دقیقاً نمیدانم شاید 32سال پیش بود که حشمت میرزایی مربی کهنه کار کرمانشاهی رک و پوست کننده خطاب به شاگردان خود گفت که اگر برادران محبی و الهمراد زرینی نباشند، آب کشتی کرمانشاه را خواهد برد.
شاید آن زمان همه با تعجب به هم نگریستند، اما حالا که با این وضعیت فترتزده کشتی مواجه هستیم به بینش این مربی ریزبین پی میبریم که پنداری مثل «یوزارسیف»از آینده برایمان خبر داد تا امروز که سالها از خداحافظی برادران محبی پشت سر گذاشته میشود، در حسرت و دریغ باشیم که چرا کشتی کرمانشاه با این همه سرمایه و پتانسیل نمیتواند کشتیگیرانی همچون محبیها تربیت کرده و تحویل کشتی ایران دهد .
براستی کجای کار ایراد دارد و چرا هیچکس نمیخواهد برای کشتی کرمانشاه آستین همت را بالا بزند و با باغبانی درست و اصولی استعدادها و پتانسیلهای موجود، کشتی این دیار را احیا کند. متاسفانه آن قدر منیت هست که آنانی هم که میتوانند با همدلی و کار کردن با یکدیگر، کشتی کرمانشاه را شخمی تازه زده و بذرهایی طلایی در آن بکارند، به هیچ وجه راضی نمیشوند که با هم بودن را در کنار هم تجربه کنند تا با دور ماندن آنان از مسوولیت، کشتی کرمانشاه کجدار و مریز طی طریق کرده و نتواند از تمام سرمایههای معنوی خویش برای مجد و عظمت دوباره مدد بگیرد .
ضعفهای تکنیکی آشکار و اتکا بیش از حد به خمهایی قوی، تمام موجودیت کشتی کرمانشاه را تا به امروز تشکیل داده است تا کشتیگیرانی چون حسینیها ، امیریها ، دلیریها، افضلیها و ... پس از زدن جرقههایی درجا زده و درجه دو و سه باقی بمانند . هر چند که یکی از دلایل اصلی این فقر تکنیکی و تاکتیکی به نبود مربیانی آگاه، همه فنحریف و آشنا با اصول و متدهای علمی روز بر میگردد، اما در عین حال نیز نمیتوان همه چیز را به زمین مربیان انداخت و مسوولیتی را متوجه خود کشتیگیران نکرد.
محمدحسین و محمدحسن محبی در کشتی ایران بزرگ و عزیز شدند چون با هدف و برنامه عمل میکردند و لحظهای به بطالت نمیگذراندند . یکپارچه لبریز از انگیزه و فعل خواستن بودند. انجام تمریناتی بیوقفه و کشنده از آنان کشتیگیرانی با صلابت و غیور ساخته بود که حتی اسمشان نیز لرزه به اندام حریفان میانداخت چه رسد به این که کشتیگیری بخواهد در مقابل شان عرض اندام کند. حسین و حسن محبی در تمام میادین حاضر بودند و هیچ زمان به میدانی پشت نکردند.هرچند که این دو بردار افتخارآفرین نیز بعضاً بد شانس بودند تا به دنبال عدم حضور در دو المپیک مسکو و لسآنجلس به سالهای 1980 و 1984 دایره فتوحاتشان محدود شود، اما اینان هنوز هم پس از سالها خداحافظی از دنیای قهرمانی قابل احتراماند و به نوعی سند کشتی کرمانشاه به حساب میآیند.
اعتقاد دارم کشتی کرمانشاه، اگر میخواهد از وضعیت موجود فعلی خارج شود باید از تجربه برادران محبی بهترین استفاده را به عمل آورد و اجازه ندهد تجارب ذی قیمتشان در پستوی ذهنشان خاک بخورد.بیشک وقتی محمدحسن محبی در مقام سرمربی تیم ملی کشتی آزاد ایران با این تیم در سال 2002به مقام قهرمانی جهان میرسد، خود یک دنیا حرف ناگفته دارد.
ناگفتههایی که اگر به موقع سراغشان را نگیریم شاید چند سال بعد خیلی دیر شود و دیگر نتوانیم گذشته را به امروز پیوند بزنیم . به هر حال باز هم تاکید می کنم که کشتی کرمانشاه سرشار از استعدادهای بکر است و اگر قدر خود و موجودیتش را بداند، میتواند دیگر بار سر بر آورده و کشتی این دیار را دیگر بار در تیم ملی صاحب نمایندگانی گرانقدر کند .