شغلتان چیست؟
مواد اولیه پلاستیکی و تولیدکننده لوله های آبرسانی و کشاورزی.
با همچین شغلی چطور به کبریت علاقه مند شدی و به فکر کلکسیون جمع کردن افتادی؟
من سال ۶۴ دیپلم تجربی گرفتم. رشته ای که میخواستم در دانشگاه قبول نشدم. رفتم خدمت و بعد از ده سال دوباره کنکور دادم. اینبار دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران قبول شدم و به مینیاتور و تذهیب گرایش پیدا کردم. حدود سه ماه شاگردی آقای فرشچیان را کردم. به مینیاتور و تذهیب خیلی علاقه مند شدم. از قضا یک کبریت هدیه گرفتم که نقش مینیاتور داشت. برایم خیلی جالب بود. از همان سال ۷۷ شروع کردم به جمع کردن کبریت. سکه و اسکناس با طرح مینیاتور و تذهیب هم جمع کردم. کلکسیون سکه من هم یکی از کم نظیرترینها است. اما در این ۲ سالی که با آقای غیاث آشنا شدم، تقریبا همه کلکسیونهایم را کنار گذاشتم و چسبیدم به کبریت. هم هزینه اش کمتر بود، هم برایم جالب بود. تنوع بیشتری داشت و به دست آوردنش هم راحتتر از جنس های دیگر است.
آقای غیاث کی هستند که انقدر روی شما تاثیر گذاشتهاند؟
ایشان رئیس هیئت مدیره انجمن کبریت ایران هستند.
انجمن کبریت از کی و به چه علت تاسیس شده؟
حدود ۶ سال پیش آقای غیاث با چند کلکسیونر دیگر دور هم جمع میشوند و یک انجمن به اسم انجمن کبریت ایران را تشکیل میدهند. از آن به بعد هم یک وبلاگی راه می اندازند و دیگر بچه ها توسط آن وبلاگ یکی یکی آشنا میشوند. تقریبا ۱۸۰ نفر در تهران هستیم. الان هیئت مدیره، خزانه دار ، روابط عمومی و رئیس آموزش داریم.
مثل اینکه قضیه خیلی جدی است. هر کدام از اینها چه کار می کنند؟ مگر مجموعه هر کس دست خودش نیست؟
برای برگزاری گردهمایی هایمان یک وجهی از اعضا میگیریم تا برایشان از کارخانه ها کبریت جدید تهیه کنیم.
برنامه هایی که می گذارید، به چه شکل است؟ کبریتها را به نمایش میگذارید؟
بله. مثلا آقای غیاث هفته پیش در گالری ژینوس این کار را کرده.
گالری تک نفره؟
بله ایشان تکنفره انجام داده ولی خب می شد چند نفره هم برگزار کرد. مثلا در کاخ سعدآباد دو سال پیش نمایشگاه گذاشته بودند، هفت هشت نفر مجموعه هایشان را برده بودند آنجا.
شما چند جعبه قوطی کبریت جمع کردید؟
الان حدودا ۳ هزار تا است ولی قبلا تا ۱۰ هزار بسته هم رسید که بیشترشان را رد کردم. فقط آنهایی را که خاص بودند و میخواستم، نگه داشتم. من به کبریتهای بزرگ و قدیمی خیلی علاقه دارم.
از چند جعبه شروع کردید؟
از یک جعبهای که هدیه گرفتم شروع کردم و دیگر کم کم افتادم دنبالش.
برای مجموعه داری روزانه چقدر وقت میگذارید؟
تقریبا ساعت شش به بعد اگر جایی نروم و کاری نداشته باشم، با دوستان قرار می گذاریم همدیگر را می بینیم و از دیدن کلکسیون لذت میبریم و بحث میکنیم.
معمولا بحثهایتان در چه موردی است؟
کشفیات جدید. مثلا من دو سه شب پیش یک عکس در واتس آپ گذاشتم از یک کبریتی که تازه پیدا شده.
مجموعه چه کسی از همه کاملتر است؟
نمی شود گفت کاملتر، ولی مجموعه آقای مقصودپور خیلی متنوع است. آقای غیاث هم همینطور. من سعی میکنم از هر چیزی دو تا تهیه کنم. البته اگر بودجه ام برسد.
هر چند وقت یک بار می روید دنبال یک کبریت جدید؟
کار ما با آمدن اینترنت خیلی راحت تر شده. قبل از این می رفتم و می گشتم. در پاساژ پروانه، کبریت فروشهای مولوی، دو سال پیش رفتم سیگار بخرم، دیدم کبریت کله اسبی گذاشته. البته جدیدش بود. گفتم قدیمیاش را نداری؟ گفت اتفاقا یک مقدار دارم مال ۲۰ سال پیش است. رفت برایم آورد.
آماری از تعداد چوب کبریتهایتان دارید؟
در بستههای کوچک ۴۰ عدد چوب هست. در مجموع شاید حدود ۱۲۰۰۰ چوب کبریت داشته باشم.
یک سری از اینها خیلی قدیمی هستند و شما ۲ سال است که این کار را شروع کردهاید. مثلا اینهایی که متعلق به قبل از انقلاب است را چطور پیدا کردید؟
وقتی در کارش بیفتی، پیدا میکنی دیگر. از مجموعه دارهای دیگر میخرم. خیلی ها هستند بعد از چند وقت زده می شوند، خیلی ها هستند فوت میکنند. مثلا من اگر الان فوت کنم، مطمئنم فوری اینها را میفروشند. (میخندد) یک مجموعهدار خودش جنسش را نمی فروشد.
قدیمیترین کبریتتان برای چه زمانی است؟
اوایل رضاشاه تقریبا. بعد از چند وقت که از ورود کبریت به ایران گذشت، کبریت یک کالای لجستیکی تبدیل می شود. چون قبلا می رفتند در خانه یکدیگر آتش می گرفتند. داستانهایی دارد این کبریت.
این کبریتها چقدر میارزند؟
توافقی است، دلی است. آن کبریتی که عکس دو شتر هست، یکی از کمیاب ترین کبریتها است. فکر می کنم در بین همه مجموعه دارها فقط من و آقای مقصودپور این طرح را داشته باشیم. در ایران کبریت تنوع شکل و فرمی ندارد. چند روز پیش که رفته بودم تبریز، به مسئولین کارخانه کبریت ممتاز گفتم چرا طرح هایتان را عوض نمی کنید؟ گفتند ما را به این تصویر می شناسند، می ترسیم عوض کنیم و نخرند.
در ماه چقدر هزینه کبریت می کنید؟
من این ماه حدود ۵ میلیون. ولی میانگین بخواهم حساب کنم، شاید ماهی یک میلیون تومان هزینه کنم. مطمئنم امسال از عید تا الان هشت میلیون پول کبریت دادهام. در ضمن من کبریتهایم را تحت هیچ شرایطی و تحت هیچ قیمتی نمیفروشم.
اگر بخواهید جابه جا کنید چطور؟
کبریتی که اضافه دارم را به دیگران میدهم ولی کبریتی که یک عدد دارم را نه. نکته جالب در جمع آوری کبریت این است که افراد به شیوههای متفاوتی کبریت جمع میکنند. مثلا خیلیها موضوعی جمع می کنند.
شما با چه معیاری کبریت جمع میکنید؟
من فقط سری جمع میکنم. خیلیها هستند فقط ورزشی جمع میکنند، خیلیها هستند فقط تصاویر منظره، حیوانات و... جمع میکنند وولی من همه این انواع را دارم. یک سری کبریت داریم به نام بغلی، که آن هم خودش یک دنیایی دارد.
شما کبریت خارجی هم دارید؟
کم، بیشتر ایرانی جمع میکنم.
خبر دارید که خارج از ایران هم چنین مجموعه هایی وجود داشته باشد؟
بله. در هند و سوئد جمع میکنند. سوئد که مهمترین کبریت سازی دنیا را دارد و اولین کبریتهای ایران هم از سوئد وارد شده است. بعدتر ایرانیها به ژاپن و شوروی سابق سفارش دادند. کبریتهایی هم بوده که به سفارش ایران در ژاپن و هند و شوروی ساخته شده.
با این همه علاقه به کبریت پیش میآید که برای آتش روشن کردن از کبریت استفاده کنید؟
نه، دلم نمیآید. حتی این کبریتهای معمولی را هم دلم نمیآید آتش بزنم. حتی برای سیگار کشیدن از فندک استفاده میکنم. اطراف ده ما یک غاری هست که چند وقت پیش تلویزیون داشت نشان می داد. ما چراغ قوه برده بودیم، کبریت هم در جیب من بود. چراغ قوه ها خاموش شد، هر چه گفتند کبریت بزن، گفتم به جان خودتان جزو محالات است. مجبور شدند کورمال کورمال بیایند بیرون، ولی کبریت آتش نزدم.
جایی ندارید که این همه کبریت را ارائه کنید؟
بعضی وقتها گالری برگزار میکنیم. دکورها هم چند وقت یک بار جابه جا میشوند دیگر. این دکور را دوستمان از اصفهان زحمتش را کشید. هر چند وقت یک بار میآورم میچینم از تماشایش لذت میبرم و دوباره میگذارم سر جایشان.
در نمایشگاههایی که شرکت می کنید، واکنش مردم عادی چطور است؟
برایشان جالب بود. وقتی که جمع می شود، مردم فکر نمی کنند کبریت هم بتواند کلکسیون باشد. موقعی که جمع میشود، می بینند چقدر جذاب است.
کسانی که کلکسیون کبریتهای شما را در محل کار میبینند چه واکنشی نشان میدهند؟
تمام دوستان به اتفاق میگویند دیوانه ای!
یعنی تا به حال کسی تشویقتان نکرده؟
بعضیها چرا. اوایل می گفتند دیوانه ای، بعد که دیدند خیلی علاقه دارم و برای این ها از وقتم میزنم، علاقه مند شدند. خیلیهایشان از من کبریت خواستند، من هم خسیسم، ندادم. (میخندد) اضافه ها را ولی می دهم.
نظر خانواده تان چیست؟
آنها هم مثل دوستانم می گویند دیوانهای! زنم اوایل مخالف بود. من در خانه جدیدم ویترین زدم ولی نگذاشت بچینم. شبیه ویترینی که اینجا هست، در خانه هم دارم. منتهی آنجا دیگر سماور و تابلوهایم و مجسمه و گرامافون و اینها را چیدم. چون آنها آنتیک است مخالفت نکرد. کبریتهایم را آوردم دفتر تا کسی چیزی نگوید البته جدیدا می بینند بیشتر علاقه مند شده ام، همکاری می کنند.
دخترهایتان چطور؟
دختر کوچکم خیلی علاقه مند است. چند تا از کبریتهایم را هم صاحب شده.
منبع:مجله مهر