یدالله صمدی پس از سالها دوری از سینما با فیلم سینمایی «پدرآن دیگری» که فیلمی تربیتی و خانوادگی است به سینما بازگشت. «پدرآن دیگری» یک ملودرام خانوادگی است. ملودرامی خانوادگی و تربیتی که آموزشی نحوه صحیح رفتار با کودکان را به آنها گوشزد میکند. این رمان و فیلم اقتباسیاش نگاه غلط خانوادهها را در تربیت فرزندانشان را به چالش کشید و به آنها گوشزد میکند. این نگاه اگرچه بیشتر حول محور مشکلات شهاب و خانوادهاش میگردد اما هردو خانواده «ناصر و عمو نصرالله (حسین)» را مورد خطاب قرار میدهد. چراکه در رمان «پری نوش صنیعی» خواننده در جریان سرنوشت فرزندان هر دو خانواده را به دلیل عدم بهرهمندی از تربیت صحیحشان قرار میگیرد. ازاینرو باید این فیلم را که برگرفته از ماهیت و روح اصلی رمان در آن است را اثری روانشناختی، تربیتی و رفتارشناسی کودک دانست که میکوشد تا در این زمینه نیز آسیبشناسی داشته باشد. ازاینرو میتوان آن را در کنار فیلمهایی مانند: «پرنده کوچک خوشبختی»، «رابطه» و دیگر فیلمهایی که کارگردانهایی مانند پوران درخشنده قرارداد.
خلق شخصیتی دیوسیرت و مستبد از پدر شهاب در فیلم
شخصیتپردازیهای فیلم اقتباسی «پدرآن دیگری» به لطف رمان بهویژه شخصیتهای اصلی داستان چفتوبست محکمی دارد؛ اما اگر اطلاعات درستی از پدر داده نمیشود و به نظر میرسد که در فیلم او یک منفی کلاسیک است بیشتر به دلیل حذفیات کارگردان و فیلمنامهنویس آن بوده است؛ زیرا پدر در بسیاری از لحظات حسی در رمان مانند زمانی که مشخص میشود که شهاب در آتشسوزی خانه عمو نصرالله «حسین» مقصر نبوده از کرده خود پشیمان میشود و برای پسر مفقودشدهاش اشک میریزد. ازاینرو خواننده رمان، پدر را یک مرد دیوسیرت نمیبیند؛ اما در فیلم بهاشتباه و شاید هم از سر ناچاری برای کاهش زمان فیلم برخی داستانهای اصلی حذف و برخی دیگر از داستانهای فرعی حفظشدهاند. ازاینرو اطلاعات درستی از خصوصیات رفتاری پدر به مخاطب داده نمیشود
روایت ناقص از برخی قصههای پرکاربرد رمان در فیلم
ازجمله این داستانهای فرعی که در قصه اصلی کارکرد دارند اما امکان حذف آن از داستان فیلم وجود داشت قصه خانواده کریمی است. در رمان خانواده کریمی و تأثیر آنها بر شهاب بسیار مهم است. بهگونهای که شهاب وجود یک پدر و مادر دلسوز را برای اولین بار در کنار خود توأمان حس میکند و از اینکه فرزندانشان آنها را ترک کرده و به خارج از کشور رفتهاند ناراحت میشود. پس او نیز میکوشد تا جای خالی آنها را در زمان حضور و حتی بعد از آنکه خانواده کریمی بارها به منزلشان میآیند پر کند. در مواردی نیز شهاب به دلیلی لجاجت با پدرش، خود را به آغوش آنها میسپارد؛ اما اگر قرار بود تا داستان خانواده کریمی و تأثیر حضور آنها بر زندگی شهاب در فیلم احساس شود باید بهطور کامل و بی کم کاست این روابط روایت میشد تا مفاهیم مهم ورود این خانواده در فیلم دیده شود؛ اما این اتفاق نیفتاد ازاینرو گمشدن شهاب و ورودش به خانه کریمی بینتیجه، بیتأثیر و زائد به نظر میرسید. پس میتوانست در فیلمنامه نباشد.
دیگر داستانی که بهتمامی به آن پرداخته نشد و ورود از سر تکلیف آن برای کارگردان و فیلمنامهنویس گرهی از داستان نمیگشود داستان فرشته و رامین بود. البته کارگردان با توجه به این اصل که این جنس از داستان برای شخصیت کودک داستان و خانوادههایی که با کودکانشان برای تماشای این فیلم به سینما میآیند موضوعی نگرانکننده است؛ کوشیده تا ورود چالشبرانگیزی به موضوع نداشته باشد؛ اما اگر همگی ابعاد این داستان عنوان نشوند نمیتوان نگاه درستی از آن داشت. پس ورود ناقص تأثیر ناقصی را نیز در پی خواهد داشت.
بازی دور از انتظار بازیگر کودک فیلم
بیشک یکی از نقاط قوت فیلم بازی بازیگر کودک «مهدی یار عزیزی» در نقش شهاب است. بازی در سکوت ازجمله شیوههای بازیگری است که کمتر بازیگر حرفهای و بزرگسالی قادر به اجرای آن است. اینکه بازیگر برای بیان احساس و انتقال حس یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین ابزارهای و فاکتورهای یعنی قدرت تکلم را در اختیار نداشته باشد اجرای بسیار سختی خواهد داشت زیرا بهناچار باید از حواس دیگر، بدن و میمیک صورت استفاده کند؛ اما این کودک نا بازیگر توانسته بهخوبی از پس این اجرا بسیار سختی برآید. میمیک صورت این کودک در لحظات عصبانیت، خشم، احساساتی شد و لحظات حسی و یا غم؛ بسیار حائز اهمیت است. بازی او آنقدر طبیعی و روان است که گمان میکنی واقعاً غم و رنج شهاب و مشکلاتش را بهتمامی دریافته و او را با تمام وجود به نمایش گذاشته است. بده بستانهای حسی مهدی یار عزیزی با «مادر»(هنگامه قاضیانی) و «بیبی»(ثریا قاسمی) و حتی خانواده آقای کریمی باورپذیر و درخشان است.
فیلم تنها روایت مشکلات شهاب است بدون بیان علل بروز این مشکل
فیلم سینمایی «پدر آن دیگر» با اقتباس از رمانی با همین نام تلاش دارد تا به مشکلات روحی و خانوادگی شخصیتی پسری نام شهاب به پردازد که به دلایل خاص قادر به تکلم نیست. همین موضوع برای او در ایام کودکی مشکلات عدیدهای را ایجاد کرده است. این پسر به دلیل فقدان قدرت تکلم و ناتوانی در بیان اعتراضاتش توسط اعضای خانواده و دیگران مورد سوءاستفاده و تحقیر قرار میگیرد.
فیلم «پدرآن دیگری» با توجه به ذات تربیتی رمان به مصائب کودک و برخوردهای غلط خانواده و حتی مادر شهاب در برابر نیازهای چنین کودکی میپردازد. البته پرداختن به همه ابعاد رمان برای فیلمساز در یکزمان محدود بسیار سخت و بهنوعی نشدنی است به همین دلیل فیلمساز و کامبوزیا پرتوی کوشیدهاند تا بخشهای را که احساس میکردند اهمیت کمتری در قصه دارد را حذف و برخی از فصلهای کتاب را بهگونهای دیگر نقل کنند. بهعنوانمثال فصل یادگیری فحشهایی که برای شهاب بار معنایی بدی دارد و از آنها در فصل بازگشت فرشته به خانه و درگیری با خسرو بکار میبرد حذفشده و اساساً بهگونهای دیگر روایت میشود. البته این نوع تغییر اختلالی را در روایت ایجاد نمیکند. هرچند که یکی از لحظات مهم داستان را از مخاطب می گیرد. زیرا همه اعضای خانواده در این فصل متوجه میشوند که شهاب قادر به حرف زدن است. بهعبارتدیگر فیلمساز کوشیده آن برهه از زمانی که شهاب سخن نمیگوید تا زمانی که به تکلم میافتد را روایت کند؛ اما بهتر بود تا به برخی از داستانها و فصلهای مهمی که برای خانوادهها جنبه آموزشی دارد نیز توجه بیشتری میکرد. بهعنوانمثال فصل 37 رمان و دیالوگهای بین مادر شهاب و بیبی درباره رفتار صحیح با کودک و ضعفهایی که مادر «مریم» باید در برخورد با چنین کودکی باید در پیش میگرفت اشاره دارد اما این فصل مهم ازقلمافتاده است. زمانی که هیچ دیالوگ و سکانسی درباره ضعفهای مادر شهاب در تربیت او در فیلم گنجانده نشده بیننده میگوید که این مادر دلسوز و حامی شهاب بوده پس چرا بیبی در سکانسی مریم و ناصر را به خاطر برخورد اشتباهشان با شهاب را مورد نکوهش قرار میدهد. درحالیکه این فصل حذفشده از رمان دلیل اشتباهات مادر شهاب را نشان میدهد. درواقع ماحصل آنچه مخاطب بهعنوان پیام باید از این فیلم میگرفت در این فصل دیدهشده است که به نظر فیلمنامهنویس کماهمیت دیدهشده است.
پسری که هرگز پدر را نبخشید
از سوی دیگر برخورد پدر با شهاب نیز درنهایت با پذیرش اشتباهات از سوی پدر در فصلهای زیبا و بسیار دراماتیک 51 و 52 و تقدیر مدرسه از شهاب به دلیلی خطاطیهای زیبای او و درنهایت عذرخواهی پدر از شهاب در جمع حاضرین در سالن به اتمام میرسد. حتی پایان رمان و دیالوگهای شب تولد بیستسالگی شهاب مبنی بر اینکه این آقای توی عکس پدر آرش است بسیار تأثیرگذارتر از پایانی است که فیلمساز به نشان عقبنشینی شهاب با دریافت یک دوچرخه آنهم بعد از 6 سال مصائبی که کشیده در فیلم گنجانده است. این پایانبندی نوعی عدم انطباق با متن و هدف نویسنده و نشان از عدم تعهد فیلمساز به ذات رمان واقتباس آن دارد؛ زیرا در رمان شهاب در بیستسالگیاش هم ناصر را در عکسش بهعنوان پدر به دوستان دانشگاهیاش معرفی نمیکند بلکه برای او هنوز ناصر، پدر آرش است.
حذف فلاشبک ذهنی شهاب و تعهد به زمان وقوع داستان
نویسنده رمان داستان را به شکل فلاشبک ذهنی شهاب در بیستسالگیاش برای مخاطب روایت میکند. ازاینرو بر روی عنصر زمان تأکید ویژهای دارد. بهاینترتیب باید وقایع و اتفاقها در سال 1375 رخ دهد. درست زمانی که شهاب 5 یا 6 سال داشته است؛ اما در فیلم اقتباسی «یدالله صمدی» اگرچه کوشیده شده تا به زمان وقوع داستان رمان پایبند بماند اما با حذف روایت فلاشبک شهاب تنها زمان وقوع داستان رعایت شده است درحالیکه لازمه اصلی رعایت زمان داستان وجود فلاشبک شهاب است. صمدی با این کار تنها دست خود را درصحنهها و سکانسها و حفظ رکوردهای متعلق به آن ایام بسته است. اتفاقی که به نظر غیرضروری میآید.
درگیر ذهنی شهاب با دو شخصیت ساختگی به نام ببی و اسی
بهر حال زمانی که فیلمی اقتباسی ساخته میشود خواهناخواه اثر توسط اقتباس اصلی مورد ارزیابی قرار میگیرد. در رمان «پدر آن دیگری» پری نوش صنیعی، دوPoint of view، یعنی زاویه دید شهاب و زاویه نگاه مادر (مریم) به داستان وجود دارد. در زاویه نگاه مریم خواننده شاهد نگاه مردم و جامعه و نگاه بزرگترهای به وضعیت روحی و فیزیکی شهاب است و در زاویه نگاه شهاب نیز ماجرا و روابط افراد از نگاه شهاب موردبررسی قرار میگیرد. در سراسر داستان شهاب دو شخصیت مثبت و منفی مانند «ببی و اسی» را در کنار خود دارد که نسبت به رخدادها و اتفاقهای مختلف او را به انجام کارهای خلاف ترغیب و یا از آنها نفی میکنند.
عدم تعهد فیلمساز به حفظ زوایای دید روایان قصه
متأسفانه با جرحوتعدیلهایی که در برخی از داستانها شده به نظرمی رسد اساساً فیلمساز خود را ملزم به رعایت این زوایا دید نکرده است و از این نکته ضروری و مهم در رمان غافل شده است. بهعنوانمثال در سکانس سیگار کشیدن خسرو و آرش در اتاق روایت مادر شهاب وجود ندارد؛ اما در رمان شهاب در این اتاق حضورداشته و پسرخالههای خسرو در اتاق اقدام به کشیدن سیگار میکنند. البته حذف شخصیتهای زائدی مانند خالهها و پسرخالهها برای کم کردن تعدد شخصیت در فیلم اتفاق خوبی است اما اگر قرار است برادر شهاب «آرش» که در مواردی حامی او است را در اتاق خسرو وارد کنیم و این زاویه دید را برهم بزنیم چندان مطابق با اقتباسی که از آن سخن میگوییم پیش نرفتهایم. این زاویه دید که در رمان به آن اشارهشده یکی از اصولی است که باید به آن اهمیت داده میشد. اینکه کارگردان تطابق زمانی را که چندان اهمیت ندارد را در داستان وارد کند اما از جوهره اصلی اقتباس یعنی روایت غافل شود نوعی سهلانگاری و ظاهرسازی بیش نیست.
این زاویه نگاه از این نظر بسیار حائز اهمیت است که تحلیل شهاب را از دنیای بیرونی به مخاطب میدهد. فیلمساز متعهد زمانی که اثری اقتباسی میسازد نمیتواند متعهد به روح اثر نباشد. اینکه یدالله صمدی در بکار گیری از روایتها و زاویه دید شخصیتهای داستان هر کجایی که لازم میداند بدون کمترین اطلاعاتی به بیننده این زاویه دید شخصیت شهاب را رعایت و یا از آن استفاده نکند شیوه و شگرد درستی نیست. چرا زمانی که مادر شهاب «مریم» بهدروغ از شهاب حمایت میکند این صدا درونی «اسی» و زاویه دید شهاب به مخاطب داده میشود ولی در سکانس حضور شهاب در خانواده آقای کریمی یعنی همان پیرمرد و پیرزن دیگر صدای ذهنی شهاب وجود ندارد. اساس زمانی که شهاب با آدمهای خوب برخورد میکند و یا حس خوبی به آنها دارد صدای ذهنی شهاب یعنی همان «ببی و اسی» که در فیلم به آنها اشاره نشده و شنیده هم نمیشود.
تحول روحی و جسمی شهاب که برخلاف رمان در فیلم یکشبه رخ میدهد
تأثیرگذارترین چهره در زندگی شهاب بیشک شخصیت بیبی است. روابط بیبی و شهاب دررمان بسیار ملموستر است و سخن گفت بیبی با شهاب روندی دائمی دارد. پس برخلاف آنچه در فیلم به مخاطب دادهشده شهاب یکشبه به حرف نمیآید بهعبارتدیگر ایجاد اعتماد متقابل شهاب به بیبی و برملا نشدن رازهای شهاب و سخن گفتنش و نوع روابطشان با بیبی باعث ایجاد اعتماد میان این دو شخصیت میشود. زیرا شهاب ماهها با بیبی صحبت میکند. این در حالی است که شهاب از مادرش دلخور است که سخن گفتن او و مادر در خفا را آشکار میکرد. این نکته مهمی است که در رمان «پدرآن دیگری» پری نوش صنیعی آمده است اما فیلم بهراحتی از کنار آن میگذرد. فیلمساز این بخش مهم دیگر قصه را نیز در فیلم نمیآورد بهطوریکه همه فکر میکنند که شهاب یکشبه قدرت تکلم پیداکرده است. متأسفانه این بعد آموزشی و تربیتی رمان در فیلم دیده نمیشود. این فصل در کنار فصل 40 و 42 و دیالوگهای شهاب با بیبی در پارک میتوانست بر جذابیت و تأثیرگذاری فیلم بیفزاید. البته برخی خلاقیتها نویسنده نیز در فیلم خوب و تأثیرگذار بود. بهعنوانمثال نبود یک عکس تکنفره و پرتره از شهاب در فیلمنامه اگرچه در رمان نیست اما باعث تأثیرگذارتر شدن حس تنهایی شهاب شده است.
در کل باید فیلم «پدر آن دیگری» صمدی را فیلمی متوسط اما روپایی دانست که با اتکا به رمان پری نوش صنیعی توانسته ضعفهای فیلمنامهنویسی اثر را پر کند؛ اما حذف برخی روایتها و به فراموشی سپردن روح اثر باعث شده که فیلمنامه از رمان دور و دورتر شود و بهجای فیلمی تربیتی، بیشتر به اثری فقط سرگرمکننده تبدیلشده است.