به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، تانگو - وایبر و لاین برای بعضی از دختر و پسرها و زن و مردها برای دوستی های نامشروع و پنهانی فرصتی را فراهم کرده است که این بار با دوستی پسر جوان با یک زن سرقت میلیونی رخ داد. برخلاف دفعات پیش که اکثرا زنان قربانیان زودباوری و ساده لوحی می شدند اینبار این بار پسر کمسن و سالی به دلیل دلباختگی و عاشق شدن به زنی 35 ساله قربانی شد.
این پسر 18ساله پس از آشنایی با زن 35سالهای در تانگو، دلباخته او شد غافل از اینکه زن جوان نقشه سرقت میلیونی در سر دارد.
رسیدگی به این پرونده از چندماه قبل با شکایت پسر جوانی به نام مهرداد آغاز شد. وی مدعی بود که در دام یک زن سارق گرفتار شده است. این پسر18ساله در توضیح ماجرا به مأموران گفت: چندماه پیش در فضای مجازی تانگو با زنی به نام پرستو آشنا شدم. او مدعی شد که تحصیلکرده است و در یک شرکت معتبر بازرگانی کار میکند.
پرستو در روزهای نخست آشناییمان مدعی شد که 25ساله است و چند تا از عکسهایش را برایم فرستاد. در این مدت از طریق تانگو با هم چت میکردیم و گاهی هم با یکدیگر تماس تلفنی داشتیم. تا اینکه چند وقت پیش با او تماس گرفتم و او را به رستورانی دعوت کردم و او هم قبول کرد.
مهرداد ادامه داد: آن روز به رستورانی در غرب پایتخت رفتیم و در آنجا متوجه شدم که پرستو دروغ بزرگی به من گفته است. او در حقیقت 35ساله بود. با اینکه به من دروغ گفته بود اما بازهم به او علاقهمند شدم و حتی به فکر ازدواج با او بودم. مدتی از آشناییمان که گذشت او را به خانهمان دعوت کردم اما نمیدانستم او نقشه شومی در سر دارد. آن روز نمیدانم چه شد که بعد از خوردن ناهار و چای از هوش رفتم. وقتی بههوش آمدم، سردرد عجیبی داشتم آنجا بودکه متوجه شدم پرستو بعد از بیهوش کردن من خانه را ترک کرده است. برای همین حدس زدم که با این شگرد نقشهای در سرداشته است برای همین به جست و جو در خانه پرداختم و وقتی به اتاق خواب رفتم با بههم ریختگی کمد مادرم روبهرو شدم. آنجا بود که فهمیدم پرستو، همه طلاهای مادرم، سکهها و دلارها که در حدود 50میلیون تومان ارزش داشت را به سرقت برده است.
با این شکایت، گروهی از مأموران با دستور بازپرس شعبه چهاردهم دادسرای ناحیه 2تهران تحقیقات خود را برای شناسایی مخفیگاه متهم شروع کردند تا اینکه در ردیابیهای خود موفق به شناسایی زن جوان شدند و او را به دام انداختند. همچنین مقداری از طلاهای مسروقه در خانه وی کشف شد و زن فریبکار چارهای جز اقرار به سرقت به شیوه بیهوشی ندید. وی گفت: با مهرداد(شاکی پرونده) در فضای تانگو آشنا شدم و با دیدن عکسهایش فهمیدم که پسر کمسن و سالی است. او تک فرزند بود و پدر و مادر پولداری داشت. برای همین نقشه کشیدم تا در فرصتی مناسب دست به سرقت از او بزنم.
وی ادامه داد: مدتی بعد از آشناییمان وقتی مهرداد مرا به خانهاش دعوت کرد با خود گفتم که زمان اجرای نقشه رسیده است. برای همین پیش از رفتن به آنجا قرص خوابآور از داروخانه تهیه کردم. زن جوان گفت: در آنجا بدون اینکه مهرداد متوجه شود در فرصتی مناسب قرص را در چای او حل کردم که مهرداد بعد از خوردن آن بیهوش شد. من هم به سرعت به اتاق مادر مهرداد رفتم و بعد از جست و جو همه طلاها، سکه و دلارها را دزدیدم. وی ادامه داد: همه دلارها و سکهها را فروختم و به حسابم واریز کردم. قصد داشتم طلاها را هم در فرصتی مناسب بفروشم اما گیر افتادم. وی گفت: من اصلا فکرش را نمیکردم که مهرداد شکایت کند.این زن جوان بعد از اعتراف به سرقت و بیهوش کردن شاکی، با قرار قانونی روانه زندان شد.