به گزارش خبرگزاری برنا از گیلان :می خواهیم از استان گیلان سخن بگوییم ،استانی که با وسعت 14 هزار هکتار و 711 کیلومتر مربع و جمعیت 2 میلیون و 500 هزار نفری اش از مواهبی برخوردار است که شاید در دنیا کمتر ناحیه ای چنین توانمندی بالقوه ای داشته باشد .
جلگه های حاصل خیز و سرسبز ، کوهستانهای بکرو با نشاط ، دریاچه ای بی نظیر د رجهان که می باید در مسیر برنامه ای مشخص و ساختارمند ضمن ایجاد اشتغال پایدار ، همه نیکویی ها و شادمانی های مورد نیاز انسان را نیز نصیب جامعه کند.
پتانسیلی که متأسفانه در صد سال گذشته بندرت در فرایندهای توسعه یافتگی از ان بهره مند شده وبعبارتی آنچیزی که می باید از این توانمندی خدادادی نصیب مردم اش ، کشورو حتی جهان گردد کم بهره و شاید بی بهره بوده است .
به این مفهوم که محصولاتی چون چای ، برنج ، زیتون ، ابریشم بافی ، دامداری ، فندق ، تولید گل و گیاه در فضای طبیعی ، تولید چوب ، بادام زمینی ، کیوی ، مرکبات و آبزی پروری که هرکدام به تنهایی در کنار توسعه صنایع تبدیلی توانایی ایجاد اشتغال و خودکفایی اقتصادی را دراستان و حتی کشور دارند ، بندرت مورد ارزیابی کارشناسانه قرارگرفته است .
البته درچرخه توسعه یافتگی می باید به ابنیه ها و راههای دسترسی ای همچون خطوط ریلی و هوایی نیز ضمن توجه به آمایش سرزمین و حفظ محیط زیست پرداخته شوداز موارد قابل اعتناست.
امکانی که در 36 سال گذشته بندرت به آن توجه کافی شده است ،از آن رو نباید به صنعت پاک و ارز آوری چون گردشگری که با ورود هر نفر 5 الی 9 شغل ایجاد می کند ، کم توجه بود .
صنعتی که در استان گیلان مترادف با توسعه همه شاخصه های تولیدات کشاورزی بوده و بواقع میتوان از باغات و مزارع استان نیز بعنوان مواهب و عناصر توسعه گردشگری استفاده بهینه کرد.
بطور مثال ثبات و توسعه صنعت راهبردی چای همواره در مسیر سوء تدبیر مدیریت باعث شده تا 56 هزار خانوار چایکار هرساله به تغییر کاربری و فروش باغها سوق داده شده و عناصر اثرگذار آن هم تدریجاً به آسیب اجتماعی و بزه کاری روی آورند .
در حالیکه هرهکتار باغ چای میتواند درتعریف توسعه یافتگی به کمک صنعت گردشگری آمده و درکنار ایجاد صنایع تبدیلی به پایداری اقتصاد استان و کشور کمک شایان توجهی نماید.
این پدیده نامبارک رامی توان در محصول استراتژیک دیگری چون برنج به وضوح مشاهد ه کرد.
محصولی که سالهاست در مسیر مکانیزاسیون و کاهش هزینه های تولید ، روند بسیار کندی را دنبال کرده و ساختارهای عمل آوری محصول برنج هم بیش از 30 درصد ضایعات به بار می آورد .
این صنعت همچنین در راهبرد توسعه با چالش های اساسی مواجه بوده و اصولاً مدیران بالادستی کشور براین مشکل ساختاری کمترین توجه کارشناسانه داشته اند .
به عبارتی چای و برنج که مجموعاً حدود 300هزار هکتار و دهها هزار خانوار را تحت پوشش قرار میدهد ، توانایی پویایی اقتصادی و گردش پذیری فوق العاده ای را دارا می باشد که به بازنگری اساسی نیازمند است .
در کنار آن باید تأکید کرد که ایجاد و توسعه صنایع تبدیلی دراین دومحصول و بسیاری از محصولات دیگر حتی تا فراوری سبوس برنج و بذر چای و انواع نوشابه ها وداروها وموادآرایشی و بهداشتی قابلیت تبلور اقتصادی رادارد که به آن نیز کم توجه ایم.
این ها نکاتی است که می باید در اهمیت ایجاد اشتغال پایدار برخی محصولاتی چون فندق ، گل گاوزبان ، گل و گیاه دارویی و زینتی ،مرکبات ، کیوی ، بادام زمینی و زیتون نیز به آن توجه کافی شود.
از آن سو خاص بودن و عدم امکان کشت اغلب این محصولات در سایر استانها و حتی دهها کشور حاشیه ی دریا ی خزر و خلیج فارس و دریای عمان از مزیت هایی است که بااندکی توجه به آنها می توان از هجمه تاتارگونه ویلاسازی(ایجاد صنایعی که میتوان در نواحی خشک و بی آب و علف لوشان و منجیل به آن پرداخت ) و ازتغییر بافت طبیعی استان جلوگیری کرد و باسرمایه گذاری وسیع دراین عرصه ها، کشور و جامعه ی جهانی را از مواهب آن نیز بهره مند ساخت .
این موارد سبب شده است که اکنون عمده دغدغه مردم گیلان به سوی عملکردهای تک بعدی مسئولان درسیاست گذاری های اقتصادی برای استانهای شمالی باشد که از یک نگرش و دیدگاه عالمانه و هدفمندی برخوردار نبوده و اساساً مشخص نیست جایگاه کشاورزی گیلان و گردشگری گیلان و صنایع تبدیلی آن در تقابل با جریان های مافیایی ایجاد صنایع آلاینده و غیرضروری کجاست .
این روند نامیمون اکنون به شکلی دنبال میشود که در برخی اوقات سال بعضاً ورود ریزگردها از تخریب فزاینده طبیعت بکر استان خبرمی دهد.
مردم می گویند اینکه مدیران استان و کشور با نگاه به توسعه و شکوفایی اقتصادی به هرشکلی بخواهند از ساخت و سازهای بی رویه و نامتوازن حمایت کنند ، در آینده ای نزدیک منابع طبیعی و کشاورزی مولد استان بدون تردید قابلیت خود را در همه عرصه های اقتصادی از دست خواهد داد.
مسئله دیگری که همواره مورد سوال مردم گیلان می باشد کم توجهی به روند مهار آلودگی آب های سطحی ، دفع غیر بهداشتی فاضلاب های شهری و روستایی ، آلودگی دریای خزر می باشد که اگر در شرایط فعلی بخواهند اقدام عاجلی صورت دهند میلیاردها تومان اعتبار بمصرف خواهند رساند.
به واقع عمده ترین پرسش مردم گیلان از رییس جمهوری تهیه و تدوین برنامه ای راهبردی در توسعه متوازن استان گیلان ضمن حفظ بسترهای طبیعی آن مباشد .
اینکه مافیای قدرت و دلالهای اقتصادی از نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و مسئولان ارشد کشور به فراخور منافع شخصی بهره برداری کنند و این همه محصولات زراعی وطبیعت بی نظیر استان را در چرخه مطامع و اغراض شخصی و باندی خود هزینه نمایند ، نقصانی است که تنها با درایت شخص اول اجرایی کشور بسامان خواهد شد.
اساساً نباید در بکرترین ناحیه ی کوهستانی گیلان که تا چندی پیش در ردیف منابع طبیعی محسوب می شد ،آپارتمان ها و هتل های چندین طبقه ایجاد شود و یا هر روز بر تغییر این بافت طبیعی اصرار ورزیده شود.
یادمان نرود که تولید چوب در گیلان نسبت به سایر استانهای کشور سریع تر به ثمر میرسد ، گل وگیاه رو باز (در فضای آزاد)در هیچ استان کشور قابلیت توسعه ندارد ، فندق گیلان د رکشور بی نظیر است ، چای فقط در گیلان و بخشی از مازندران توان تولید دارد ، تولید مرغ و دام د رگیلان مقرون به صرفه تر از سایر استانهاست ، برنج گیلان مرغوب ترین برنج دنیاست ، مطبوع ترین ماهی کشور در گیلان وجود دارد،بادام زمینی آن شهره آفاق است ،زیتون رودبار مطبوع ترین در عالم است و ... آیا اینها بسترهای توسعه نیستند !؟
و چرا گیلان با این همه مزیت به دنبال تأسیس کارخانه لاستیک وپلاستیک و فولاد و آفتابه است ؟
اصلاً نمی خواهیم به توسعه زیر ساختهای گردشگری بپردازیم و یا از نفت و گاز دریای خزر بگوییم که اولی به جهت طبیعت اغواکننده استان گیلان نیازی به تبلیغ ندارد و اگر سیاست گذاری درستی در بخش های کشاورزی بعمل آید ، همه حوزه های محصولات زراعی در کنار طبیعت منحصر بفردش گردشگر را به خود خواهند دید .
بعد آنکه هرجایی نفت و گاز استخراج شده است ، ضمن آلودگی زیست محیطی ، تبعات وبحران های منطقه ای را نیز بهمراه آورده است .
مردم می گویند استانی که با توریسم سلامت وایجاد کمپینگ ها ودهکده های ورزشی ودر مانی قابلیت بین المللی شدن را داراست . تاکنون هیچ نگرش سازنده ای دراین زمینه بخود ندیده است .
پس نتیجه آنکه وقتی یک استان از موهبت دریا ، کوهستان ،جلگه های بکر ، زیبا و حاصل خیز برخوردار باشد طبعاً زمینه و شرایط لازم در خودکفایی و اشتغالزایی فوق العاده ای راهم دارد.
مزیتی که همواره در مسیر سوء تدبیر به آن کم توجهی شده و محصول آن اینکه استان گیلان به رغم قرارگرفتن در رتبه های برتر گردش پذیری هنوز صاحب خط آهن نیست .یا جاده های ارتباطی آن سهولت دسترسی را آسان نکرده است .
لذا اگر که بگوییم گیلان با این همه توانمندی از بسیاری از استانهای کشور در فرآیند توسعه عقب مانده تراست سخنی به گزاف نگفته ایم ، سخنی که خبراز محروم ترین استان کشور می دهد .