خاطره ابوترابی از شهید اهل سنت

|
۱۳۹۴/۱۱/۲۷
|
۱۶:۴۷:۵۴
| کد خبر: ۳۷۴۲۵۵
از او نامش را سئوال کردم او اینگونه پاسخ داد: إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِیبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِینَ! و ادامه داد: نامم رحمت الله است و در کنار شما دوستان محسن قرار دارم!

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، نفر اول، ایستاده از راست، یکی از همکارانمان در وزارت دفاع و از روحانیون اهل سنت کردستان بود. نیروی انقلابی و مبارزی هم بود.

 با او اولین بار در کردستان آشنا شدم. در خدمت جمعی از علما و در معیت ابوی بزرگوارمان به کردستان رفته بودیم. اول انقلاب بود و در منزل یکی از علما میهمان بودیم. میزبان از روحانیون اهل سنت بود. نشسته بودیم که این دوست سابق الذکر داخل شد و نشست. از او نامش را سئوال کردم او اینگونه پاسخ داد: إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِیبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِینَ! و ادامه داد: نامم رحمت الله است و در کنار شما دوستان محسن قرار دارم!

همین حاضر جوابی رحمت الله آغاز دوستی محکمی بین ما و او شد. آن روزها مسئول سیاسی- ایدئولوژی وزارت دفاع بودم. از ایشان دعوت کردم برای همکاری و ایشان هم پذیرفتند.

شهید رحمه الله نفر اول ایستاده سمت راست

خاطرات مشترک ما و رحمت الله زیاد است. از جمله در سفری به ترکمن صحرا به عنوان نماد دوستی میان شیعه و سنی همراه هم بودیم و بنده در آن روزهای حساس، بین اهل سنت آن خطه سخنرانی کردم.

خاطرات تلخ هم کم نداشتیم البته... از جمله اینکه بعدها پدر ایشان به دست ضد انقلاب به شهادت رسید.

هنوز اما خاطره ی سفر ترکمن صحرا در ذهنم زنده است. به اتفاق یکدیگر برای علما و مردم سخنرانی کردیم. سال دوم یا سوم انقلاب بود...

 

 

نظر شما