به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، یافتههای علمی نشان میدهد که تفاوتهای جنسیتی مسئلهای ذاتی است. اختلاف زنان با مردان فقط در فرم اندام و سبک لباس پوشیدنشان نیست.
شهودی هستند
در طول مسیر تکامل انسانها، زنان برای توانایی که در زنده نگه داشتن بچهها داشتند، که شامل برآوردن نیاز غذایی، گرمایشی، تربیتی و امثال آن میشود، انتخاب شده بودند. این یکی از دلایلی است که توضیح میدهد چرا زنان نتایج بسیار بهتری در تستهایی که نیازمند درک اشارات غیرکلامی باشد، کسب میکنند. زنان نه تنها ظاهر فیزیکی افراد را بهتر به خاطر میسپارند، بلکه اشارات غیرکلامی که در حالات صورت، اندام و لحن صدا نشان داده میشود را درک میکنند.
اما این مهارت فقط محدود به بزرگ کردن فرزند نیست. زنان عمدتاً از آن استفاده میکنند تا بگویند رئیس، شوهر یا حتی غریبه ها چه در سر دارند.
از خشونت دوری میکند
موقعیتهای استرسزا در مردان واکنش جنگ و گریز ایجاد میکند اما محققان نشان دادهاند که زنان بعد از حس کردن یک تهدید، به طور غریزی واکنش تمایل یا دوستی را از خود نشان میدهند. این یعنی برای ایجاد اتحاد استراتژیک، از واکنش فیزیکی خودداری میکنند.
زنها بخاطر وابستگی بیشتر بچهها به بقای آنها، طوری رشد یافتهاند که از خشونت دوری کنند. (در دوران باستان، مردان پیشینیان ما، برای منتقل کردن ژن خود، فقط باید رابطهجنسی برقرار میکردند اما زنان باید تا به دنیا آمدن بچه و بزرگ کردن آنها زنده میماندند.)
اینطور نیست که زنها خشن نباشند، طریقه خشونتورزی آنها متفاوت است. آنها روشهای غیرمستقیمتری را برای رویارویی انتخاب میکنند.
به طرز متفاوتی به درد و اضطراب واکنش میدهد
مطالعات تصویری مغز طی ۱۰ سال گذشته نشان داده است که مغز زنان و مردان به درد و ترس به طرز متفاوتی واکنش میدهند. و مغز خانمها حساستر از آن یکی است.
مغز خانمها نه تنها دربرابر استرسهای بسیار کوچکتر هم حساس است بلکه میتواند به سطوح بالاتری از استرس هم عادت کند.
حساسیت استرس میتواند فوایدی در بر داشته باشد: پراکندگی وضعیت ذهنی فرد را برطرف کرده و آن را متمرکزتر میکند. اما اگر این اضطراب مدت زمان بیشتری طول بکشد، میتواند مخرب باشد. یافتههای این مطالعات میتواند توضیح دهد که چرا خانمها بیشتر در معرض افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه و سایر اختلالات اضطرابی قرار دارند.
از کشمکش و مشاجره متنفر است (از بیمحلی، بیشتر)
برای جلوگیری از کشمکش و مشاجره، در طول سیر تکامل انسان، زنان بیش از اندازه حساس به اشارات میانفردی شدهاند، وضعیتی که زنان را نسبت به این برخوردها بیطاقت میکند. جریان شیمیایی که در طول یک مشاجره به مغز زنان هجوم میآورد — مخصوصاً در مشاجراتی که با افراد نزدیک دارند — درست مثل حمله یک بیماری.
احتمالاً بخاطر توانایی بالایی که در خواندن فکر آدمها دارند، حرف نزدن و واکنش ندادن برایشان غیرقابلتحمل است. برای خانمها یک جواب منفی بسیار بهتر از جواب ندادن است.
بارداری تاثیر قابلتوجهی بر فکر او دارد.
در هشت ماهه اول بارداری، میزان پروژسترون تا ۳۰ برابر میشود و همین باعث میشود که خانمها شدیداً آرام شوند. پروژسترون یک داروی خوابآور بسیار قوی است.
طبق مطالعهای که در سال ۲۰۰۲ انجام گرفته است، مغز زنها در دوران بارداری جمع میشود و تقریباً ۴ درصد کوچکتر از زمان عادی او میشود (نگران نباشید، تا شش ماه بعد از وضعحمل به حالت عادی برمیگردد).
اینکه بارداری باعث میشود زنها به طرز متفاوتی فکر کنند یا نه مسئلهای بحثانگیز است — یک مطالعه اخیر مشکلات حافظه را به هومونهای بارداری مرتبط دانسته است.اما بعضی محققان عنوان کردهاند که این تغییرات، مدارهای مغزی را آماده میکند که رفتار مادرانه را هدایت میکند.
محققان دریافتهاند که این مدارها بعد از تولد ایجاد میشوند. بغل کردن یک بچه، هورمونهای مادرانه ترشح میکنند، حتی در زنانی که تابحال باردار نشدهاند.
مادر بودن اثر قوی بر مغز او دارد.
تغییرات جسمی، هورمونی، احساسی و اجتماعی که بلافاصله بعد از به دنیا آوردن فرزند، زنان با آن روبهرو میشوند، میتوانند یک عمر طول بکشد. چون همه چیزهای دیگر تغییر کردهاند، برای اینکه تا حد ممکن قابلپیشبینی باشد، به همه چیزهای دیگر نیاز دارد، ازجمله شوهرش.
در طول سیر تکامل، پیشینیان ما به ندرت مادرانی تمام-وقت بودهاند زیرا همیشه کسانی برای کمک کردن به بچهداری در خدمت داشتهاند. و یک مادر نهتنها برای بخاطر خودش بلکه بخاطر فرزندش، به حمایت قابلتوجهی نیاز دارد. تحقیقات نشان میدهد که توانایی مادر برای اینکه بتواند نیازهای فرزندش را به طور کامل برآورده کند، میتواند بر رشد سیستم عصبی و روحیات فرزند او تاثیر داشته باشد.
یکی از راههایی که مادر جهان، طبیعت، به او در این راه کمک میکند، شیردهی است. مراقبت از فرزند باعث میشود مادران با استرسهای زیادی دست و پنجه نرم کنند (استرس زیاد میتواند بر قدرت شیردهی آنها تاثیر داشته باشد). حتی در یک تحقیق مشخص شد که شیردهی از کوکائین هم برای مغز زن شادیآورتر است.
دوبار دوران نوجوانی را تجربه میکند.
هیچکس دوست ندارد دوباره نوجوانی را تجربه کند. تغییرات ظاهری و هورمونی که این دوران در ما ایجاد میکند، نهتنها ناراحتی ظاهری و روحی برایمان فراهم میکند بلکه سوالات زیادی از اینکه که هستیم و چه میکنیم در ذهنمان ایجاد میکند.
در سنین میانسالی، عاشق خطر کردن میشود.
وقتی آن تغییر به اتمام میرسد، و بدن او وارد دوران «پیشرفته» خود میشود، مغز زنانه دستخوش دومین تغییر خود میشود. بااینکه مردها با بالا رفتن سنشان، علاقه بیشتری به روابط خود پیدا میکنند، زنان در این دوران آماده خطر کردن میشوند — مخصوصاً اگر آشیانهشان خالی باشد.
هنوز هم دوست دارد به دیگران کمک کند اما تمرکز او از خانواده کنونیاش به جامعه منتقل میشود. او بعد از سالها مراقبت از دیگران، حالا تمایل بیشتری برای رسیدگی به خودش و کارش پیدا میکند.
برای خیلی از خانمهای بالای ۵۰ سال، این دوران توام با شور زندگی و تمایل به ماجراجویی خواهد بود.