیار بلندمرتبه است. در فیلم کوتاه در همه بخشها نه تنها برای بازیگری اینگونه است. وقتی سر پروژههای فیلم کوتاه میروم، میبینم مدیران صدابرداری، تصویربرداری، بچههای طراحی لباس و ... تیمی هستند که بسیار سابقهدار هستند، در فیلمهای سینمایی بسیار شناخته شدهای کار کردند و حالا آنها هم آمده اند و با یک کارگردان جوان برای ساخت یک فیلم کوتاه همکاری میکنند. این امر به قدرت ذهنی من اضافه میکند و با خودم تصمیم میگیرم که ضریب خطا را کمتر کنم. ضمن اینکه این کارگردانها؛ کارگردانهای آینده سینمای کشور هستند. چه بعدها به من پیشنهاد کار بدهند و چه ندهند، یک خاطره خوب در ذهنشان باقی خواهم گذاشت و دوست دارم در شادی و موفقیت آنها شریک باشم.
مسئولیت ساخت یک اثر در پلتفرم سنگینتر از مسئولیت ساخت اثر در تلویزیون است
شما، هم سابقه همکاری با تلویزیون و هم همکاری با نمایش خانگی را دارید، تفاوت کار کردن در این دو مدیوم را چگونه ارزیابی میکنید؟
مسئولیت سازندگان یک اثر در پلتفرمها خیلی سنگینتر از مسئولیت سازندگان در تلویزیون یا سینما است. با توجه به در دسترس بودن گوشی و تبلت برای همه ردههای سنی کاری که پلتفرمها میکنند مسئولیت بیشتر و سنگین تری را میطلبد. اگر شما روی اثر خود رده بندی سنی هم تعیین کنید، با توجه به در دسترس بودن گوشی و تبلت، کنترل کردن این موضوع عملا امکان پذیر نیست. اتفاقا وقتی رده سنی مشخص میشود، نوجوان مشتاق است که آن اثر را تماشا کند. مثلا ماجرای یک قتل، غارت، جنایتی است که نوجوان نباید ببیند، اما در پلتفرم ساخته میشود و ما کنترل روی این موضوع نداریم که نوجوان ما آیا این سریالی که در رده بندی سنی او نیست را تماشا میکند یا خیر؟ به موازات این تولیدات که پرتماشاگر هم هست باید یک راهکاری پیدا شود که هر سریالی که با شاخصه رده سنی ساخته میشود مخاطب آن هم همان رده سنی باشد.
مسالهای که هم در مدیون تلویزیون و هم در پلتفرمها و هم در سینمای کشور، چهرههای جدید راه پیدا نمیکنند و اینکه چه کسی این راه را مسدود کرده را نمیدانم. فقط همین اندازه میدانم که همین الان در پلتفرم یک تعداد از همکاران بسیار کارکشته هستند که خدا را شکر که مدام کار میکنند، اما از آن طرف تماشاگر در سریالهایی که برای پلتفرمها تولید میشوند تقریبا چهرههای مشترکی را میبیند. فکر میکنم یک مقدار روی این مساله باید کار شود و چهرههای جدید و جوانها به این مدیوم راه پیدا کنند. من میدانم که چقدر چهرههای بازیگر مستعد هم در خانمها و هم در آقایان داریم. یک راهکار باید پیدا شود که این بچهها به این مدیومها راه پیدا کنند.
به تازگی سریال «غریبه» را از شما دیدیم، گرچه حضور کوتاهی داشتید، اما تاثیرگذار بود، کمی از نقشتان و همکاری با کارگردان و عوامل سریال برای ما بگویید.
کارگردان این سریال دوست عزیزم سروش محمدزاده بود و دوست و برادر عزیزم پژمان بازغی در آن ایفای نقش داشت. به خاطر پیشنهادی که پژمان عزیز به آقای محمدزاده داد، با توجه به تشابه چهره ام با پژمان، در یک قسمت از این سریال فلش بک به کودکیهای افسر پلیس که پژمان نقش آن را بازی میکرد، داشتیم و من پدر پژمان را در زمان کودکی بازی میکردم. خیلی خوشحال هستم که در خدمت این تیم بودم و بعضی اوقات هست که جدای از طول و عرض نقش، ما دوست داریم با دوستانمان هم همکاری داشته باشیم. با اینکه آن زمان من سر پروژه «زخم کاری» بودم و یک مقدار تداخل برنامه هم داشتیم، اما از اینکه دوستان به یاد من بودند، خوشحالم و قدردانی میکنم.
در حال حاضر مشغول چه پروژهای هستید؟
فعلا در حال ضبط فصل سوم مجموعه ترکیبی «سرنخ هستیم» هستیم. در کنار آن به پروژه فیلم سینمایی «تیرگان» هم پیوسته ام. این فیلم سینمایی به کارگردانی حسین میرزا محمدی و تهیه کنندگی سعید پروینی است که احتمالا عنوان آن تغییر میکند.
انتهای پیام/