به گزارش خبرگزاری برنا در اصفهان ،در بعدازظهر روز شنبه 26دیماه 94، نشست تخصصی گپ وگرافیک با عنوان خط و نگارش با حضورجمعی ازهنرمندان رشته گرافیک در خانههنرمندان اصفهان برگزارشد.
احسان رضوانی سخنران این برنامه با اشاره به مواردی که در زمینه تایپ در سیستم آموزشی کشور کمتر گفتهمیشود، به بیان اهمیت خط پرداخت و گفت: خاستگاه خط را میتوان با دو نوع نگاه مورد ارزیابی قرارداد، نگاه اول آرکتایپیک است که به عنوان یک کهن الگو از الگوهای ازلی نشأت گرفته است.
وی افزود: نگاه آرکتایپیک در واقع آنچه است که وجود داشتهاست و اختراع دست بشر نیست و انسان تنها در جریان تکامل آن را کشف و برآن اشراف یافتهاست.
وی پس از تشریح الگوی ماندالا که از دو نقش مربع و دایره تشکیل شدهاست خاطرنشان کرد: این الگو حالت چرخش دارد و دارای یک مفهوم ازلی است و دایرهای با فرم نامحدود و نامکنون است و وجودی که در آن مستتر است به دلیل بی نهایتی قابل ادراک نیست و آن الگو را در وجود انسان نیز میتوان یافت.
رضوانی سپس به ریشهیابی لغت خط پیش از دوران زرتشت پرداخت و خط را نشأت گرفته از لغت باستانی دبیره دانست و تصریحکرد: در تمامی ممالک نگاه اسطورهای به خط وجود دارد و خط را دارای ریشه ای معنوی میدانند که از عالم خدایان نازلشده و دیوان آن را به ارمغان آوردهاند، و خط دارای قداست است.
سخنران این برنامه تأکید کرد: خوشنویسی صرفاً عملی در جهت نگارش نیست و نوعی از طریقت محسوب میشود و خطاط عرصه تجلی را با خط خود آشکار میکند و خطاطی یک کارمقدس است که تنها مخصوص ایران نیست و در تمامی کشورها وجود دارد.
وی در ادامه به بیان اشتراکات شش پارامتر خوشنویسی و هنرهای تجسمی پرداخت و گفت: از میان این شش پارامتر خوشنویسی، تنها دو پارامتر شأن و صفا هستند که با پارامترهای تجسمی قابل مقایسه نیستند و این دو مورد به ظهور و تجلی و ادراک و حال خوشنویس بستگی دارد و امری کاملاً شهودی است.
وی افزود: پس از قرن 17 میلادی و در زمانی که نگاه سنتی اروپا کمکم نقد شد تایپ که از لتراست گرفتهشدهاست به معنای الگو و نمونه مطرحشد. در خوشنویسی الگو و نمونه از پیش تعیین شدهای وجود ندارد اما لتراست نوعی نگارش با الگوی ثابت است.
احسان رضوانی به بیان سیرتحول خط از تصویرنگار به خط الفبایی پرداخت و خاطرنشانکرد: خط تصویرنگار که عیناً از تصویراشیاء و اجسام به وجود آمد واقعگرا است و همه آن را میتوانند بفهمند اما خط الفبایی کاملاً انتزاعی است و یک خط فرهنگی است که حتماً برای درک آن نیازمند آموزش زبان هستیم.
وی از سیرتحول خط از تصویرنگار به اندیشهنگار و پس از آن به واژهنگار و آوانگار و در مرحله آخر به الفبایی گفت و ادامهداد: تنها کودکان در سال اول تحصیل به خواندن میپردازند و در نگاه کلی سرعت ما در سالهای نخست یادگیری خط در خط تصویرنگار بیش از خواندن خط الفبایی است اما کمکم این سرعت برابر میشود. ما پیش از آنکه نوشتار را بخوانیم آیکون را متوجه میشویم و ذهن ما به آیکونها تمایل بیشتری دارد تا به نوشتار.
وی همچنین با اشاره به مفهوم و کاربرد محدودی که از تایپوگرافی در اذهان وجود دارد گفت: تنها بخشی از تایپوگرافی به تیترها میپردازد و بخش عمده کاربرد آن را در متنها میتوان مشاهده کرد.
وی افزود: برای تایپوگرافی در متنها باید سه نکته را در نظرگرفت، اول آنکه این متن برای چه سنی و چه مخاطبی استفادهمیشود، دوم آنکه این متن چه نوع متنی است و چه مفهومی را منتقل میکند و سوم آنکه آن متن را چگونه باید نوشت و چه نوع نوشته و فونت و سایزی را باید استفاده کرد.
وی در پایان به مقایسه تصویری خطها و تایپهای گوناگون در متون مختلف پرداخت و تفاوت خطوط را در این متون بررسی کرد.