بازآرایی مذاکره؛ «گام اول» در سایه تردید
به گزارش برنا، از تایید تلویحی فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت درباره دریافت پیامهایی برای ازسرگیری مذاکرات گرفته تا امیدواریهای «بدرالبوسعیدی»، وزیر خارجه عمان، در نشست امنیتی منامه، مجموعهای از تلاشها را نشان میدهد که دو طرف اصلی منازعه، بار دیگر در حال سنجش امکان بازگشت به مسیر گفتوگو هستند.
*تمایل کشورهای منطقه به بازآرایی مذاکرات
در این میان سخنان سران کشورهای عربی درباره ایران مشابه روند پیش از مذاکرات مسقط - رم سیگنالهای تمایل کشورهای منطقه برای ورود به میانجیگری دوباره را پس از یک دوره سکوت نمایان کرده است. اظهارات وزیر خارجه عمان در منامه نقطهای کلیدی در این روند محسوب میشود. البوسعیدی در نشست امنیتی منامه به دفاع از دیپلماسی و حمایت از رویکرد تهران در مذاکرات و جنگ تحمیلی از سوی اسرائیل پرداخت. او به صراحت گفت که ایران «در مسیر مذاکره بود» و تنها آغاز جنگ از سوی رژیم صهیونیستی مانع ادامه آن شد. او ضمن تاکید بر اینکه اسرائیل تهدید اصلی امنیت منطقه است، از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس خواست تا با «رویکردی فعالتر» با ایران تعامل کنند.
همزمان ابراز امیدواری او به ازسرگیری مذاکرات ایران و آمریکا، شایعهای درباره سفر ناگهانی وزیر خارجه ایران به مسقط برانگیخت که البته بلافاصله تکذیب شد. با این حال، نفس شکلگیری چنین شایعاتی نشانهای از افزایش گمانهزنیها درباره بازگشت دیپلماسی است. البته در همین شرایط، تهران در حال تبیین دوباره مواضع خود در قبال احتمال تقویت دیپلماسی است.
*تاکید تهران بر غنیسازی صلحآمیز
سید عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، در واکنش به همین فضای جدید، در پیامی در شبکه اجتماعی ایکس گفت: «در ۴۸ ساعت گذشته، دروغ شنیعی که بمباران غیرقانونی ایران را با تهدید هستهای قریبالوقوع توجیه میکرد، افشا شد.» او به نقل از رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، یادآور شد که ایران «در حال توسعه سلاح هستهای نیست و هرگز نبوده است». عراقچی همچنین تأکید کرد که دیپلماسی نه از سوی ایران، بلکه از سوی کسانی نابود شد که «میز مذاکره را منفجر کردند»؛ اشارهای به اسرائیل و جریانهای ضدتوافق در واشنگتن.
در بخش دیگری از پیام خود، عراقچی تصریح کرد: «رژیم اسرائیل به دیپلماسی حمله کرد، زیرا ترس واقعیاش شکست پروژه دشمنتراشی از ایران بود.» به تعبیر ناظران، مواضع تهران میتواند هم هشدار به واشنگتن برای تمایز میان منافع خود و اسرائیل باشد و هم چراغ سبزی ضمنی برای احیای مسیر گفتوگو با پیوست خطوط قرمز سیاستهای اصولی تهران.
*انباشت مطالبات غربی، پس از جنگ.
اما اینکه تهران با چه خطوطی وارد مذاکرات احتمالی خواهد شد، مسئلهای است که پس از پنج دور مذاکرات اولیه و تقاطع جنگ ۱۲ روزه آن را تبدیل به یک کدورت با ضمائم جدید کرده است. پس از جنگ، رسانههای غربی اینگونه ادعا کردهاند که در کنار غنیسازی صفر، مسائل دفاعی و حمایت از گروههای مقاومت، موضوع موشکی ایران نیز مورد توجه اروپا و آمریکا بوده، موضوعی که به شکل کلاسیک همواره از سوی اسرائیل به عنوان یک تهدید مورد اشاره قرار گرفته است. با این اوصاف، آمریکا تلاش خود برای پیشروی گام به گام در مطالباتش را در دستور کار دارد، موضوعی که علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی اخیرا از آن به عنوان خواستههای بدون انتهای ایالات متحده یاد کرده است یا به گفته مجید تختروانچی، معاون سیاسی وزیر خارجه، آمریکا مایل است وارد مذاکراتی شود که نتیجه آن از پیش مشخص باشد؛ از جمله مطالبه «غنیسازی صفر» که پیشتر از سوی ایران بهعنوان خط قرمز رد شده است. همین تضاد راهبردی سبب شده احتمال شکلگیری توافق اندک یا حداکثری با تردیدهایی روبهرو باشد.
در هفتههای اخیر، غرب بار دیگر برنامه موشکی ایران را به یکی از محورهای فشار تبدیل کرده است. نمایش قدرت ایران در جریان جنگ ۱۲ روزه، بهویژه در اصابت دقیق موشکها به اهداف از پیش تعیینشده، نشان داد که تهران در حوزه بازدارندگی نظامی به سطحی از اطمینان رسیده است که حاضر نیست آن را در هیچ مذاکرهای معامله کند. عراقچی در مصاحبهای با الجزیره تأکید کرده بود: «هیچ انسان عاقلی حاضر نیست کشورش را از توان دفاعی خود خلع سلاح کند.»
همین واقعیت، فضای مذاکرات آینده را پیچیدهتر میکند. ایران میگوید حاضر است درباره شفافیت هستهای گفتوگو کند، اما نه درباره بازدارندگی دفاعی. واشنگتن، اما این دو حوزه را از هم جدا نمیبیند. مانع اصلی همچنان باقی است: نگرانیهای امنیتی و ادعایی اسرائیل احتمالا مانع از هر توافقی خواهد شد که به عادیسازی روابط تهران و واشنگتن بینجامد.
*دیپلماسی زیر سایه بازدارندگی
شواهد موجود از سه واقعیت حکایت دارد: نخست، ایران آماده بازگشت به گفتوگو در چارچوبی جدید با حفظ مواضع اصولی است؛ دوم، واشنگتن هنوز درگیر فشارهای داخلی و ملاحظات اسرائیل است؛ و سوم، جنگ اخیر وزن توازن قدرت در منطقه را تغییر داده، اما به تثبیت نرسانده است.
کارشناسان معتقدند که پس از جنگ اخیر، اسرائیل دریافت که حمایت آمریکا نیز مرز دارد و واشنگتن تمایل ندارد درگیر جنگی تمامعیارو مستمر در خاورمیانه شود. از سوی دیگر، ایران نشان داد که توان نظامی و موقعیت ژئوپلیتیکش در کنترل مسیرهای انرژی میتواند نقش بازدارندهای موثرتر از هر توافق هستهای ایفا کند.
*مذاکره بر اساس توازن سیاسی
بنابراین، اگر مذاکراتی از سر گرفته شود، نه بر مبنای سازشپذیری، بلکه بر پایه بازدارندگی متقابل و منطق توازن سیاسی خواهد بود. گرچه میانجیهای عربی سعی خواهند کرد منطقی میان سکوت فعلی، جنگ احتمالی و ضرورت مذاکره در نقطه مشترک مطالبات دو سوی منازعه بیابند، اما راهحل فعلی برای تهران و واشنگتن بیرون از دایره مذاکرات تعیین خواهد شد، جایی که باید یکی از دو طرف گام اول را برای تقلیل شروط و خطوط قرمز خود حداقل درباره یکی از موارد اختلافی بردارد. آنچه که برداشتن گام اول را دشوار میکند تفسیر شرایط است. واشنگتن با تحلیلهای اسرائیلی از تضعیف مقاومت و محور ایران در منطقه و امکان شکلگیری خاورمیانه جدید به صحنه سیاست مینگرد و تهران هرگونه عقبنشینی در برابر حقوق اصولی خود را به مثابه نشت مطالبات بعدی در روزنه مذاکره میبیند. ترامپ تشنه نمایش این عقبنشینی است و تهران حتی با پرهیز از مذاکره مستقیم امکان کارگردانی در سکانس پیروزی را از او گرفته است.
انتهای پیام



