خبرگزاری برنا_ ایلام؛ زن بعنوان ریحانه آفرینش دراسلام جایگاه ویژه ای دارد و درا نقلاب اسلامی ایران جایگاه زنان ارتقا یافته است .اگرپیرامون خودنگاهی بیندازیم حضورزنان در تمامی عرصه های کار وتلاش را بخوبی مشاهده می کنیم .پزشکان ،معلمان ،خبرنگاران ،کارگران فنی ،مربیان و.....همه زنانی هستند که پابه پای مردان در جهت پیشرفت وابادانی کشور گام برمی دارند.
نقش زنان درپیروزی انقلاب اسلامی وهشت سال جنگ تحمیلی که شهدای هم تقدیم نظام وانقلاب کردند برکسی پوشیده نیست .از این رو توسعه وپیشرفت کشور زمانی می تواند موفقیتآمیز باشد که با یاری و مشارکت همه گروههای اجتماعی و برای همة آنان انجام شود.
در میان گروههای اجتماعی، زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند و به دلیل ارتباط مستقیم آنان با گروههای سنی جوانان، نوجوانان و کودکان و نیز تأثیر بر نیم دیگر جمعیت، یعنی مردان، از مهمترین و مؤثرترین گروههای اجتماعی به شمار میآیند. این واقعیتی است که در جوامع در حال توسعه کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به همین سبب، علیرغم برنامهریزیها و حمایتهای انجامشده، هنوز زنان در برخی کشورها نتوانستهاند به جایگاه و نقش مناسب خود در ادارة کشور و تصمیمگیریهای کلیدی دست یابند. به هر تقدیر، جامعهای که میخواهد به سوی توسعه حرکت کند، اگر صرفاً به عوامل مادی توجه داشته باشد و تعالی انسانها و کاهش نابرابریها را در نظر نگیرد، به موفقیت دست نخواهد یافت.
به عبارت دیگر، سواد، تندرستی، تغذیة صحیح و تأمین مسکن در جامعه، جزء نیازهای اساسی زن و مرد، دختر و پسر است. اگر در جامعهای ضریب باسوادی، تندرستی، شاخصهای تغذیه، تأمین مسکن، ایجاد اشتغال و درآمد افزایش یابد، اما توزیع آن بین زن و مرد متعادل نباشد، آن جامعه توسعهنیافته است. از این رو، اندیشمندان متوجه شدند که زنان نقش بهسزایی در فرایند توسعه دارند.
یکی از مهمترین معیارها جهت سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا می باشند. اکنون نگاه جهان، بیشتر به سوی زنان معطوف شده است زیرا امروز، برای تحقق توسعه اجتماعی، تسریع فرایند توسعه اقتصادی و محقق شدن عدالت اجتماعی، چنانچه به زن به عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود، قطعاً تأثیر بسیاری در روند توسعه و افزایش کمّی و کیفی نیروی انسانی آن جامعه خواهد داشت.
نقش زنان در توسعه، مستقیماً با هدف توسعه اجتماعی و اقتصادی بستگی داشته و از این رو در تحول همه جوامع انسانی، عاملی بنیادی محسوب می گردد..
اشتغال زنان در ایران؛ نرخ مشارکت زنان در ایران در سال 1375، 1/9 درصد بوده که جمعیت دو میلیون نفری زنان در اشتغال را نشان می دهد. ولی نرخ مشارکت مردان در همان زمان 8/60 درصد بوده که شامل جمعیت چهارده میلیونی مردان در اشتغال می باشد. این آمار نشان می دهد که فقط دو میلیون از شانزده میلیون نفر از کل جمعیت فعال و شاغل در ایران را زنان تشکیل داده اند که حاکی از سهم بسیار ناچیز زنان در اشتغال بوده است.
شاخص توسعه انسانی برای زنان در کشورهای توسعه یافته 80 درصد، در کشورهای توسعه نیافته 60 درصد مردان و در ایران شاخص، 61 درصد مردان می باشد. بررسی علل این تفاوت در کشورهای توسعه نیافته نشان می دهد که در کشورهای توسعه یافته بیشتر این تفاوت ناشی از میزان اشتغال و سطح دستمزدهاست در حالیکه در کشورهای توسعه نیافته علاوه بر تفاوتهای مربوط به بازار کار، تفاوت در تعلیم و تربیت، بهداشت و تغذیه نیز به چشم می خورد.
نحوه و لزوم مشارکت زنان و راهبردهای مناسب آن در ایران ؛ در این بحث باید به دو محور اساسی در مورد مشارکت زنان جامعه توجه نمود:
* توجه به محدودیتها و موانع مشارکت زنان در فعالیتها؛ برخی از مسائل و مشکلات اشتغال زنان، موانع توسعهای است که به ساختار کشورها مربوط می شود و بخشی از آن موانع غیر توسعه ای و غیر ساختاری می باشد. از موانع توسعه ای؛ موانع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را می توان نام برد و موانع غیر توسعه ای نیز به ویژگی های شخصیتی و فیزیولوژی زنان باز می گردد.
* موانع فرهنگی؛ از مهمترین موانع فرهنگی بر سر راه اشتغال زنان در ایران می توان به موارد زیر اشاره نمود:
*باورهای غلط اجتماعی مبنی بر عدم مشارکت زنان در فعالیتها؛ عدم آگاهی زنان ایرانی نسبت به حقوق شهروندی خود ؛ عدم آگاهی زنان از زمینه های مختلف اجتماعی و اقتصادی موجود برای فعالیت ؛ بالاتر بودن نرخ بی سوادی زنان نسبت به مردان ؛. پایین بودن درصد متخصصین و دارندگان مدارج علمی در بانوان نسبت به مردان
*موانع اجتماعی ؛ در بررسی موانع مشارکت زنان، جنبه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی آنان را نمی توان کاملاً از هم تفکیک کردو موانع اجتماعی اشتغال زنان از موانع فرهنگی و اقتصادی آنان جدا نیست ولی با این حال مهمترین راه دستیابی به توسعه فرهنگی را آموزش و پرورش زنان می دانند. که در این زمینه دو نهاد مدرسه و خانواده را مهمترین عامل در آموزش، تربیت و جامعه پذیری زنان ارزیابی می کنند.
موانع اقتصادی؛ در خصوص موانع اقتصادی مشارکت زنان به چهار عامل مهم آن اشاره می کنیم:
کار خانهداری بدون دستمزد: خانهداری که عمدهترین کار زنان در جامعه ما میباشد، فعالیتهای اقتصادی گوناگونی را در برمیگیرد، نظیر امرار معاش از طریق کشاورزی در روستاها و تولید کالا و خدمات که این کارها بدون پرداخت دستمزد می باشد و هیچ ارزیابی اقتصادی از این فعالیت زنان به عنوان مادر و همسر در کاهش هزینه های خانواده و مؤثر بودن آن در اقتصاد غیر پولی انجام نمی شود. 2_ اختلاف سطح دستمزدها: اختلافات در زمینه درآمدها تا حدی ناشی از اختلاف در اشتغال است، هر چند ممکن است ساعات کار زنان، کمتر از مردان باشد و به کارهای متوسط یا پاره وقت مشغول باشند. 3. نوع مشاغل: حضور زنان در برخی مشاغل که بیشتر زنانه نامیده می شود از جمله معلمی، بهیاری و خدمتکاری در ادارات که در ادامه نقشهای سنتی بدون مزد زن در خانه می باشد، تمرکز بیشتری دارد که از کیفیت پایینی برخوردار می باشد همچنین دارای سطح دستمزدهای پایینتری نیز هستند لذا حضور زنان در اینگونه مشاغل که آنان را به همان کارهایی که در فرهنگ سنتی در خانواده انجام می داده است، می گمارند نه تنها هیچ راهکار مناسبی برای مشارکت زنان نداردبلکه آنان را عملاً از صحنه فعالیت اقتصادی دور نگه می دارد. 4. محدودیتهای اقتصادی ناشی از محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی بانوان: یعنی محدودیتهایی که می تواند بر فعالیتهای اقتصادی بانوان تأثیر بگذارد.
راهکارهای نهادینه کردن مشارکت زنان؛ پس از پرداختن به بحث لزوم مشارکت زنان و شناخت محدودیتها و موانع سر راه آنان، لازم است راهکارهایی برای رفع این مشکلات و نهادینه کردن مشارکت آنان در اجتماع اعمال شود.
حال اگر می خواهیم زنان وارد عرصه جامعه شوند و از حقوق خدادادی خود به نحو احسن بهره مند شوند، چه اقداماتی باید انجام دهیم:
. به نقاط مثبت و ظرفیتهای وجودی زن توجه کنیم و تصمیم گیری و مدیریت او را محدود به اداره نکنیم و توجه بیشتری به نقش او در خانواده و تصمیمگیریهای خانوادگی نماییم.2. بایستی در برنامهریزی ها و اقداماتمان در نظام اداری، برای زنان فعالیتهایی را در نظر بگیریم که در آنها مؤثرتر، کارآمدتر و موفق تر باشند زیرا امروزه با این روند حضور زنان در عرصه اشتغال نه تنها برابری و عدالت در مورد زنان تحقق پیدا نکرده است بلکه زمینه استثمار مضاعف را نیز فراهم آورده است. زیرا به اشتغال زنان، از دریچه نوعی اشتغال ارزان قیمت نگریسته می شود چون زنان در سطح دستمزد کمتری از مردان حاضر به کار می شوند.3. زنان خود نیز می توانند با ایجاد سازمانهای غیر دولتی خیر خواهانه، گام بزرگی را در زمینه مشارکت برداشته و بسیاری از خوبیها و حرکتهای انسانی را در جامعه نهادینه کنند. 4. از طرف دیگر دولتمردان کشور ما نیز بایستی با سیاستگذاریهای خود فضای لازم را برای بوجود آمدن چنین سازمانهایی فراهم کنند؛ یعنی از یک طرف سازمانهای مردمی ایجاد شود و از طرف دیگر نظام اداری، زمینه های پشتیبانی و حمایتهای حقوقی، سیاسی و اجتماعی را فراهم کند.
دیدگاه اسلام در مورد اشتغال زنان؛ در اسلام مسئولیت تأمین اقتصادی خانواده بر عهده مرد است؛ این بدین معنی است که اسلام اصل استقلال اقتصادی را برای زنان قائل شده؛ یعنی زنان هم مالک کار و تولید خود بوده و هم هیچگونه مسئولیتی در برابر اقتصاد خانواده ندارند و حتی می توانند در مقابل کار و خدمتی که در خانه انجام می دهند از همسر تقاضای مزد و حقوق کنند که پرداخت آن هم بر مرد واجب است. زنان و مردان هر کدام با شرایط جسمانی و صفات روحی خود شایستگی انجام کاری را دارند و خواهان شغلی با شرایط متناسب خویش می باشندکه به تنهایی حق کار و تملک دارند.
شرایط واگذاری کار به زنان در اسلام؛
در اسلام به چهار نکته اساسی در مورد شرایط اشتغال زنان اشاره شده است که عبارتند از: 1. مصلحت جامعه: در واگذاری شغل به زنان باید دقت کرد که چه پیامدهایی در جامعه خواهد داشت. ایا تأثیر مثبت و مفیدی دارد و به حرکت جامعه به سوی پیشرفت کمک می کند و یا تأثیر منفی و مخربی خواهد داشت و موجب رکود و تزلزل اخلاقی در جامعه خواهد شد. 2. مصلحت خانواده: از آنجا که قداست و استواری خانواده در جامعه اسلامی بسیار با ارزش و مهم می باشد و باید از آن پاسداری کرد، اشتغال زنان و مادران در خارج از خانه نیز باید در راستای تحقق این اصل قرار گیرد نه اینکه باعث تزلزل خانواده گردد، که اگر چنین شود، اشتغال زن با اشکال روبرو است. 3. شرایط و مسائل فردی: در واگذاری شغل به زنان باید به مصالح شخصی او نیز توجه شود که ایا زن با انتخاب این شغل توانایی انجام آن را داردیا خیر؟ یا با این شغل رشد می یابد یا دچارعقب ماندگی میشود. و ایا این شغل با توانمندی ها و قابلیتهای او سازگار است یا خیر؟ 4- لحاظکردن اولویتها در واگذاری کار به مرد و زن: در واگذاری کار به افراد باید به راندمان کاری و امکانات و توانایی های افراد توجه شود که ایا زن متناسب تر است یا مرد که این بستگی به شرایط شغلها دارد در برخی از شغلها از قبیل معلمی در آموزش و پرورش و یا پرستاری در بخش بهداشت، زن مناسب تر از مرد عمل می کند و در برخی دیگر از شغلها نیز مانند باربری، مکانیکی، آهنگری، کار ساختمانی و از این قبیل، مردها متناسب تر از زنان نشان میدهند. البته نکته دیگر در این مورد توجه به بیکاری افراد در مشاغل گوناگون می باشد، که بیکاری کدام گروه از افراد ضررهای بیشتری را به دنبال خواهد داشت.
در مجموع اگر این چهار نکته مورد توجه واقع شود، اشتغال زنان در جامعه نه تنها مشکلی را ایجاد نمی کند بلکه منفعت جامعه را بیشتر خواهد کرد.
نتایج مشارکت زنان در اشتغال؛1. اشتغال زنان به کارهای غیر خانگی از بار تکفل می کاهد و هر چه بار تکفل کمتر باشد، درآمد سرانه بیشتر می شود و یکی از شاخص های توسعه، میزان بار تکفل است. 2. افزایش اشتغال زنان، کاهش باروری و در نتیجه کاهش رشد جمعیت را به همراه دارد و درآمد سرانه را بالا می برد که موجب رشد و توسعه می شود. 3. با افزایش مشارکت زنان در اشتغال، دسترسی مادران به فرصتهای آموزشی بیشتر شده و موجب تقویت حس استقلال و تأثیر آن در افزایش تصمیم گیری های زن در خانواده می شود. 4. در سطح روستاها هر چه آموزش بیشتر باشد و تجزیه شغلی افزایش یابد و زنان همراه با مردان در استفاده از تکنولوژی های جدید مربوط به کشاورزی و صنایع دستی، آموزشهای لازم را ببینند، باعث رشد اقتصادی کشور خواهند شد. 5. در سطح شهرها هر چه زنان، تحصیلات عالی و تخصص داشته باشند و تخصصهای لازم جهت کسب مشاغل بالاتر را کسب نمایند، شرایط بهتری در اقتصاد کشور ما ایجاد خواهد شد.
پیشنهادات: 1. جلوه دادن زنان خانه دار به عنوان افراد ناآگاه، کم سواد، بیکار و وابسته به شوهر، بی توجهی به باورها و توانایی های زنان (یعنی نیمی از اقشار جامعه) می باشد. زن باید جایگاه واقعی خود را بیابد و این مهم باید در کتب درسی و رسانه های گروهی مختلف بویژه تلویزیون مورد توجه واقع شود. 2. باید زمینه لازم را جهت ارتقاء زنان به سطوح بالای شغلی فراهم کرد.
3. باید آگاهیهای لازم به شوهران در مورد اشتغال زنان و تأثیرگذاری آن بر بنیان های اقتصادی و فرهنگی خانواده داده شود.
4. باید زنان خانه دار را با هدف تأمین آتیه آنان در دوران از کار افتادگی، کهولت و بیسرپرستی (طلاق و یا فوت همسر) بیمه نمود. 5. باید حداقل در برهه ای کوتاه از زمان – به عنوان عامل انگیزش – مدیریت و هدایت برنامه ها و پروژه های رشد وتوسعه به زنان شایسته و متخصص و کارآمد واگذار شود. 6. با توجه به اهمیت مساوات و عدالت اجتماعی و اقتصادی، باید با مصوبه های قانونی از قدرت و نیروی خلاق زنان به عنوان نیمی از نیروی کار و منابع انسانی، استفاده کامل نمود. 7. باید با آگاهی و آموزش مدیریت مشارکت به شوهران و فرزندان آنان، بار سنگین اداره امور خانه و تربیت فرزندان را سبک نمود. 8. باید باورها و پندارهای غلط جامعه را در مورد استعداد و اشتغال زنان و اینکه مرد بر مبنای جنسیت، استعداد و توانایی بیشتری برای به عهده گرفتن مشاغل سطح بالا دارد، اصلاح گردد. 9. محدودیتهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای آزاد سازی فعالیتهای زنان را باید از بین برد. 10. امر توسعه بدون مشارکت زنان میسر نخواهد بود؛ بنابراین لازم است که تمام امکانات را برای فراهم کردن بستری مناسب برای فعالیتهای آنان فراهم نمود.
حنانه کوهن کارشناس ارشد مدیریت وعضوستاد احیا امربه معروف ونهی از منکرشاغل درمدیریت درمان تامین اجتماعی استان ایلام