بازنشر

قتل به قیمت حفظ آبرو

|
۱۳۹۴/۰۸/۲۲
|
۰۷:۴۵:۴۱
| کد خبر: ۳۳۸۰۵۸
قتل به قیمت حفظ آبرو
«مهوش از زمانی که ازدواج کرد، ناراضی بود. شوهرش او را اذیت می کرد، اما ما معتقد بودیم، دختر با لباس سفید به خانه شوهرش می رود و با کفن بیرون می آید. بعد از مدتی درگیری خواهرم و شوهرش بالا گرفت و این بار خواهرم با وجود تهدیدهای ما طلاق گرفت. برای خانواده ما طلاق ننگ بود. با برادر دیگرم صحبت کردم و هر دو تصمیم گرفتیم خواهرم را بکشیم. می خواستیم مهوش را سوار ماشین کنیم و بعد او را به قتل برسانیم، اما خواهرم متوجه شد،می خواست فرار کند که به زور او را سوار ماشین کردیم و به خارج از شهر بردیم. با روسری خود مهوش، او را خفه کردیم و جنازه را سر یک پیچ در جاده انداختیم.»

گروه اجتماعی خبرگزاری برنا: قتل مهوش به دست برادرانش در سال 93 یک قصه جنایی نیست.یکی از هزاران قتل ناموسی است که سالانه در جهان اتفاق می‌افتد. خودداری از ازدواج اجباری، رابطه با جنس مخالف، قربانی تجاوز شدن، طلاق گرفتن  و ... برای زنان در بسیاری از نقاط جهان که بافت سنتی و قبیله ای دارد، جرم محسوب می شود. از نگاه بیشتر افراد قبیله در چنین شرایطی زن خطاکار باید مجازات شود، مجازاتی که به قیمت جانش تمام می‌شود.

تبرئه قاتل

بر اساس آمار صندوق جمعیت سازمان ملل، سالانه حدود 5 هزار زن در قتل‌های ناموسی کشته می‌شوند. بیشتر این زنان ساکن غرب آسیا، شمال آفریقا و بخش‌هایی از جنوب آسیا هستند. آمارها نشان می دهد که حداقل هزار زن در عرض یک سال  به این شکل در پاکستان به قتل رسیدند. در ایران نیز گزارش‌های پلیس بیانگر این است که تنها در سال ۱۳۸۸ در شهر اهواز ۱۵ زن قربانی قتل ناموسی شدند.این تعداد معادل ۲۴٫۵ درصد از کل قتل‌های سال ۸۸ شهر اهواز می‌شود، البته این آمار نسبت به سال ۸۴ که میزان قتل‌های ناموسی در اهواز ۳۵ درصد بوده، کمتر است. با این حال اخبار حوادث نشان می دهد، هنوز در بسیاری از شهرهای ایران قتل به بهانه دفاع از ناموس اتفاق می افتد.

اما آنچه بیش از همه در قتل های ناموسی، جامعه شناسان و حقوق شناسان را به فکر واداشته، این است که  در جریان اینگونه قتل‌ها،  زن به عنوان مجرم اصلی بدون محاکمه کشته می شود، اما قاتل او در اکثر مواقع از طریق قوانین کشوری و یا حتی داد و ستد های قومی و قبیله ای از محکومیت نجات پیدا می کند.

مریم احمدی، وکیل پایه یک دادگستری در این باره به برنا می گوید:« در قتل‌های ناموسی آمر قتل جزو اولیای‌دم است، بنابراین با شکایت نکردن او امکان قصاص قاتل منتفی می شود و حداکثر قاتل تعزیر خواهد شد. به طور مثال وقتی دختری به دست پدرش کشته می‌شود، اگر مادر و برادر مقتول پیگیر قضیه نباشند، فقط به لحاظ عمومی دادگاه تشکیل می‌شود.حتی گاهی اگر عمو یا برادر قاتل باشند، پدر به عنوان اولیای دم شکایت نمی‌کند.»

سارا عبدی، روان شناس نیز در این باره به خبرنگار برنا می گوید:«متاسفانه مهمترین ویژگی قتل های ناموسی این است که عرف محلی آنها را مجاز می داند. به همین دلیل کشته شدن چنین زنانی، تاثری ایجاد نمی کند و حتی گاهی گفته می شود که حق آنها بوده است.»

او با اشاره به اینکه خشن ترین روش قتل مربوط به قتل های ناموسی است، می گوید:« اگر نگاهی به خبرهای مربوط به قتل های ناموسی چند سال اخیر کنیم، می بینیم که اغلب این قتل ها به روش سربریدن ، کشتن با چاقو و یا خفه کردن انجام شده است.در واقع  خشن ترین روش های قتل در قتل های ناموسی استفاده می شود زیرا اعتقاد عمومی بر این است که هر چه زن خطاکار به شکل فجیع ترکشته شود، آبرو، حیثیت و شرف بر باد رفته خانواده بهتر و سریعتر به جایگاه قبلی برمی گردد.به همین دلیل قاتل گاهی حتی با سرافرازی خود را معرفی می کند و در اکثر مواقع از اتفاقی که افتاده ناراحت نیست.»

نبودن فرهنگسازی

در حالیکه به نظر می‌رسد، مجازات قاتل بخش گمشده اکثر پرونده های مربوط  به قتل های ناموسی است، برخی از جامعه شناسان معتقدند که نبودن آموزش درست و فرهنگسازی در این زمینه دلیل اصلی به وجود امدن چنین اتفاقاتی است. مریم یوسفی، جامعه شناس در این باره به خبرنگار برنا می گوید:« مشکل اصلی باور و فرهنگ جامعه سنتی و قبیله ای است  و تا زمانی که این باور و فرهنگ اصلاح نشود، حتی مجازات قاتل هم نمی تواند کمکی به حل این معضل کند. به نظر من آموزش از طریق نهادی مانند آموزش و پرورش و یا نهادهای مردمی می تواند تنها راه نجات باشد. نهادهای مردمی که از خود جامعه تشکیل می شوند می توانند از طریق فرهنگ سازی قبح این مسئله را در جامعه نشان دهند.این را هم باید مد نظر داشته باشیم که از آموزش در شهرستان های کوچک و محروم غافل نشویم. اغلب قتل های ناموسی و دختر کشی ها در خارج از کلانشرها رخ می دهد. این شهرها دارای امکانات فرهنگی ضعیفی هستند.. در بسیاری از این شهرستان ها حتی سینمایی نیز وجود ندارد.بنابراین باید به شهرهای کوچک توجه کنیم.»

به گفته یوسفی در شرایطی که آموزش در شهرهای کوچک وجود ندارد، نمی توان تنها رئیس قبیله و پدر و همسر را مقصر دانست.او معتقد است؛مجموعه ای از قوانین، سنت ها و باورها موجب بروز چنین مشکلاتی می شود.بنابراین تا زمانی که آموزش های لازم نباشد و جامعه برای پذیرش ساختارهای جدید آماده نشود، امثال مهوش ها محکوم به مرگند.

 

 

 

نظر شما