بازسازی غزه و وعدههای ترامپ؛ نمایش صلح یا آغاز مسیر واقعی؟
به گزارش برنا، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، بعد از ناکامیهای گسترده در مسئله اوکراین در میان سران ۲۰ کشور دنیا خود را به مرکز تحولات خاورمیانه رساند و با سخنرانی در پارلمان اسرائیل و حضور در اجلاس شرمالشیخ، وعدههایی تاریخی برای منطقه مطرح کرد. محورهای سخنان او درباره بازسازی غزه، خاورمیانه جدید، خاستگاه صلح با ایران و نقش کشورهای عربی در آینده منطقه بیش از جزئیات هدفگذاری شده، بیان کلیاتی بود که مرزهای مبهم و غیرقابل اتکایی را نشان داد. او اعلام کرد که اسرائیل «هر آنچه را با زور نظامی میتوانست به دست آورد، به دست آورده است» و اکنون نوبت صلح و بازسازی است. البته توجیه او درباره پایان جنگ عامهپسند بود. این بخش از سخنان او دو تحلیل همزمان را به دنیا مخابره کرد. ابتدا کشیدن افسار نظامی اسرائیل با عناوین به ظاهر پیروزمندانه بود که پاسخی به افکارعمومی معترض و ملتهب دنیا در قبال نسلکشی به نظر میرسید. دوم، ترامپ با تأکید اغراقآمیزبر «پیروزی نظامی اسرائیل» تلاش کرد اطمینان دهد که کشورهای عربی دیگر شاهد تکرار جنگ نخواهند بود و به نوعی آینده خاورمیانه را بر پایه همکاری و بازسازی غزه تصویر کرد، در حالیکه بندهای بیستگانه طرح او بدون جزئیات دقیق و روشن از آینده پس از اجرایی شدن مرحله اول تبادل اسرا وارد گمانهها و تردیدهای فراوانی شده است.
برنامه او، شامل ۲۰ بند، بر آزادسازی اسیران، آتشبس، خلع سلاح حماس و ایجاد نیروی پلیس مدنی فلسطینی تمرکز دارد. اما پرسش اصلی این است: آیا یک امضای توافق میتواند بحرانهای ریشهای و ساختاری منطقه را حل کند؟
در اجلاس شرمالشیخ، با حضور بیش از ۲۰ رهبر جهانی و ضامنهای توافق (ایالات متحده، ترکیه، قطر و مصر)، سند جامعی برای بازسازی غزه و ایجاد شکلی محدود از خودگردانی فلسطینی به امضا رسید. ترامپ، خود ریاست «شورای صلح» را بر عهده گرفته و قصد دارد کنترل روند بازسازی و دولت تکنوکرات فلسطینی را داشته باشد. این امر، هرچند از منظر سیاست آمریکا و اسرائیل منطقی به نظر میرسد، اما نگرانیهایی درباره استقلال تصمیمگیری فلسطینیان و مشروعیت حاکمیت آینده آنها ایجاد میکند.
از سوی دیگر، دیپلماتهای اروپایی هشدار دادهاند که سرعت اجرای آتشبس و خلع سلاح حماس بدون حضور نیروی بینالمللی و آموزش دیده، با خطر شکست مواجه خواهد شد. حماس حاضر است تنها در چارچوب نظارت نیروهای فلسطینی سلاحهای خود را تحویل دهد و اسرائیل نیز بدون پاکسازی شبکه تونلها و تسلیحات، عقبنشینی نمیکند. این تقاطع خواستهها، نشاندهنده پیچیدگی مدیریت غزه پس از جنگ است، موضوعی که ترامپ به غیر از ابراز قدرت و کسب رضایت ظاهری دیگران فعلا درباره آن ابتکار نرم و دموکراتیزهای ندارد.
آنچه که رئیسجمهور ایالات متحده در دو نشست مهم روز گذشته بیان کرد نشان داد، او در مذاکرات خود به کشورهای عربی فشار میآورد تا «بدون بازی سیاسی» به توافقات ابراهیم بپیوندند و اینطور وانمود میکند که ایران نیز آماده صلح است. با این حال، هیچ تضمینی وجود ندارد که این روند بدون تزلزل، سازوکار اجرایی موفق و مشروعیت باطنی در منطقه پیش برود. حضور محمودعباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، و حمایت مکرون از نقش آن نهاد، نشان میدهد که اروپا به دنبال حفظ امکان راهحل دو کشور است؛ اما نفوذ عملی آنها محدود و آینده کرانه باختری همچنان در سایه شهرکسازیها تیره است. گرچه ترامپ در سخنرانی خود در شرمالشیخ عنوان کرد که مراحل بعدی توافق و مذاکرات برای به سرانجام رساندن طرح اولیهاش را پیگیری میکند، حتی جبهه شرکای غربی در زمینه باقیمانده مسائل رویکردهای متفاوت و متعارضی دارند. سکوت عربستان در قبال اداره غزه توسط ائتلاف بینالمللی و مخالفتهای ضمنی مصر و قطر در این زمینه نشان میدهد همانقدر که مرحله ابتدایی تبادل اسرا به آسانی پیش رفت، ممکن است مراحل بعدی با چالشهای فراوانی روبهرو باشد.
آنچه از سخنان ترامپ و توافق شرمالشیخ برجای میماند، ترکیبی از نمایش قدرت، وعدههای بازسازی، و امید به صلح است؛ اما واقعیتهای میدانی همچنان پیچیده و پرابهاماند. غزه در خرابهها مانده است، حماس نقش خود را در نظم جدید اهرمی برای چانه زنی میداند و سازوکارهای پلیس و نیروی بینالمللی هنوز در ابهام اولیه برای شکلگیریاند. پرسش اساسی این است که آیا این روند، صلحی پایدار ایجاد میکند یا صرفاً نسخهای شتابزده برای ابراز موفقیت سیاسی آمریکا است؟
ناظران معتقدند، آنچه امروز جشن گرفته میشود، پایان دو سال جنگ خونین است، نه پایان بحرانها و اختلافات ریشهای. بازسازی و صلح واقعی، نیازمند اراده طولانیمدت، رسمیت کامل یک کشور فلسطینی و تعهد همه بازیگران منطقهای است؛ چیزی که فراتر از دستدادنها و امضاها، در میدان عمل و سیاست روزمره شکل خواهد گرفت.
انتهای پیام/



