به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا به نقل از ایران، حالا هرندی یک پله بالاتر از شوش میزبان صدها زن و مردی شده که معلوم نیست قبل از هرندی بساطشان را در کدام منطقه تهران پهن میکردند. البته اهالی میگویند که از زمانی که پارک شوش با آمد و شد زیاد مسئولان به یک تصویر موجه رسید، تعداد معتادان کارتن خواب این منطقه از 20-10 نفر عبوری به حدود 500 تا 800 نفردائم رسید. یعنی آنهایی هم که زمانی تنها برای خرید و فروش جنس سروکلهشان به این منطقه میافتاد با بسته شدن حریم پارک شوش، به ناچار جای خوابشان را از شوش به هرندی یا همان پارک حقانی فعلی انتقال دادند. حالا حتی اگر نخواهید وارد پارک حقانی شوید، از دور هم میتوانید چهره پر آشوب و تلخ حقانی را که نزدیکیهای غروب سختتر هم میشود، با حضور پر تعداد موتورسوارانی که 90 درصدشان جزو فروشندگان خرده پای مواد مخدر محسوب میشوند بدون هیچ مزاحمتی ببینید. پارک حقانی هم حالا با کمی فاصله درست شبیه پارکی شده است که همین چند وقت پیش گلایههای بسیاری را به خود دیده بود. در قسمت جنوبی پارک در جاییکه به نام دریاچه شناخته میشود، روایت دیگری از پارک حقانی در جریان است، در این قسمت هر3 تا 4 نفر کارتن خواب، چادرهای مسافرتی زدهاند و براحتی در حال رفت و آمدند. البته بیشتر وقتها جز برای تهیه جنس و کارهای ضروری از چادرشان خارج نمیشوند. مینا که بعد از پارک شوش چند وقتی به طور موقت در یکی از کوچه پس کوچههای اوراقچیها با ترس و لرز مشغول زندگی بود، حالا به گفته خودش یک چادر مسافرتی قرضی گرفته و انتهای پارک حقانی (هرندی) نزدیک بساط خودیها، چادر زده است. او که به همراه 4 نفر دیگر از دوستانش در این چادر زندگی میکند حتی روحش هم از طرح جمعآوری زنان معتاد خبر ندارد، اما وقتی میشنود که قرار است طی 10 روز جای خوابشان را عوض کنند، اخمی میکند و میگوید: «به محض اینکه سروکله مأموران پیدا شود، همه ما فرار میکنیم. چون هیچ کدام مان دلمان نمیخواهد به مجموعه بازپروری شفق برویم، من هیچ وقت آنجا نبودم، اما از بچهها شنیدهام که آنجا رفتار خوبی با زنان ندارند.» کمی دورتر از چادرهای مسافرتی رنگارنگ کارتن خوابهای هرندی، در یک مکان چند 10 متری تعداد زیادی فروشنده بساط پهن کردهاند، شبیه بساط جمعه بازارهای هر هفته برخی مناطق تهران، با این تفاوت که در بساط آنها هر جنس ناجوری که فکر میکنید، دیده میشود، از قابلمه کهنه درب و داغان صدبار مصرف تاپایپهای چند ده باره استفاده شده، اهالی هرندی هم کم و بیش جزو مشتریهای ثابت آنها شدهاند، آنها هم مثل دیگرکارتن خوابهای حقانی خبری ازطرح جمعآوری ندارند، اما وقتی هم میشنوند پوزخندی میزنند و میگویند «تا الآن بیش از 20 بار برای جمعآوری کارتن خوابها هجوم آوردهاند، اما هیچ فایده نداشته است، به 6 ساعت نرسیده دوباره روز از نو روزی از نو...
شاید بیش از صدبار برای شورای محله و شهرداری منطقه، حتی نیروی انتظامی نامه نوشتیم و درخواست دادیم، اما هیچ اتفاقی نیفتاد، چون مسأله اصلی جمعآوری نیست، اگر به جمع کردن باشد که اهالی خودشان هر جمعه خیلیها را با تشر و داد و بیداد از پارک بیرون میکنند، اما 2 ساعت بعد تعدادشان آنقدر زیاد میشود که خود اهالی فرار میکنند، مخصوصاً شبها که به درد اینجا ناامنی و دزدی هم اضافه میشود تا جنس همین بساطها آماده شود.»حالا یک روز از وعده 10 روزه عیسی فرهادی، فرماندار تهران برای جمعآوری همه معتادان زن پایتخت گذشته است، 24 ساعتی که برای جمعآوری 500 زن متجاهر معتاد تهران ساعتهای کمی نبود، با این حال مشاهدات ما نشان میداد که دراین یک روز حیاتی، هیچ اتفاق ویژهای نیفتاده است، حتی مدیر مرکز شفق و مدیران سازمانهای مردم نهاد فعال در این حوزه هم هیچ خبری از آغاز این طرح نشنیدهاند، باید منتظر ماند و دید شروع این طرح در روز دوم، کلید خواهد خورد؟یا نه!