شب شعر قطار دلتنگی عنوان برنامه ای است که برای بر زبان آوردن عقده ای سر بسته از فقدان انسان هایی که برای آسایش این مردم جان دادند، برگزار گردید.
همه آنانی که دیشب آمده بودند فقط و فقط یک دلیل داشتند و آن هم تسلی دل خانواده جان باختگان فاجعه قطار (شهدا آتش نشان نیشابوری)؛ همان هایی که خارج از شیفت کاری خود برای خدمت رسانی به محل حادثه اعزام شدند.
آیا کسی آنان را به یاد دارد؟ همان ها که در چهارشنبه سیاه سوختند و پر کشیدند و هنوزم که هنوز است بعد از این همه سال مسئولان از گذاشتن نام شهید بر آنان ابا دارند!
هر ساله در 28 بهمن ماه مصادف با سالگرد حادثه انفجار قطار در نیشابور این مراسم برپاست ولی هنوز داغ است و هنوز می سوزاند.
در فرهنگسرای سیمرغ محشری بر پا بود و تک تک ابیات شاعران خیس بود و اشک بود که بر گونه های تک تک حضار می غلتید و از بیم آنکه کنار دستی نبیند آن را می پوشاندند
با گذشت این همه سال هنوز این حادثه برای مردم درد کشیده این شهر با هیچ مرهمی قابل تلطیف نیست.
پویا فخریان پسر آتش نشان فداکار شهرمان در این مراسم دلنوشته ای را خواند که زبان حال مادران، فرزندان و همسران این شهدا بود که خود کولاکی در این محفل به پا کرد؛ حال بگذریم و سخن کوتاه کنم که شنیدن کی بود مانند دیدن؟!
آقای شهردار دیشب همه آمده بودند از خانواده شهدا، هنرمندان، آتش نشانان، مسئولان شهری و مردم فهیم شهرمان؛ شما هم که نبودی پیامی برای این مراسم صادر کردی و جناب بتویی آن را قرائت نموده و سلام گرم شما را به مردم ابلاغ کرد ولی در این میان جای کسی خالی بود، کسی که سکان سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری را بر عهده دارد.
دیگر مدیران شهرداری به احترام خانواده های این شهدا تا پاسی از شب ماندند و باعث تسلی آنها شدند اما سرپرستی که وظیفه ذاتیش حضور در این مراسم است خدا می داند که کجا بود!!!
بنده بر خود واجب می دانستم قبل از انتقاد کردن علت عدم حضور این مسئول را از خود او جویا شوم تا خدای ناکرده با لبه تیز این قلم تند نرانده باشم ولی از آنجایی که شخص ایشان حاضر به پاسخگویی نشدند.
آقای شهردار! ایشان چندین سال است که در این شهر نبوده اند پس لطفا از مدیر عامل سازمان آتش نشانی بخواهید بیایند و این شهدا را به وی معرفی کرده و از ارزش این افراد برای نیشابور و نیشابوریان بگوید.
جناب مهندس چرا تا زمانی که شما در شهر حضور دارید مدیرانتان در یک حرکت پوپولیستی فضای مجازی را با جلسات کاملا بی ارزش پر می کنند اما وای به روزی که شما در شهر نباشید آنجاست که جای اهم و مهم عوض شده و برنامه ای چون دیشب فراموش می شود
جناب حسینی در ابتدا بنده علت عدم حضور این سرپرست را سهوا احساس کرده اما بعد از عدم پاسخگویی ایشان دیگر نمی دانم چه باید بگویم ولی همه این را می دانیم که قاعدتا روش های برخوردی یک سازمان از رکن اول که شما باشید آغاز می شود، با این حال من مانده ام کسی مانند شما که برخورد خوبی با خبرنگاران دارد چطور چنین وصله ای بر خود گرفت؟
آیا جز این است که شهرداری یک سازمان مردمی و برای مردم است و پولش از همین مردم تامین می شود و برای همین ها خرج می شود؟ حالا آیا احترام به مردم بر این مدیران واجب نیست؟
آقای شهردار نشان دهنده یک ریشه قوی شاخه های قوی آن است حال با داشتن چنین شاخه ای چه برداشتی از این ریشه باید کرد؟!
آقای شهردار شما در ابتدا با نام مدیر انقلابی آمدید اما آیا بهتر نیست بعضی افراد که دور شما هستند به جای مهره چینی در شهرداری یا حذف افراد کمی به خود بیایند و وظیفه ذاتی خود را انجام بدهند و دخالت در امور تحت مدیریت شما را کنار گذاشته و به کار خود برسند؟
آقای شهردار آن تعداد از اعضای شورای اسلامی شهر که آمدند و بر خود این حضور را لازم و واجب دانستند گله مند ازعدم حضور این سرپرست بوده اند حال آیا وقت آن نیست که یک مدیر نیشابوری که از اول خون دل برای شهرداری خورده در این پست قرار گیرد؟
در این موضوع علاوه بر شما همچنین از اعضای شورای اسلامی شهر انتظار می رود که با تمام قوا و روحیه مجدانه خود این قصور را پیگیری کرده تا این اهمال کاری نیز مانند سایر موضوعات دست خوش مسایل سیاسی شهر نگردد.