نیویورک؛ صحنه بازگشت به روایت ایران
به گزارش برنا، حضور رئیسجمهور ایران در هشتادمین مجمع عمومی سازمان ملل، فراتر از یک رویداد، فرصت تاریخی برای بازتعریف روایت ایران در برابر انبوه تبلیغات رسانهای غرب است. در سالهای اخیر، رسانههای جریان اصلی در اروپا و آمریکا تصویری یکسویه و غیرواقعی از ایران ساختهاند که برآمده از تسلط مالی و سیاسی آنها بر نهادهای بینالمللی است. این تصویرسازی عامدانه و آگاهانه، بستر فشارهای حقوقی و سیاسی علیه تهران را فراهم کرده و اکنون با فعالسازی احتمالی مکانیسم ماشه، به اوج خود رسیده است.
اما واقعیت، همانگونه که همه ناظران بر آن تأکید دارند، کاملاً متفاوت است. ایران نه آغازگر تنش، که قربانی یکجانبهگرایی و معیارهای دوگانهای است که غرب در عرصه بینالملل اعمال میکند؛ از حمایت بیقید و شرط از اسرائیل در جنگ غزه.
تجاوز نظامی به کشورها تا نقض تعهدات هستهای در توافق برجام. مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، اگر درست مدیریت شود، میتواند سکویی باشد برای انتقال روایت متفاوت؛ روایتی که به جهانیان نشان دهد ایران زیر فشار تهدید و تحریم، در پی عدالت، امنیت و صلح پایدار است. این همان نقطهای است که دیپلماسی عمومی معنا مییابد؛ بازگشت ابتکار عمل به دست ایران در میدان جنگ روایتها. از این منظر، حضور ایران در نیویورک نه تنها یک مأموریت دیپلماتیک، بلکه یک فرصت تاریخی است؛ فرصتی برای شکستن انحصار رسانهای غرب و ترسیم تصویری منطبق با واقعیت از جایگاه و اهداف ایران در نظام بینالملل.
آنچه رئیسجمهور پزشکیان در هنگام سفر به نیویورک عنوان کرد، بیانگر این موضع است که ایران مواضع خود را براساس باور خاستگاه مستمر خود که بر اساس صلح، امنیت، عدالت و انسانیت شکل گرفته اعلام خواهد کرد.
رئیسجمهور پیش از سفر به آمریکا گفت: باور و اعتقاد من این است که تفاوت ندارد، حق در چه لباس و قیافهای است، اگر دنبال حق و عدالت و راستی و درستی باشیم، دعوایی وجود ندارد. تنها ممکن است در این روند نتوانیم یکدیگر را بفهمیم، باید با در کنار هم بودن و گفتوگو یکدیگر را بفهمیم. با کسی که میخواهد زور بگوید، قلدری کند، تخریب و شیطنت کند، نمیتوان گفتوگو کرد. وی افزود: قدرتهای این جهان، یک جانبهگرایی و تمامیت خواهی را در پیش گرفتهاند و کشورهایی که قدرت دارند از ابزارهای خود به صورت کاملا بیرحمانه و وحشیانه برای از میان بردن همنوعان و انسانها استفاده میکنند.
خاورمیانه پس از هفتم اکتبر
شراکت ترامپ و نتانیاهو در بحران غزه تحولات پس از حمله هفتم اکتبر و بازگشت ترامپ به قدرت، نقشه سیاسی منطقه را دگرگون کرده است. همراهی آشکار دولت بایدن با اسرائیل نیز راه را برای تداوم خشونتها هموار کرد. امروز خاورمیانه به صحنه شراکت ایدئولوژیک ترامپ و نتانیاهو در گرسنگی، ویرانی و آوارگی مردم غزه بدل شده است؛ موضوعی که حتی افکار عمومی غرب آن را «نسلکشی» نامیده و فشارها بر دولتهای اروپایی برای واکنش سیاسی را افزایش داده است. در چنین فضایی، جمهوری اسلامی ایران به پشتوانه فلسفه وجودی خود- دفاع از مظلوم - میتواند در مجمع عمومی سازمان ملل تمرکز اصلی را بر محکومیت رفتارهای قدرتمحور ترامپ و نتانیاهو بگذارد. این رویکرد هرچند ممکن است با دیدگاههای اخیر کشورهای اروپایی در به رسمیت شناختن فلسطین با پیوستهای سیاسی، کاملا متفاوت باشد، اما همسویی عمومی ایران را با خیزش جهانی علیه سیاستهای آمریکا و اسرائیل برجسته خواهد کرد.
پیام هشدار ایران به منطقه؛ تجاوز اسرائیل و چراغ سبز آمریکا
در ماههای گذشته، رژیم اسرائیل با چراغ سبز آمریکا دو اقدام هشداردهنده انجام داد. حمله به ایران و تجاوز به قطردر شرایطی انجام شد که تهران در حال مذاکره با ایالات متحده بود و قطر میانجیگری آتشبس میان حماس و اسرائیل را بر عهده داشت. این تحولات نشان میدهد که پروژه بیثباتسازی منطقه از سوی آمریکا و اسرائیل تنها متوجه یک کشور خاص نیست، بلکه تهدیدی دومینویی برای همه کشورهای خلیج فارس به شمار میرود. حضور ایران و کشورهای عربی در سازمان ملل فرصتی است برای همصدایی و بیان نگرانی مشترک و اتحاد در برابر تجاوزگری. هشدار
درباره بیثباتی و محکومیت نقش اسرائیل و حامیان غربیاش نه تنها دفاع از امنیت منطقهای است، بلکه پیامی به افکار عمومی جهانی درباره ماهیت انجام «کار کثیف» قدرتهای بزرگ از طریق اسرائیل خواهد بود. طرحی که آمریکا و اسرائیل تحت عنوان «خاورمیانه جدید» دنبال میکنند نه فقط یک رویکرد سیاسی، بلکه پروژهای برای ایجاد فتنهای گسترده در منطقه است و حتی شرکای اقتصادی ترامپ در خلیج فارس نیز از پیامدهای آن در امان نخواهند بود. از این رو، هشدار درباره این روند باید محور ثابت دیپلماسی عمومی ایران در نیویورک باشد.
رویکرد دولت وفاق بر اساس منافع ملی
آنچه که سفر رئیسجمهور پزشکیان را با گذشته متمایز کرده و در سیاست داخلی ایران چالشبرانگیز شده، آستانهای است که ایران در قبال کشمکشهای مذاکراتی، تهدیدها و فشارهای تحریمی تجربه میکند. تنها ۵ روز به زمان فعال شدن مکانیسم ماشه فرصت باقی است تا ایران، اروپا و آمریکا بر سر مسائل فنی و سیاسی حول محور برنامه هستهای ایران به تفاهم برسند یا توافقی برای ازسرگیری دیپلماسی ایجاد کنند. آنچه که در معنا مصداق پیدا میکند این است که غرب با افزایش حساسیتها نسبت به فعال شدن مکانیسم ماشه و تاثیرات روانی آن سعی دارد قبل از فرارسیدن نتایج تحریم، تهران را در شرایط تصمیم ناگزیر نشان دهد. افزایش حساسیت نسبت به سفر پزشکیان و ایجاد مطالبه برای رایزنیها و دیدارهای موثر بر سیاستهای تحریمی غرب، صحنه سیاست داخلی ایران را باردیگر به دو دیدگاه در این زمینه تقسیم کرده است. دیدگاه اول معتقد است که تهران در میزهای مذاکراتی و رایزنیهای دستگاه دیپلماسی خود خطوط قرمز و زمینههای یک توافق برابر را تعیین کرده و صحنه مجمع عمومی سازمان ملل و دیدارهای حاشیهای باید برای تبیین دوباره خطوط سیاسی تهران مورد استفاده قرار بگیرد. دیدگاه مقابل، اما رویکرد خود را بر مبنای استفاده از
فرصتهای دیپلماتیک و تلاش برای رفع سایه تحریمها بیان میکند. با این وجود باید گفت، حضور رئیسجمهوری ایران در نیویورک فراتر از رویکردهای جناحی و دیدگاههای سیاسی بر اساس منافع ملی و شعار وفاق، همه گروههای سیاسی در داخل را پوشش میدهد. آنچه که پزشکیان و عراقچی، وزیرخارجه ایران، در مجمع عمومی و دیدارهای حاشیهای و رایزنی با کشورهای اروپایی بیان میکنند برآیند تصمیمهای کلان و فراجناحی است که تحت تاثیر جریانها و دیدگاه خاص قرار نخواهد گرفت.
دیپلماسی اقتصادی تهران در وضعیت تحریم
صرفنظر از رویدادهای سیاسی، سفر به نیویورک، فراتر از پروندههای پرچالش هستهای و غزه، میتواند صحنهای برای نمایش ظرفیتهای دیپلماسی اقتصادی ایران باشد. در جهانی که نظم تکقطبی در مسیر تغییر قرار دارد و بلوکهای نوظهور اقتصادی، چون بریکس و سازمان شانگهای نقش پررنگتری یافتهاند، حضور فعال ایران در نشستهای حاشیهای مجمع عمومی میتواند حامل یک پیام روشن باشد: تهران منزوی نیست، بلکه به دنبال تثبیت جایگاه خود در نقشه قدرتهای نوین اقتصادی و سیاسی است.
دیدارهای دوجانبه و چندجانبه با رهبران آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین میتواند دریچهای تازه برای خنثی کردن دستورکارهای تحریمی غرب بگشاید. تحریمها سالهاست به عنوان ابزار فشار علیه ایران استفاده شدهاند، اما واقعیت این است که ساختار اقتصاد جهانی بهگونهای در حال تغییر است که امکان کماثر کردن این فشارها بیش از گذشته فراهم شده است. تقویت تجارت با کشورهای عضو بریکس، سرمایهگذاری مشترک در حوزه انرژی و پیوندهای مالی خارج از چارچوب دلار، میتواند بهتدریج انحصار غربیها را در اعمال فشار اقتصادی تضعیف کند.
از سوی دیگر، دیپلماسی چندجانبه ایران فرصتی است برای ترسیم چهرهای متفاوت در سطح بینالمللی؛ کشوری که نه به دنبال تنشآفرینی، بلکه خواهان توازن در روابط شرق و غرب است. این توازن، اگر در دستور کار باشد، میتواند امنیت روانی بازارهای داخلی ایران را تقویت کرده و در عین حال پیام سیاسی مهمی به غرب مخابره کند.
به همین دلیل، مجمع عمومی سازمان ملل را نباید تنها یک میدان دیپلماتیک برای مباحث سیاسی دانست، بلکه بستری برای طراحی و معرفی نقشه راه اقتصادی ایران در عصر جدید است. این همان نقطهای است که سیاست خارجی و اقتصاد به هم میرسند و میتوانند در همافزایی با یکدیگر، مسیر تازهای برای شکستن حلقه تحریمها و گسترش حوزه نفوذ تجاری ایران ترسیم کنند.
انتهای پیام



