نتایج ضعیف سپاهان، میراثی از مدیران گذشته
به گزارش برنا از اصفهان، وقتی باشگاهی با نام و اعتبار سپاهان آن هم با سابقه قهرمانیهای پی در پی تیم فوتبالش در لیگ برتر در فینال آسیا حاضر می شود و به عنوان تنها تیم ایرانی در جام باشگاه های جهان راه پیدا می کند هرگز نباید مقابل تیمی با سطح فنی و امکانات ضعیف زمین گیر شود.
اتفاقی که نشان داد شکست مقابل الحسین اردن که جایی در فوتبال آسیا ندارد محصول یک شب یا یک اشتباه فنی در زمین نیست ؛ بلکه می تواند نتیجه ی سالها تصمیمگیریهای اشتباه، سوءمدیریت و شاید خودخواهی و ضربه به ریشههای فوتبال در اصفهان باشد.
آغاز بحران با یک انتخاب اشتباه
حدود چهار سال پیش، زمانی که یاسر طیبنیا بهعنوان مدیرعامل وقت کارخانه فولاد مبارکه که البته حامی و دلسوز ورزش و سپاهان بود و در عمل هم آن را نشان داد، تصمیم به تغییرات در هیاتمدیره این باشگاه گرفت، شاید هیچکس تصور نمیکرد این یک اشتباه باشد که ناخواسته سرنوشت باشگاه سپاهان را چنین تلخ رقم بزند.
حضور احمد یوسفزاده، فردی که تنها سابقه ورزشی اش در گذشته هندبال بازی کردن بود، به عنوان یکی از تصمیمسازان مهم سپاهان، سرآغاز روندی شد که امروز نتیجهاش را در میدان میبینیم.
با ورود یوسفزاده به باشگاه بعدها محمدرضا ساکت، مدیر کاربلد و موفقی که توانسته بود سپاهان را دوباره در مسیر افتخارآفرینی قرار دهد حذف شد و البته پس از مدت زمانی کوتاه که نیکفر بر راس باشگاه طلایی پوشان اصفهانی قرار گرفت باز یوسف زاده با او هم به اختلاف رسید و در نهایت این اختلافات به استعفا یا به نوعی برکناری نیکفر را به همراه داشته باشد.
بعد از مدتی که باشگاه بدون مدیر اداره می شد مشاوران طیب نیا، آذربایجانی را به عنوان مدیرعامل معرفی کردند که این بار هم او با یوسف زاده اختلاف پیدا کرد و در نهایت شبانه اخراج شد.
اما نکته جالب این اختلاف ها به جایی رسید که در نهایت رئیس تصمیم بگیر خودش مدیرعامل شد که در این دوران حرف های بسیاری مانده. ولی نتیجه همه ی رفت و آمد ها، از دست رفتن ثبات مدیریتی بود که هر باشگاه بزرگی برای موفقیت به آن نیاز دارد.
سیاست های اشتباه همراه با سو مدیریت
لازم به ذکر است یکی از بزرگترین نقاط ضعف هیاتمدیره باشگاه سپاهان نفوذ زیادی یوسفزاده بود. به طوری که انتخاب مورایس در نگاه اول انتخاب بدی نبود، اما وقتی یک سرمربی خارجی بدون مدیریت و درگیر حاشیهها رها شود قطعا نمیتوان انتظار خروجی مثبتی برای تیم داشت.مربیای که اگر چه میتوانست برای سپاهان آیندهساز باشد ولی عملاً سوخت شد.
نکته دیگر دوره مدیریت یوسف زاده، اولویت برای ترمیم و بهبود چمن ورزشگاه نقش جهان و باغ فردوس بود چیزی که برای مسابقات امری مهم است اما در این دوره همین پروژه هم بهدرستی انجام نشد و چمنی که باید سه ماه دوره بازسازی و گذراندن دوران خواب میداشت، تنها پس از یک ماه مورد استفاده قرار گرفت به طوری که حالا امروز این چمن به وضعیت اسفناکی رسیده است.
نقلوانتقالات فاجعهبار
در ادامه مدیریت یوسف زاده به عنوان رئيس هیات مدیره یا مدیرعامل به یک اتفاق نادرست دیگر برمی خوریم که شاید بهترین واژه برای آن فاجع نقلوانتقالات باشد.
سپاهان در این مدت بازیکنانی جذب کرد که یا تاریخ مصرفشان گذشته بود، یا با قیمتهایی گزاف و قراردادهایی پر از بندهای عجیبوغریب به تیم آمدند.
از خارجی های بی مصرف،بی کیفیت و دلال پسندی که در سال اول مورایس آمدند تا بازیکنانی مثل بن یدر که سالها از روزهای اوجشان گذشته بود می شود یاد کرد.
این روند نه تنها باعث اتلاف سرمایههای باشگاه شد، بلکه ترکیب تیم را به مجموعهای نامتجانس از ستارههای نیمهسوخته و بازیکنان پرمدعا رساند.
بازیکنانی که نه تنها از نظر فنی پاسخگوی نیاز سپاهان نبودند، بلکه از نظر روحی و روانی نیز کوچکترین تعصبی نسبت به پیراهن طلایی شان نشان نداده اند.
محرم؛ وارث یک خرابه
حالا و در این روزها ، محرم نویدکیا مانده و تلی از مشکلات، او اکنون باید تیمی را هدایت کند که با قراردادهای میلیاردی بسته شده اما خروجیاش چیزی جز سرخوردگی نیست.
محرم نه تنها باید ضعفهای تاکتیکی و فنی را برطرف کند بلکه باید بار سنگین کمفروشی برخی بازیکنان را هم به دوش بکشد.
اما واقعیت ماجرا این است که با تمام این مشکلات، سپاهان هرگز نباید مقابل تیمی چون الحسین اردن مغلوب شود.
چون چنین نتیجهای نشان میدهد که علاوه بر میراث گذشته ، تعصب برخی بازیکنان سپاهان هم در پایینترین سطح ممکن قرار گرفته است.
و باید در نهایت گفت بازیکنانی که میلیاردی قرارداد میبندند اما حاضر نیستند برای یک سانتیمتر زمین بجنگد، شایسته پوشیدن این لباس طلایی نیستند.
انتهای پیام




