یک جامعه شناس در گفت‌وگو با برنا عنوان کرد:

عشق‌ورزی والدین؛ اصلی‌ترین ابزار آموزش زندگی مشترک

|
۱۳۹۴/۰۶/۲۴
|
۱۲:۵۷:۲۸
| کد خبر: ۳۱۸۹۴۲
عشق‌ورزی والدین؛ اصلی‌ترین ابزار آموزش زندگی مشترک
یک جامعه شناس و استاد دانشگاه گفت: «اصلی‌ترین و مهم‌ترین ابزار برای آموزش مهارت‌های زندگی مشترک، عشق ورزی پدر و مادر در خانواده است.»

دکتر مریم یوسفی، جامعه شناس در گفت‌وگو با خبرنگار گروه جوانان خبرگزاری برنا با اشاره به اینکه جوانان باید در محیط خانواده با مفهوم عشق آشنا شوند، گفت:« متاسفانه بسیاری از خانواده‌ها دچار طلاق عاطفی هستند، یعنی صرفا پدر و مادرها در کنار هم زندگی می‌کنند، بدون اینکه رابطه عاطفی با هم داشته باشند. به همین دلیل نوجوانان و جوانان ما با مفهوم عشق ورزی و محبت کردن در کانون خانواده آشنا نمی‌شوند.»

وی با تاکید بر اهمیت کانون خانواده در آموزش مهارت‌های زندگی افزود: خانواده مهم‌ترین اجتماعی است که افراد در آن مهارت های زندگی را یاد می‌گیرند، با این حال می‌توان به جرات گفت که پس از دهه 60، تربیت فرزندان در خانواده‌ها به دلیل فرزندمحوری و فرهنگ چشم و هم چشمی تغییر کرده است. خانواده‌ها سعی می‌کنند؛ فرزندانشان را در مسائل مهم خانواده شریک نکنند، کمتر به آنها مسئولیت می‌دهند و نمی‌خواهند نوجوانان و جوانانشان با کمترین مشکلی مواجه شوند. به همین دلیل جوانان و نوجوانان ما اعتماد به نفس، استقلال، کنترل و مدیریت بحران ندارند و وقتی وارد زندگی دو نفره می‌شوند، نمی‌توانند شرایط زندگی را مدیریت کنند. در واقع حتی وقتی ازدواج می‌کنند، باز هم به خانواده‌هایشان وابسته هستند.

وی ادامه داد: نقش خانواده ها در زندگی دو نفره فرزندانشان پررنگ است و همین مشکلات زیادی را برای زوج جوان ایجاد می‌کند. هدف از کسب مهارت های زندگی این است که افراد مسئولیت و شایستگی خویش را بپذیرند. این شایستگی فردی شامل احساس کفایت و شایستگی، سلامت روانی، خود شکوفایی و پذیرش مسئولیت فردی است. در نتیجه می توان گفت مجموعه مهارت های زندگی هم اهداف پیشگیرانه دارد و هم کنترل و مدیریت مشکلات و همانند سبک رویکرد آموزشی هم برای مداخلات گروهی و هم فردی مناسب است.

به اعتقاد یوسفی تقسیم کار در خانواد یکی از راه‌های مسئولیت‌پذیر شدن جوانان است. او در این باره گفت:« در گذشته تعداد بچه‌ها زیاد بود و میان بچه‌ها تقسیم کار می‌شد. این تقسیم کار باعث شد که نسل گذشته بتواند مدیریت زندگی را به عهده بگیرند. من فکر می‌کنم که این تقسیم کار باید دوباره در خانواده‌ها ایجاد شود. باید به بچه‌ها مسئولیت بدهیم و آنها را در مسائل زندگی سهیم کنیم."نه شنیدن" را به  آنها یاد دهیم تا وقتی در مسیر زندگی قرار گرفتند، با مشکل مواجه نشوند.»

این استاد دانشگاه در پایان با اشاره به آمار پایین ازدواج  خاطرنشان کرد: «بررسی آمارهای ازدواج و طلاق نشان می‌دهد که ما در شرایط خوبی قرار نداریم. باید از نظر ساختار اجتماعی فرهنگسازی کنیم. من معتقدم که از سال اول ابتدایی باید کودکانمان را با بخشی از مهارت‌های زندگی آشنا کنیم. هرچند این آموزش‌ها زمانی تاثیرگذار است که با هنجارها و آموزش‌های خانواده ها همسو باشد. اگر هیچ همسویی میان نظام آموزشی و خانواده‌ها وجود نداشته باشد، کودکان ما دچار دوگانگی می‌شوند.

نظر شما