آقازادهای که پیک شد / جامعه و یک روایت متفاوت
پرستو - شیرمحمدی: در فضای اجتماعی امروز ایران، مسئله اعتماد عمومی به مسئولان و نهادهای حاکمیتی یکی از مهمترین چالشهای پیشروی جامعه است. طی سالهای گذشته، افکار عمومی بارها با اخباری مواجه شده که در آنها نشانههایی از رانتخواری، سواستفاده از قدرت، و امتیازهای ویژه برای وابستگان مسئولان به چشم میخورد که این روند، به تدریج باعث شکلگیری نوعی بدبینی فراگیر نسبت به ساختار قدرت شده و سرمایه اجتماعی را بهشدت تضعیف کرده است در چنین شرایطی، هر رویدادی که با این تصویر ذهنی عمومی در تضاد باشد، میتواند بهعنوان یک نقطه تاملبرانگیز در تحلیلهای اجتماعی مطرح شود.
ماجرای پسر یکی از نمایندگان مجلس که با وجود موقعیت پدرش، شغل ساده و پرزحمتی مانند پیک موتوری را برای تامین معاش خود انتخاب کرده و در نهایت در یک حادثه دلخراش جان باخته است، از جمله اتفاقاتی است که واکنشهای گستردهای را در جامعه برانگیخته است. این ماجرا، نهتنها به دلیل جنبه انسانی و تراژیک آن، بلکه به سبب تضادی که با کلیشههای رایج درباره «آقازادهها» دارد، مورد توجه قرار گرفته است. در جامعهای که بسیاری از مردم، فرزندان مسئولان را با امتیازات خاص، منصبهای مدیریتی میشناسند، شنیدن چنین خبری میتواند زمینهساز بازنگری در برخی پیشفرضها و فکرهای نادرست باشد.
علیرضا شریفی یزدی، جامعهشناس اجتماعی، در گفتوگو با خبرنگار برنا درباره ماجرای پسر یکی از نمایندگان مجلس که با وجود جایگاه پدرش شغل پیک موتوری را انتخاب کرده و متاسفانه در حادثهای جان خود را از دست داده است، میگوید: بهتر است توجه کنیم که طی سالیان اخیر، بهویژه در دو دهه گذشته، سرمایه اجتماعی در ایران به شدت کاهش یافته است.
وی تصریح میکند: یکی از دلایل اصلی این کاهش، شکلگیری ذهنیتی در میان مردم بوده که مسئولان از جایگاه خود سواستفاده میکنند.
به گفته او، حضور آقازادهها در عرصههای مختلف اقتصادی و مدیریتی، تاسیس شرکتها، عضویت در هیاتمدیرهها، بهرهگیری از رانت و پارتیبازی، این ذهنیت را تقویت کرده است.
شریفی یزدی میافزاید: در چنین فضایی، وقتی خبری منتشر میشود مبنی بر اینکه فرزند یک نماینده مجلس بدون استفاده از جایگاه پدرش به عنوان پیک موتوری کار میکرده است، این خبر برای بسیاری از مردم تعجبآور است و میتواند تاثیر مثبتی بر ذهنیت عمومی بگذارد.
وی تاکید میکند: این اتفاق میتواند به اصلاح یک تعمیم نادرست کمک کند، تعمیمی که همه مسئولان را به سواستفادهگر، فاسد یا اختلاسگر میداند.
به باور او، این نوع نگاه افراطی و خطای شناختی باید اصلاح شود، چرا که هنوز هم در کشور افرادی وجود دارند که با وجود داشتن جایگاه، از آن سواستفاده نمیکنند و به اصول اخلاقی پایبند هستند.
این جامعهشناس با اشاره به بعد اجتماعی این ماجرا میگوید: درست است که از دست رفتن جان یک جوان بسیار ناراحتکننده است، اما از منظر اجتماعی، این اتفاق میتواند به افزایش سرمایه اجتماعی و واقعبینانهتر شدن نگاه مردم نسبت به مسئولان کمک کند.
وی در ادامه خاطرنشان میکند: البته برخی افراد ممکن است با طرح شایعاتی مانند اختلاف شدید میان پدر و پسر یا حتی خودکشی، سعی در تضعیف این اثر مثبت داشته باشند، اما اینگونه گمانهزنیها همواره وجود داشته و چندان ارزش توجه ندارد.
شریفی یزدی در پایان با یک تمثیل توضیح میدهد: این اتفاق مانند بارانی است که چند روز پیش در تهران بارید. همانطور که با یک رگبار نمیتوان انتظار داشت خشکسالی و سومدیریت منابع آبی کشور برطرف شود، اینگونه اتفاقات هم بهتنهایی کافی نیستند، اما اگر این نمونههای کوچک را کنار هم بگذاریم، میتوانیم به تدریج به سمت ساختن جامعهای قابلزیستتر حرکت کنیم.
انتهای پیام/




