به گزارش خبرگزاری برنا از لرستان ،شبکه افلاک وصداوسیمای لرستان از آغاز به کار تا کنون نه تنها انتظارات فعالان و دلسوزان فرهنگ لرستان را برآورده ننموده است بلکه دانسته یا نادانسته ادامه دهندهی رویهی مخرب صداوسیمای تهراننشین نسبت به فرهنگ و زبان مردم لر است. یکی انتقادات فعالان فرهنگی لر از این شبکه عدم توجه به گویشهای لری و یا استفادهی از ورژن بهشدت فارسیزه شدهای از لری مینجایی بوده است. از دیگر دغدغههای علاقهمندان به زبان و فرهنگ لری عدم توجه به فرهنگ و زبان بومی در برنامهسازیهای این شبکه در بخش کودک و نوجوان بوده است.
چندی است بنا به اقتضای سن فرزندم گاهاً به تماشای برنامهای از تولیدات کودک و نوجوان شبکه افلاک تحت عنوان «سرزمین بلوطها» مینشینم. اصلیترین پیام این برنامه شاید توجه به حفظ محیط زیست لرستان و جنگلهای بلوط این سرزمین باشد. که البته کاری است ارزنده و در خور تقدیر. همچنین در این برنامه سعی شده است به سایر اِلمانهای فرهنگی لرستان چون لباس، موسیقی و ... هم پرداخته شود.
در بخش موسیقی تنها شاهد استفاده موردی از برخی از ملودیهای شاد موسیقی لری هستیم که اکثراً شعرهای فارسی روی آنها کار شده است، مجری و شخصیتهای عروسکی نیز همگی به گویش فارسی معیار صحبت میکنند، تا اینجای کار شاید همه چیز طبیعی به نظر برسد، اما نکتهی نگران کننده در این میان یکی از شخصیتهای عروسکی برنامه است، کاراکترنخراشیدهای به نام «بابا پیربلی» است، که بجز نام لری، از قضا ملبس به لباس لری «شال و ستره» نیز هست، «بابا پیربلی» فارسی را با لهجهای عجیب و «من درآوردی» تکلم میکند، لهجهای که سالها در صداوسیمای کشور به عنوان لهجهی افراد دهاتی معرفی شده است. «بابا پیر بلی» از رقابتهای «پایین بلوطیها» با «بالابلوطیها» در روستای محل زندگیاش میگوید و گاه و بیگاه در مواقع تنهایی و ناراحتی، آوازی خندهآور و به قول امروزیها بیکلاس سر میدهد که لابد به زعم سازندگان برنامه، نمادی از موسیقی لری است!
به هر حال توجه به مؤلفههای فرهنگی مردم لر در بخش کودک و نوجوان پدیدهی میمونی است، ولی ای کاش در این برنامهها از زبان شیرین لری به همان شکل اصیل خود استفاده شود. فرهنگ لری در این بخش حرفهای زیادی برای گفتن دارد که همت برنامهسازان خلاق و نواندیش لر را میطلبد، اگر قرار است شخصیتی به عنوان نماد لر در برنامههای کودک و نوجوان معرفی گردد بهتر است ضمن برخورداری از شاخصههای فرهنگ لر، با معیارهای امروزی این نسل همخوانی داشته باشد. و سخنی که بارها گفتهایم در شرایط کنونی شاید استفادهی طنز از زبان لری به صلاح نباشد.
نگرانی راقم این سطور این است که این برنامه قاری همان قرائتی از لر باشد که سالهاست صداوسیمای مرکز آن را مترادف با بیکلاسی، دهاتی بودن قرار داده است. این نگرانی هنگامی بیشتر میگردد که مخاطبین این برنامه کودکان خردسال باشند. به هر حال با معرفی شخصیت «باباپیربلی» به عنوان نماد «لر» گمان نمیکنم هیچ کودکی حاضر باشد لر باشد!
اما به لطف عملکرد رسانهی ملی و زیرمجموعههای استانیاش سالهاست جمع کثیری از کودکان لر چون دیگر گروههای سنی هموطنشان بییندهی بخش کودک شبکههای ماهوارهای شدهاند و چنین برنامههایی مخاطب چندانی ندارند، وگرنه خدا میداند چه تصوری از زبان و فرهنگ لری در ذهن نوباوگان لر تماشاگر «سرزمین بلوطها» شکل میگرفت.