نوجوانان کم‌توان ذهنی چشم به راه نگاه‌های مهربان‌اند؛

دستان کم‌رمقی که عاطفه را می‌فهمند

|
۱۳۹۳/۱۲/۰۶
|
۱۲:۵۰:۴۲
| کد خبر: ۲۶۵۴۰۷
دستان کم‌رمقی که عاطفه را می‌فهمند
مرکز نگهداری و توانبخشی کم‌توانان ذهنی هدیه کرمانشاه از سال 1376 کارش را شروع کرده، تابچه‌هایی را بپذیرد و از آلام و دردهایشان کم کند و محبت را نثارشان کند و زندگی را، اما باز با مشکلات مالی دست وپنجه نرم می‌کند.

اینجا در کنار پارک درخشان در مجتمع فرهنگی کوثر شهرداری منطقه یک کرمانشاه  مرکز نگهداری و توانبخشی کم‌توانان ذهنی هدیه نمایشگاهی برپا کرده که تا روز پنج‌شنبه هفدهم اسفند 1393 دایر است و تا ساعت 18 عصر پذیرای بازدیدکندگان است،.

اینجا هر نگاه، برایت هزاران حرف  دارد و دست‌های کم رمقی که با مهربانی هرچه تمام‌تر به سمتت دراز می‌شود تا لمسشان کنی، اینجا آنقدر مهربانی در نگاه حرف می‌زند که دلت را یارای دل کندن از این خوبی‌ها نیست.

 قدم به راهرو نمایشگاه که می‌گذاری صداهای هشدار بلند، لبخندهای بی‌رمق و بغض‌های خفه شده یا بهتر بگویم که شکسته و نگاه‌های مات و بهت زده رهایت نمی‌کند و اینجا زمینی آسمانی است تا فرشته‌ها را لمس کنی.

مرکز نگهداری و توانبخشی کم‌توانان ذهنی هدیه کرمانشاه ازجمله باغ‌هایی از بهشت روی زمین است که در کنار مراکزی همچون نگهداری از معلولین، نگهداری سالمندان، نگهداری بیماران روحی و روانی و ... فرشته‌ها را می‌توان برروی زمین دید و لمس کرد که تنها منتظر لمس نگاه مهربان هستند.

روی گشاده و مهربان اعضای این مرکز و مهربانی بی‌حد و مرزشان به این فرشته‌ها ستودنی است، وقتی می‌پرسم که آنها این مهربانی را احساس می‌کنند؟ مدیر مرکز می‌گوید: این بچه‌های گل همه چیز را متوجه می‌شوند درد، گرما، سرما، اما قدرت تحلیل ندارند.

هدیه چراغی مدیرعامل و رئیس این مرکز می‌گوید: این مرکز از سال 1376 آغاز بکار کرد و هم اکنون دارای 60 نفر پرسنل در بخش‌های مختلف مشغول فعلیت است.

او می‌افزاید: این مرکز هم اکنون نگهداری از 160 مددجو و افراد کم‌توان ذهنی را بر عهده دارند و 80 نفر دیگر در منازل نگهداری می‌شوند، ولی در راستای کارهای فرهنگی و هنری و ورزشی نیز اقدام کرده‌ایم و توسط مربیان و استادان مجرب آموزش لازم و ضروری را  فرا می‌گیرند.

خانم چراغی می‌گوید: این مرکز، مرکز نگهداری کودکان نونهال، نوجوانان است که و بی‌سرپرست و بد سرپرست  هم در این مرکز هستند.

او می‌افزاید: من با توجه به نیاز کرمانشاه به عنوان پزشک، مددکار اجتماعی، فیژیوتراپی و مشاوره اداره بهزیستی وقتی دیدم که خیلی از خانواده‌های که این افراد در آنان متولد شده‌اند از لحاظ مالی و اقتصادی، درمانی و مشاوره‌ای، و امکانات در منازل که دارند قادر به نگهداری از آنان نیستند به فکر تأسیس این موسسه افتاده‌ام و دو هدف را دنبال کرده‌ام.

خانم چراغی می‌گوید: این موسسه خدمات هم برای افرادی که در منزل هستند و قادر نیستند به موسسه و مراکز درمانی بیایند را ارایه می‌دهد و افراد ضایعی نخاعی، معلولان و کم‌توانان ذهنی به طور شبانه روزی در منازل خودشان خدمات ارایه می‌دهیم و مراقبانی که در مراکز علمی‌کاربردی بهزیستی آموزش دیده‌اند از آنان مراقبت خواهند کرد.

او می‌افزاید:هم اکنون تعدادی از آثار هنری و صنایع‌دستی تعدادی از افرادی که آموزش‌های مختلف کاردستی، موسیقی و هنری را زیرنظر مربیان این مرکز آموزش دیده‌اند به صورت نمایشگاه  برگزار کرده است.

چراغی می‌گوید: مشکلات مالی مهم‌ترین مشکل ماست که نیازمند فرهنگ‌سازی مناسب در این زمینه هستیم.

او می‌افزاید: کمک مسئولین و حمایت‌های مادی و معنوی آنان و دیدارهای مکرر و منظم آنان از مرکز نیز می‌تواند گره‌گشای بسیاری از مشکلات ما باشد که با توجه به وجود کارخانه‌های متعدد در شهرستان مسئولین می‌توانند با رایزنی‌های مختلف درجهت ایجاد بسترهای لازم برای کمک به این مرکز توسط آنان اقدام کنند.

چراغی می‌گوید: این مرکز از بهترین وسایل و ابزار و امکانات استفاده می‌شود تا مشکلی برای فرزندانمان پیش نیاید.

 او می‌افزاید: تنها انتظار ما از مسئولین و مردم، برطرف کردن نیازهای عاطفی در کنار نیاز مادی است چرا که کودکان و نوجوانان کم‌توان ذهنی این مرکز نیازمند محبت و حضور و لمس محبت هستند، اما نباید به آنان ترحم شود.

همچنان که صحبت می‌کنیم وارد سالن نمایشگاه  می‌شویم، بالای  اثری از یکی از فرشته‌ها بر روی کاغذ نقاشی نقش بسته است را دیدم  و نگاهش می‌کنم این نقاشی آرامش عجیبی دارد، چون رویای کودکانه‌اش را در قلم آب رنگ و مداد نقاشی نقش بسته است را پیش‌روی وجود دارد و با زیان بی‌زبانی حرف می‌زند، می‌گوید: گویا روزگار خوبی‌ها به سر آمده است و دیگر مثل گذشته‌ها رحم و مروت نمانده است، تجمل‌پرستی و دنیاپرستی همه چیز را از ما گرفته است، این اثر نقاشی با زبان بی‌زبانی می‌گوید، این درد جامعه امروزی ماست که از آن غافل شده‌ایم و همه چیز و کارهای انسانی را فراموش کرده‌ایم و مال‌اندوز شده‌ایم و دنیاپرست.

خدیجه متقی مربی حرفه‌ای مرکز نگهداری و توانبخشی کم توانان ذهنی هدیه می‌گوید: آثاری که مشاهده می‌کنید حاصل دسترنج و زحمات این نوجوانان است که 5 سال زمان و وقت صرف آن کرده‌اند.

او می‌افزاید: 40 اثر نقاشی و کاردستی، گل‌سازی کریستال شیشه‌ای، منجق‌دوزی، مراوریدبافی، گلیم‌بافی، سفره هفت‌سین، عروسک‌سازی، پولک‌دوزی و سایر کارهای صنایع‌دستی حاصل زحمات هنرمندانه این کودکان و نوجوانان کم‌توان ذهنی است که امروز این آثار هنری در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده است.

خانم متقی علاوه بر مربی، معلم خلاقی می‌باشد و پرستاری است که همسایه درد است. مرهمی صبور بر زخم‌های زندگی این نوجوانان کم‌توان ذهنی گذاشته است و دست‌های شفا بخشش امید دل‌های درمانده این مرکز در کرمانشاه است که با این ایده که در این جا  کارش را آغاز کرده و نتیجه‌اش حاصل شده است، توانسته مرهمی برای تسکین درده‌های باشد که امروز فراموش همه شده است و واقعاً از آن غافل شده‌ایم.

خانم متقی مادریار مهربان با مهربانی کارهای نوجوانان را شرح می‌دهد و در مورد کارهای که تک‌تک  نوجوانان ناتوان کم‌ذهن درحال انجام آن هستند، توضیح می‌دهد، یکدفعه صدایی مرا به خود می‌آورد و فریاد می‌زند که آری اینجا کار کردن هم عشق می‌خواهد چرا که بچه‌هایی که باید دارو مصرف کنند، طبق استانداردها غذا بخورند، تمیز شوند، تعویض شوند، اما این مادریارها فرشته‌اند، برایشان مهم نیست و در هر شرایطی با عشق کار می‌کنند.

مادریارهای این مرکز عشق را به زیباترین آیت‌ها و نشانه‌ها، معنا کرده‌اند و زیباترین نمادها را از عشق جلوه‌گر کرده‌اند وچه زیبا نقش و تندیس مهربانی را نه تنها در قلب بندگان که در عرش خدا، حک کرده‌اند.

ژیلا رضایی مدیر داخلی مرکز نگهداری و توانبخشی کم‌توانان ذهنی هدیه می‌گوید: اینجا افراد تربیت پذیرند نه آموزش پذیر و کلاس‌های مختلف نقاشی، قرآنی، موسیقی و کاردستی و سایر فعالیت‌های هنری و ورزشی را فرا خواهند گرفت.

او می‌افزاید: بیشتر بیماری‌ها ژنتیکی است، اما برخی هم به‌هنگام تولد و بعداز آن بر اثر ضربه دچار مشکل شدند.

رضایی می‌گوید: کار درمانی، گفتار درمانی، روان‌شناسی ثابت، بهره‌مندی از کارشناس تغذیه و بهداشت ازجمله خدمات دیگری است که در این مرکز ارائه می‌شود.

اینجا دلتنگی‌ها بیش از همه‌جاست، شش نوجوانان دختری را می‌بینم که چه آرام در دنیای قشنگی که برایشان ساخته‌اند مشغول نقاشی و انجام  کار صنایع دستی هستند.

انگار این دختران هم می‌داند برای چه آمده‌ام، تمام لحظات حضورم در این نمایشگاه، علاوه بر نگاه مبهوت کودکان، نوجوانان و لبخند دختران و مهربانی‌شان، لبخند دائم مربیشان همراه من است و سالن و فضای نمایشگاه را پر کرده است؛ خانم متقی مادریاری که همراهیم می‌کند، می‌گوید: این بچه‌ها با محبت خوب رابطه برقرار می‌کنند.

مرکز نگهداری و توانبخشی کم‌توانان ذهنی هدیه کرمانشاه  از سال 1376 با مدیریت خانم هدیه چراغی مادری مهربان و انسانی ولال مقام کارش را شروع کرده، تابچه‌هایی را بپذیرد و از آلام و دردهایشان کم کند و محبت را نثارشان کند و زندگی را، اما باز با مشکلات مالی دست وپنجه نرم می‌کند.

آری اینجا حکایت انسان‌های معصومی است که قد کشیده و به خدا رسیده‌اند و با وجود خود مردم را به وصل خدا مژده می‌دهند، اینجا کودکان بی‌پناه ما نیازمند محبت هستند نه ترحم.

هنگامه رفتن از نمایشگاه  فرا می‌رسد و آثار هنری و کارت‌های و کارهای دستی و هنرمندان کم‌توان ذهنی را دیده‌ام ... خدا را شکر می‌کنم که اگر آدم‌هایی هرچند انگشت شمار، فرزندان خود را به هر دلیلی بر سر کوی و برزن رها می‌کنند، اگر برخی به خاطر نداشتن صلاحیت‌های اخلاقی و قانونی لیاقت سرپرستی فرزندان خود را از دست می‌دهند و یا به دلیل بیماری فرزندان خود قادر به نگهداری آنان در منزل نیستند؛ زیر آسمان آبی این شهر، فرشتگان دیگری هستند که از این غنچه‌ها محافظت و نگهداری می‌کنند و غمشان را می‌خورند.

اما من نمی‌دانستم چه کار کنم که آقای خسرو پورکاظمی مدیر سرای روزنامه‌نگاران فرا رسید و پیشنهاد داد تا  قبل از نوروزی جشن نیکوکاری و به قول پهلوانان زورخانه‌ها گلریزان شود، چون فصل آن فرا رسیده است و در تقویم هم روز 14 اسفند به نام روز نیکوکاری وجود دارد، بعاز بحث‌ها در مورد آن وقتی که اسم خیرین که آورد ه شد یکدفعه به یاد آنان افتادم، من که نمی‌توانم فریادزنم، اما می‌نویسم و می‌گویم: آی خیرین، کجا هستید؟! چرا غافل شده‌ای و سری به مراکز نگهداری کودکان کم‌توان ذهنی نمی‌زنید؟! شما که به خوش قلبی و رئوفی معروف هستید!، نکنه که این کودکان را فراموش کرده‌اید و آنان را دوست ندارید؟! آخه دلتان می‌آید که دوستشان نداشته باشی؟! با آون چشم‌های معصوم و آون نگاه‌های خیره به در مانده تا کی، ای خیرین نمی‌آید به یاری اینان نمی‌شتابید!

گویا فقط بلدید مدرسه بسازید؟!  مدرسه، مدرسه و باز هم مدرسه ... خوب که چه؟!  بعدش هم اسم خودتان را می‌گذارید خیرین مدرسه‌ساز ... آخه یکی نیست که به شما بگه اگر کودک خودتان هم کم‌توان ذهنی بود، بازهم مدرسه می‌ساختید؟!

آی خیرین، کاش یه روز وقت می‌گذاشتید و سری به مراکز نگهداری کودکان کم‌توان ذهنی هدیه می‌زدید و چشمان معصوم و منتظر این کودکان و نوجوانان را نگاه می‌کردید. اون وقت شاید یه سرپناهی هم برای این‌ها درست می‌کردید، جایی که بشه این کودکان کم‌توان ذهنی را توش نگهداری کرد.

نکند که آدرس این مراکز را نمی‌دانید که بهشون سری نمی‌زنید؟! من ‌باب اطلاعتون بگم که تو همین کرمانشاه خودمون 5 تا مرکز نگهداری کودکان کم‌توان ذهنی شبانه روزی وجود دارد و 11 مرکز سالمندان، اما دریغ از یکبار سرکشی شما به این مراکز ...

مرکز نگهداری و توانبخشی کم‌توانان ذهنی هدیه، یکی از 5 مرکز کرمانشاه است، که مدیر این مرکز با گرمی دست یاری شما را می‌فشارد و منظرتان است که بیاید و حداقل با درد این بچه‌ها آشنا شوید.

یقین دارم که شما این حکایت‌ها را باور می‌کنی، اما برای ملاقات چهره‌ به‌چهره با این انسان‌ها و دیدن و لختی مهرورزی با بچه‌ها و کودکان و نوجوانانی که این عزیزان، هر روز در آغوششان می‌کشند و میهمان دل‌های دریایی خود می‌کنند تنها به یک تصمیم و ارده قوی نیازمند است تا حرکت کنیم و دمی با کودکان مرکز نگهداری و توانبخشی کم‌توانان ذهنی همراه شویم.

کاش همه ما بدانیم این بچه‌های بی‌گناه بیش ازهرچیزی منتظر نگاه مهربان و آغوش گرم انسان‌هایی هستند که نبض عشق و عاطفه و انسانیت در آنها به گرمی می‌تپد.

می‌رویم به استقبال عید نوروز باستان، ولی این کودکان و نوجوانان را قبل از سال تحویل فراموش نکنیم، بیاید با آمدنتان حداقل دل آنان را شاد کنیم.

 

نظر شما