به گزارش روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، عصر سهشنبه گذشته یکی از ماموران انتظامی در حال خروج از محل کارش در یکی از کلانتریهای شهریار در غرب استان تهران، پسر دو سالهای رادید که گریهکنان مادرش را صدا میزد. او پسرکوچک را به داخل کلانتری برد. کودک فقط میگفت مادرش رفته برایش بستنی بخرد.
ماموران جستجو برای یافتن مادر کودک گمشده را آغاز کردند، اما تلاش آنها بینتیجه بود. در ادامه ماموران به بازبینی دوربین مداربسته کلانتری پرداختند تا اینکه تصویر زن جوانی را بهدست آوردند که پسرک ر ا به این محل آورده و با رهاکردن او، بسرعت از محل دور شده بود.
همین سرنخ کافی بود تا ماموران اطمینان یابند زن جوان عمدی کودکش را رها کرده است. او تحتتعقیب پلیس قرار گرفت تا اینکه ردی از وی در خانهای در جنوب شهریار بهدست آوردند و روز بعد با حضور در آنجا وی را بازداشت و برای تحقیقات به کلانتری منتقل کردند.
زن جوان ابتدا مدعی شد پسر کوچولو فرزند وی نیست. در ادامه، موضوع به اسماعیل برجسته، بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شهریار در غرب استان تهران گزارش شد و با دستور قضایی تحقیقات از این زن ادامه یافت. این در حالی بود که ماموران پسر دوساله را نزد متهم زن بردند که او با دیدن فرزندش بشدت گریست و فریاد زد: دروغ گفتم من مادرش هستم.
زن جوان در اظهاراتش گفت: چند سال پیش با مردی آشنا شدم. او معتاد بود و هر دو خانواده با ازدواجمان مخالف بودند، اما با هم ازدواج کردیم. اوایل گمان میکردم شوهرم اعتیادش را ترک میکند، اما بیفایده بود. او حتی کارش را هم بهدلیل اعتیاد از دست داد.
وی اضافه کرد: او علاه بر اعتیادش، در زمینه خرید و فروش مواد مخدر نیز با افراد معتاد و سابقهدار همراه شده بود.
به همین دلیل شرایط زندگیمان هر روز بدتر میشد. سرانجام او مدتی پیش به اتهام خرید و فروش موادمخدر در جنوب کشور دستگیر شد. با گدایی و کار در خانههای مردم بسختی زندگیمان را برای چند ماه اداره کردم. چند هفته قبل به عنوان خدمتکار در مرکز نگهداری از بیماران و سالمندان مشغول کار شدم. این مرکز شبانهروزی بود و من هم مجبور بودم ساعتهای طولانی کار کنم. چند روزی فرزندم را با خودم به محل کار بردم، اما کارفرمایم گفت حق ندارم فرزندم را با خود بیاورم در غیر این صورت اخراج میشوم. مجبور شدم پسرم را سر راه بگذارم تا شاید خانوادهای او را پیدا کنند و سرنوشت خوبی برایش رقم بخورد وآیندهاش مانند من سیاه نشود.
با اظهارات این زن، با دستور بازپرس پرونده برای وی قرار قانونی صادر و تحقیقات برای یافتن جد پدری کودک آغاز شد.
با یافتن این خانواده، آنها زمانی که متوجه شدند نوهشان بر سر راه گذاشته شده است، او را نزد خود بردند.