پیدا کردن نسخههای کوچک برای شادیهای بزرگ
به گزارش خبرنگار اجتماعی برنا «رضا نیکنام»، شهر، ماشین، ترافیک، ددلاینهای کاری و استرسهای پایانماه. اینها تصاویر آشنا و تکراری زندگی مدرن هستند. در این میان، گاهی احساس میکنیم چیزی را گم کردهایم؛ چیزی شبیه به آرامش، شادی بی قیدوشرط و رضایت درونی. اما این گمشده کجاست؟ برای یافتن پاسخ، سراغ مردم رفتیم و از آنها پرسیدیم «شما چطور، با چه کارهای ساده و کم هزینهای، حس و حال خوب پیدا میکنید؟» پاسخها، همگی از یک حقیقت جهانی حکایت داشتند؛ حس خوب، محصول خوب بودن است. این گزارش، روایت کشف دوباره زبان مشترک مهربانی است؛ زبانی که هزینه چندانی ندارد، اما حس خوب آن، مانند موج، از فرد به خانواده و از خانواده به جامعه منتشر میشود.
در میان هیاهوی روزمره و اخبار پرتنش، گاهی فکر میکنیم برای خوشحال بودن به یک سفر رویایی یا یک خرید پرهزینه نیاز داریم. اما تحقیقات و گفتههای شهروندان نشان میدهد گنجینه شادی در جیب پس لباسهایمان پنهان شده است؛ در یک نگاه مهربانانه به یک گربه زخمی، در صدای دلنشین دانه ریختن برای پرندگان گرسنه و در سبزی امیدبخشی که با آبیاری به یک گلدان در دلمان میروید.
بر اساس نظرسنجی میدانی از شهروندان، درصد بالایی از افراد، سادهترین و کمهزینهترین راه برای یافتن «حس خوب» را کارهایی میدانند که کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد و هزینهای نزدیک به صفر دارد.
فصل اول؛ زمزمههای طبیعت و گفتوگو با زندگی
از آب دادن به یک گلدان تا کمک به یک حیوان آسیب دیده. اینجا میخوانید که چگونه مهربانیهای خرد، میتواند کلانترین شادیها را برایمان به ارمغان آورد.
نخستین پاسخ شهروندان، ما را به سوی طبیعت برد. بسیاری از شهروندان، سادهترین راه برای بازیابی انرژی و آرامش را تعامل با موجودات زنده میدانستند. سارا، حس خوبش را از آبیاری گلدان اینگونه تعریف میکند: «وقتی به برگهایش نگاه میکنم که بعد از آب دادن، سرحال میشوند، انگار خودم هم جان میگیرم. این کار به من یادآوری میکند که من هم میتوانم چیزی را زنده و شاداب نگه دارم. این احساس مسئولیت کوچک، به من هدف میدهد.»
غلامرضا، کاسبی که هر صبح جلوی در مغازه برای پرندگان دانه میریزد، میگوید: «دانه ریختن برای پرندگان، لذت بخشترین لحظه زندگیام است. شنیدن صدای پرندهها و تماشای نوک زدن آنها به کف زمین، قشنگترین زنگ بیدارباش دنیاست. میدانم که وجود من، حتی برای چند پرنده کوچک هم مفید است. این احساس، تنهاییام را از بین میبرد.»
آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا بعد از کمک به یک حیوان، یا خرید یک نان برای فرد نیازمند، آنقدر حس خوبی دارید که تا ساعتها همراهتان میماند؟
عیسی بیگدلی، روانشناس در این زمینه میگوید: «براساس نظریه معروف «بیوفیلیا» که شامل علاقه ذاتی انسان به طبیعت و موجودات زنده است، ارتباط با طبیعت و مراقبت از آن، سطح هورمون کورتیزول (هورمون استرس) را کاهش داده و احساس تعلق و معناداری را در افراد افزایش میدهد.»
فصل دوم؛ پلهای ارتباطی که شادی را جاری میکند
دسته دوم پاسخهای شهروندان، حول محور «ارتباط و کمک» میچرخید. کمک به دیگران، حتی غریبهها، یکی از قدرتمندترین محرکهای شادی است. سامان، جوانی که یک بار به یک گربه با پای شکسته کمک کرده، تعریف میکند: «بعد از اینکه حیوان بیچاره را به دامپزشکی رساندم و مطمئن شدم خوب میشود، احساس کردم یک قهرمانم! آن روز را با انرژی و نشاط فوق العادهای سپری کردم. هزینه مالی چندانی نداشت، اما سود عاطفی آن برای من بسیار زیاد بود.»
تحقیقات علمی نیز نشان میدهد هنگام کمک به دیگران، مغز ما هورمونهای «دوپامین» (هورمون پاداش) و «اکسیتوسین» (هورمون عشق) ترشح میکند. این فرآیند که به «سرخوشی» معروف است، یک نشاط واقعی و طبیعی را بدون هیچ عوارض جانبی برایمان ایجاد مینماید.
شروین، یکی دیگر از شهروندان میگوید: «گاهی برای کارگران و رفتگران کنار خیابان یک چای یا آبمیوه میخرم و نگاه مهربانشان، به یک لبخند تبدیل میشود، تمام خستگیهای مرا از بین میبرد. همین که این کاربه خودم ثابت میکند که آدم خوبی هستم، حس شیرینی دارد.»
اکبری، جامعه شناس عقیده دارد که این نوع رفتارها، «سرمایه اجتماعی» را افزایش میدهند. یعنی شبکههای ارتباطی مبتنی بر اعتماد و نوع دوستی در جامعه تقویت میشود. وقتی فردی به دیگری کمک یا محبت میکند، نه تنها گیرنده، که دهنده نیز از نظر روانی سود میبرد که به آن «شادی کمک کردن» میگویند.
وی عقیده دارد مهربانی تنها چیزی است که هر چه بیشتر آن را بین دیگران تقسیم کنید، بیشتر به دست میآورید. وقتی شما حال کسی را خوب میکنید، آن شخص با انگیزه و انرژی بیشتری این زنجیره را ادامه خواهد داد. درواقع شما تنها یک حلقه از یک زنجیرهٔ بزرگ مثبت هستید.
فصل سوم؛ خلق زیبایی و هنر خوب زندگی کردن
راه سومی که شهروندان بیان کردند، خلق زیبایی در محیط اطراف بود. این زیباییها لزوماً گرانقیمت نیستند.
یکی دیگر از بانوان محله میگوید: «وقتی موقع پخت کیک بوی آن در خانه میپیچد و فضای خانه را عوض میکند، یک قطعه از کیک را برای همسایه سالخوردهام میبرم، احساس میکنم که دل او را هم شاد و شیرین کردهام.»
یکی دیگر از بانوان خانه دار عقیده دارد، حتی با مرتب کردن فضای خانه، یک کمد یا کتابخانه میتوان حس و حال خوبی پیدا کرد. او میگوید: «من با این کارها که باعث نظم میشود حس خوبی پیدا میکنم. انگار دارم ذهن شلوغ خودم را مرتب میکنم. برای من تماشای نتیجه نهایی کار، یک رضایت قلبی و عمقی به من میدهد.»
فصل پایانی؛ چگونه موج شادی را ایجاد و منتقل کنیم؟
یافتههای این تحقیق نشان میدهد که برای تجربه حس خوب، نیاز به منابع مالی کلان نیست. بلکه نیاز به نگاهی فعال و مهربانانه به اطرافمان داریم. در اینجا به کمک کارشناسان یک «نسخه شادی» کمهزینه پیشنهاد میشود. همین امروز یک کار کوچک انجام دهید. برای پرندگان دانه بریزید، به یک گیاه و یا درخت آب دهید یا به یک نیازمند کمک کوچکی کنید. البته میتوانید این فعالیتها را به یک سنت خانوادگی تبدیل کنید. مثلاً با فرزندان خود برای پرندگان دانه بریزید یا با همسرتان برای یک همسایه نیازمند غذا بپزید. بدون تردید این کارها علاوه بر اینکه حس خوب را به خود و دیگرانمنتقل میکند، بلکه پیوندهای خانوادگی را نیز محکمتر مینماید.
البته حتما داستان این حس خوب را برای دوستان و آشنایان تعریف کنید. چراکه روایت مهربانی، دیگران را نیز به انجام آن ترغیب میکند و موجی از انرژی مثبت ایجاد مینماید.
فراموش نکنیم که حس خوب، یک کالای لوکس و دور از دسترس نیست. همان طور که این گزارش ثابت کرد که شادی در کنج مهربانیهای به ظاهر پیش پاافتاده و در دل ارتباطهای ساده و انسانی نهفته است. کافیست دست از خودمان برداریم و به اطراف نگاهی دوباره بیندازیم. شاید راز شادی جامعه، در همان گلدانی باشد که هر صبح به آن آب میدهیم و در نگاه معصومانه پرندهای که از لطف ما دانه میخورند. این چرخه مهربانی، زمانی کامل میشود که ما، این حس خوب را در خودمان نگه داریم و آن را مانند یک مشعل روشن، به دست دیگری بسپاریم.
انتهای پیام /




