به گزارش روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، «عصرایران» در ادامه نوشته است: در این روزها در محافل مختلف این پرسش را نویسنده این سطور شخصاً شنیده که اردوغان در پی چیست و چرا سری را که درد نمیکند دستمال بسته یا دنبال چیست؟
کار به جایی رسید که رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران که به تازگی به ترکیه سفر کرده، در سفرنامه خود نوشته است تجار ترک از این رفتارها ناراضیاند و میگویند به اقتصاد ترکیه آسیب میرساند و خود او نوشته است: «تلاش برای احیای نوعثمانی مثل این است که بازار مسگرها را دوباره راه بیندازیم که اگر چه پر سر و صداست اما بیفایده است.»
اما آیا اردوغان در حال راه انداختن بازار مسگرهاست و این سر و صداها از این سودا برمیخیزد؟
به درستی و دقت نمیتوان گفت که رئیسجمهور ترکیه و حزب متبوع او چه هدفی را دنبال میکنند و چرا دست به این گونه مخاطرهها میزنند اما چند گمانه را میتوان مطرح کرد:
بازار مسگرها
اول همان است که در نوشته آقای محسن جلالپور نیز آمده است. تصور یا سودا یا رویای احیای امپراتوری عثمانی شاید اردوغان را به این کارها واداشته باشد. اما این رایجترین تفسیر است و نمیتوان قضیه در پروژه نوعثمانی محدود کرد.
چراغ سبز
دوم: برخی معتقدند اردوغان هر از گاهی به آمریکا،عربستان واسراییل چراغ سبز نشان می دهد تا اسلام گرایی او سوء تفاهم ایجاد نکند و گمان نبرند در پی اسلام سیاسی است.
مثلث و مربع
سوم: خاورمیانه با مثلث ایران، اسراییل و اعراب شناخته می شود و یکی از دلایل ناخرسندی اعراب و اسراییل از مذاکرات آمریکا با ایران در جریان مذاکرات هسته ای همین بود که دوست نداشتند پای ضلع سوم و تاثیر گذار به معادلات بازتر شود.
دخالتهای ترکیه را میتوان تلاشی برای تبدیل این مثلث به مربع دانست به این معنی که خود را نیز یک ضلع می داند و مایل است در گفت و گوهای مطقه ای به بازی گرفته شود. از این رو بود که در دوران احمدی نژاد وارد موضوع مذاکرات هسته ای شدند و استانبول در چند دوره میزبان مذاکرات بود.
جالب این که مسئولان وقت به این موضوع می بالیدند غافل از این که با دست خود پای ترکیه را به معادلات منطقه ای باز کرده بودند.
نقش ارتش
چهارم: حزب عدالت و توسعه که در 10 سال گذشته قدرت را به طور کامل در دست داشته همواره از جانب ارتش در معرض تهدید بوده است.
میتوان حدس زد که یکی از اهداف اردوغان از مداخلهجوییها این است که ارتش احساس نکند از بازی قدرت به تمامی کنار گذاشته شده و تنها باید نظارهگر باشد. به عبارت دیگر سر ارتش را گرم کرده است. یک جا با روشها درگیرند و هواپیمای آنها را میاندازند و جای دیگر در عراق نیرو پیاده می کنند.
اگر ارتش درگیر امور نظامی نباشد چه بسا سودای بازگشت به حال و هوای گذشته به سرشان بزند و اردوغان هم به ارتش بها داده و هم خاطر خود را از این تهدید مداوم و بالقوه آسوده ساخته است.
مؤلفه امنیت
احتمال پنجم این است که اردوغان با موضوع امنیت بازی میکند تا مردم ازبیم ناامنی تن به ریسک تغییر دولت ندهند. این سیاست در انتخابات اخیر نتیجه داد و به افزایش 5 میلیون رأی انجامید؛ زیرا مخالفان و خاموشان نیز بیم داشتند شعله آتش منطقه به کشور آنها نیز سرایت کند و ریسک نکردند. این مخاطره البته ریسک بالایی دارد چون ممکن است به عکس خود بدل شود و دامان خودشان را هم بگیرد.
سرکوب کُردها
احتمال ششم که پررنگ هم هست این است، به هر بهانهای سراغ کُردها میروند و این هدف را در هر وضعی دنبال میکنند.
محک ناتو
حدس هفتم را میتوان به این موضوع اختصاص داد که نباید فراموش کنیم ترکیه عضو پیمان نظامی ناتو (آتلانتیک شمالی) است و در تحرکات نظامی یا روی حمایت دیگر اعضا حساب میکند یا درصدد است حجم و میزان این پشتیبانی را بیازماید.
نظام ریاستی
واپسین گزینه هم این است که رجب طیب اردوغان که اولین رئیسجمهور ترکیه است که با آرای مستقیم انتخاب شده با این کارها خودی نشان میدهد تا ضرورت حرکت به سوی نظام ریاستی را یادآور شود و بتواند تغییرات حقوقی و قانونی مورد نظر را به انجام رساند.
او دوست دارد مصادیقی به دست دهد تا تصویر تازهای از یک رئیسجمهور در اذهان داخلی و خارجی ترسیم کند. رئیسجمهور که تنها رئیسجمهور یک جمهوری نیست بلکه «رئیس» آن جمهوری است.
نویسنده نمیتواند یک یا چند احتمال از این موارد 8 گانه را ترجیح دهد و طبعاً به یک اندازه مطرح نیستند. اما میتوان این گزاره را طرح کرد که نمیتوان گفت اردوغان سری را که درد نمیکند دستمال بسته است. چون سر او واقعا درد میکند!