به گزارش سرویس ورزشی برنا، وحید هاشمیان در خصوص آخرین وضعیت خودش و مربیگریاش صحبت کرد.
مهاجم سابق تیم ملی ایران در این خصوص اظهار داشت: من برای شرکت در کلاس مربیگری از سال 2008 اقدام کردم و وقتی سال 2012 فوتبال را کنار گذاشتم برای گرفتن مدرک پرولیسانس که طولانیترین مدرک مربیگری است، اقدام کردم. با توجه به اینکه مدرک B و A را داشتم باید بعد از گذراندن هر یک از این دورهها به مدت یک سال در تیمی فعالیت میکردم از این رو در دو نیمفصل هدایت تیمهایی در اوبرلیگا را برعهده گرفتم.
وی در ادامه افزود: بعد از گذراندن دوره پرولیسانس از تیمهای دسته سومی و چهارمی آلمان پیشنهاداتی به من شد که در نهایت به توافق نرسیدیم و بعد از آن مقطعی را در کنار تیم کوئیس پارک رنجرز بودم و به مدت 12 ماه در کنار این تیم حضور داشتم که البته مدرکی بابت این حضورم دریافت نکردم.
بازیکن پیشین تیم ملی درباره مطالباتش از باشگاه پرسپولیس نیز خاطرنشان کرد: ما کمیته انضباطی داریم که بعد از بررسی شکایتها اعلام رأی میکند. اگر این کمیته رأی میدهد، باید اجرا شود، اما اگر قرار نیست رأی آنها اجرا شود پس چرا این کمیته تشکیل شده است؟! به هر حال من هنوز مطالبات خود را دریافت نکردهام و قصد ندارم در این برنامه به این مسئله بپردازم، اما واقعیت این است که من مالیات پولی را که دریافت نکردهام، پرداخت کردم تا ممنوع الخروج نشوم. در آلمان تیمهایی بودند که به خاطر عدم تعهد مالیشان در قبال بازیکنان و مربیان به یک رده پایینتر سقوط کردند، اما ما در ایران مدیرانی داریم که قراردادهای سنگین با بازیکنان امضا میکنند، اما چون نمیتوانند آن را پرداخت کنند آن را به مدیر بعدی واگذار میکنند.
هاشمیان ادامه داد: متأسفانه فوتبال ما فقط اسمش حرفهای است و هنوز در خیلی از مسائل آماتور هستیم. دلیلش این است که ما یک شبه اسم لیگمان را لیگ برتر گذاشتیم، اما هنوز امکاناتمان در حد همان لیگ یک است. فقط در این مدت که لیگمان حرفهای شده بدهی باشگاهها بیشتر شده است و هنوز روی زیرساختها کاری نکردهایم.
وی با تأکید بر اینکه برای فوتبالمان تعریفی نداریم، یادآور شد: فدراسیون کشورهای دیگر برای خود هدفگذاری کردهاند. اگر به سایت فدراسیونها و باشگاههای بزرگ دنیا بروید میبینید که هدف آنها تعریف شده و میدانند که چه باید بکنند، اما در ایران فقط شعار میدهند که باشگاه فرهنگی ورزشی یا باشگاه اخلاقگرا و مسائلی از این دست. در انگلیس مشخص است تیمهای لیگ برتری دنبال تجارت هستند یا در آلمان به دنبال قوی کردن اقتصاد و همچنین موفقیت در جام جهانی هستند، اما ما در فوتبالمان هنوز نمیدانیم که از فوتبال کدام کشور باید الگوبرداری کنیم. تیمهای باشگاهی مربی از کشورهای مختلف استخدام میکنند که هر کدام سبک کاری خودشان را دارند. سبک کار سرمربی تیم ملی نیز با باشگاههایمان کاملاً متفاوت است، در حالی که در آلمان به این شکل نیست.
بازیکن پیشین تیم ملی در این باره تصریح کرد: در آلمان همه مربیانی که در کلاس مربیگری شرکت میکنند توسط مدرسی مربیگری را فرا میگیرند که او نزدیکترین فرد به یوآخیم لو است و در واقع تفکرات سرمربی تیم ملی آلمان را به این مربیان را انتقال میدهد تا آنها این تفکر را فراگیر کنند. شاید تیمهای بزرگ آلمانی مربیانی نظیر گواردیولا یا کلوپ داشته باشند، اما در همه باشگاهها به نوعی تفکر یواخیم لو حاکم است. در آلمان آن تفکر حاکم است، اما در ایران کارلوس کیروش مجبور میشود لیگ را دو سه هفته تعطیل کند تا افکارش را به بازیکنان انتقال دهد. او حق دارد این کار را انجام دهد. البته من طرفدار کیروش نیستم و به باشگاهها نیز حق میدهم که بابت از دست دادن بازیکنان خود و تعطیلی لیگ دلخور باشند، اما همانطور که گفتم وقتی تفکرات متفاوت باشد، چنین شرایطی به وجود میآید.
هاشمیان درباره مهمترین گلهایی که برای تیم ملی به ثمر رسانده است، خاطرنشان کرد: من در بازیهای آسیایی تایلند خیلی جوان بودم و وقتی در این بازیها به میدان رفتم توانستم دو گل برای تیم ملی به ثمر برسانم، اما مهمترین گل ملیام را به تیم ملی قطر زدم، گلی که اگر به ثمر نمیرسید شاید به جام جهانی 2006 نمیرفتیم. نمیگویم با گل من به جام جهانی رفتیم بلکه آن گل روی تیم کاری به دست آمد. مهدویکیا و خداداد عزیزی پایهگذار این گل بودند و قبل از آن هم دیگران زحمت کشیدند که به این دو بازیکن رسید. متأسفانه ما در کشورمان دنبال اسطورهسازی هستیم و موفقیتهای یک تیم را به نام یک نفر تمام میکنیم.
وی درباره حضورش در تمرینات تیم بایرن مونیخ از زمان مربیگری گواردیولا نیز خاطرنشان کرد: ما در مقطعی باید به مدت پنج هفته در کنار یک تیم حرفهای کار و از تمرینات این تیم یادداشتبرداری میکردیم تا متوجه شویم مربیان چطور کاری که در تمرین انجام میدهند را در مسابقه پیاده میکنند. از این رو مدتی را در بایرن مونیخ بودم و در این مدت از تمرینات تیم بایرن به دقت یادداشتبرداری میکردم.
بازیکن پیشین تیم ملی در خصوص اینکه گفته میشد او نپذیرفت در مقطعی دستیار برانکو ایوانکوویچ در پرسپولیس شود، گفت: چه کسی گفته من از سوی برانکو پیشنهاد داشتم؟ همیشه گفتهام برانکو از مربیان خیلی خوب و بااخلاق من بوده است. مثل مربیان دیگر از جمله فرکی، شاهرخی و پورحیدری که استاد اخلاق بودند. در مقطعی من، مهدویکیا و کریمی به عنوان کاندیدای مربیگری پرسپولیس ناممان مطرح شد در واقع باشگاه این اسامی را به برانکو داد، در حالی که یک سرمربی خود باید دستیارانش را انتخاب کند. ضمن اینکه در یک تیم دستیار پنجم شدن چه پیشرفتی میتواند برای یک مربی داشته باشد؟!
هاشمیان در رابطه با اینکه مهاجمان تیم ملی نباید از نیمکتنشینی دلخور باشند، گفت: من در مقطعی برای تیم ملی در دو بازی سه گل زدم، اما در بازی بعد نیمکتنشین شدم. آن زمان خیلی ناراحت شدم، اما با خود گفتم اگر قرار باشد به بوندسلیگا رفته و آنجا چند بازی روی نیمکت بنشینم، نباید ناامید شوم.
وی با ابراز دلخوری از اینکه وقتی از فوتبال خداحافظی کرده هیچکس حالش را نپرسیده است، افزود: در زمانی که شما در اوج هستید و تجربهات زیاد شده به خاطر سن و سالت و عدم توانایی بدنی مجبوری فوتبال را کنار بگذاری. وقتی این اتفاق رخ میدهد به یک باره دیگر مورد توجه رسانهها نیستی و این موضوع در روحیه فرد تأثیر میگذارد، از این رو فدراسیون باید از بین فوتبالیست نخبهای که خداحافظی میکنند به طور مثال 10 نفر را برای بازاریابی در فدراسیون استخدام کند. 10 نفر را به تیمهای پایه ببرد تا آنها تجربیات خود را در اختیار بازیکنان جوان و نوجوان قرار دهند. الان کمیته فنی و توسعه ما از افرادی تشکیل شده که بین 58 تا 70 سال سن دارند. اعضای هیئت رئیسه فدراسیون ما 10 نفر هستند، اما یک فوتبالیست مشهور در آن دیده نمیشود. متأسفانه ما هیچ حمایتی از مربیان جوان نمیکنیم.
بازیکن پیشین تیم ملی در این باره ادامه داد: من همیشه گفتهام فوتبالیست بودن، شغلی است که از برخی شغلهای دیگری برای کشورش زحمت میکشد، اگر چه یک رفتهگر و مرزبان خیلی بیشتر از ما برای کشور زحمت میکشند. من وقتی فوتبال را کنار گذاشتم هیچکس حال مرا نپرسید. چند وقت پیش یک مقام مسئول اعلام کرد میخواهیم برای کریمی، هاشمیان و مهدویکیا بازی خداحافظی بگذاریم و من گفتم سال 2010 از تیم ملی خداحافظی کردم، الان بازی خداحافظی گذاشتن چه فایدهای دارد؟! آن زمان من نه ازدواج کرده بودم و نه بچه داشتم، ولی الان هم ازدواج کردهام و هم فرزند دارم، اجازه بدهید نوهام به دنیا بیاید بعد بازی خداحافظی بگذارید! به طور مثال من الان باید با کفاشیان صحبت کنم و بگویم که در فوتبال آلمان به چه شکل عمل میشود، ولی وقتی در فدراسیون فوتبال از پلهها بالا میرفتم خیلی ناراحت بودم که چرا باید برای گرفتن مطالباتم از آخرین باشگاه خود مجبور شوم نزد رئیس فدراسیون بروم.
هاشمیان در پایان گفت: من برای جام جهانی 2014 میخواستم بلیت تهیه کنم، اما در فدراسیون به من گفتند باید نامه بگیری بعد متوجه شدم که آدمهای عادی هم به همین شکل عمل میکنند. من با این وضعیت به فوتبال ایران بیایم که چه کنم، در فوتبالی که افرادی دیگر پست و موقعیت میگیرند؟ فوتبال ما با این وضع پیشرفتی نخواهد داشت.