به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا به نقل از شوک ،با گزارش این جنایت، بازپرس منافیآذر به همراه تیم تحقیق و مأموران اداره دهم در محل حاضر شدند و در تحقیقات پلیسی دریافتند میثم 31 ساله پدر این خانواده همسرش نسرین 24 ساله و دو پسر خردسالش به نامهای آرین 2 ساله و آرمین 15 روزه را به قتل رسانده است. این مرد تبهکار که در همان روز حادثه با همسایهشان درگیر شده بود به دلیل مصرف شیشه و شکستن در خانه همسایه با شکایت همسایهشان به دادسرای بعثت منتقل شده و در زندان به سر میبرد. با بدست آمدن این سرنخ میثم از سوی پلیس دستگیر و تحت بازجویی قرار گرفت و در همان ابتدا به جنایت خونین اعتراف کرد و پرده از راز مرگ همسر و 2 کودک خردسالش برداشت.
گفتوگو با قاتل
مرد جنایتکار درحالی که ساکت بود به جوابهای کوتاه به خبرنگار بسنده کرد و فقط میگفت: میخواهم اعدامم کنید.
چند سال است ازدواج کردهای؟
5 سال پیش.
همسرت چند ساله بود؟
15 ساله.
از کی اعتیادت را شروع کردی؟
7 سال پیش از ازدواج به شیشه و همه اقسام مواد اعتیاد داشتم اما وقتی ازدواج کردم ترک کرده بودم.
خانواده همسرت میدانستند اعتیاد داری؟
میدانستند ترک کردم و دیگر نمیکشم.
از کی دوباره کشیدن مواد را شروع کردی؟
3 هفته پیش کشیدن شیشه را شروع کردم.
شغلت چه بود؟
یک کارگاه رنگ مبل داشتم.
دعوا با همسرت سر چه موضوعی بود؟
باید به باجناقم دیه 60 میلیون تومانی میدادم.
چرا؟
یک سال پیش سر من حرف زیاد بود، یک شب که باجناقم به خانهمان آمد سر حرف و حدیث با هم دعوایمان شد با چاقو 2 ضربه به پهلویش زدم و با شکایت او دادگاه مرا محکوم به پرداخت 60 میلیون تومان کرد.
تقصیر همسرت چه بود؟
هر روز مادرخانمم تماس میگرفت و زنم هم میگفت باید دیه را پرداخت کنی و هرلحظه این موضوع را گوشزد میکردند که کلافه شده بودم.
چطور شد زنت را کشتی؟
روز پیش از حادثه شیشه کشیده بودم و همان روز با همسرم دعوایم شد. عصبی شدم و در یک لحظه قتل را انجام دادم. اول با دستم زنم را خفه کردم پس از آن برای اطمینان شال را دور گردنش پیچیدم تا از مردنش مطمئن شوم وقتی دیگر نفس نکشید پسر 15 روزهام را با همان شیوه به قتل رساندم.بعد به سراغ پسر 2 سالهام رفتم که در اتاقش بازی میکرد وی را هم کشتم. حتی میخواستم خودم را هم بکشم طناب را آویزان کردم ولی ترسیدم و منصرف شدم.
بعد چه کردی؟
بالای سر جنازهها نشستم و شیشه کشیدم. توهم زدم که دزد آمده است. به سراغ همسایهمان رفتم در خانهشان را شکستم. پلیس آمد و گفتم زن و بچهام را کشتم اما کسی باور نکرد.
وقتی به دادسرا رفتی چرا به قاضی نگفتی خانوادهات را به قتل رساندی؟!
باور نداشتم من قتل کرده باشم. فکر میکردم تخیل بوده و توهم زدهام.
توی زندان هم فکر نکردی زن و بچهات را کشتی؟!
فکر میکردم همهاش رؤیا و توهم است. ولی با خواهرم از زندان تماس گرفتم و گفتم در خانه باز است و به آنجا برود وقتی دامادمان وارد خانه شد بوی تعفن را حس کرد و جنازهها را پیدا کرد.
خانواده همسرت کجا زندگی میکنند؟
هشتگرد هستند.
در نظریه پزشکی قانونی آمده است که جمجمه پسر 2 سالهات شکسته چرا؟!
نمیدانم من فقط خفهاش کردم.
چرا همه خانوادهات را با هم کشتی؟
میخواستم با هم بمیریم و آن دنیا با هم باشیم.
فرزندانت چه گناهی داشتند؟
میخواستم همه بمیریم.
علت اینکه زندان رفتی و نگفتی قاتل هستی این نبود که میخواستی قتل را به گردن شخص دیگری بیندازی؟
]سکوت[.
درحال طراحی سناریو بودی؟
به محض اینکه مأمورها به سراغم آمدند به قتل اعتراف کردم.
چه خواستهای داری؟
من میخواهم هرچه زودتر اعدام شوم تا همه چیز تمام شود.
با اعترافات این مرد، بازپرس منافی آذر از شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران دستور داد وی از لحاظ روانی تحت نظر کارشناسان پزشکی قانونی قرار بگیرد تا بتواند تصمیمگیری نهایی کند.