به گزارش خبرگزاری برنا، اولین سخنران این محفل دوستانه مهدی قزلی، مدیرعامل بنیاد ادبیات داستانی و شعر بود. وی در مقدمه صحبتهایش درباره آشناییاش با امیرخانی گفت: اولین آشنایی بنده با آقای امیرخانی زمان مصاحبۀ سهساعتۀ من با وی در هنگام انتشار کتاب ازبِه بود، بعد از آن فرصتهایی دست داد در همشهری داستان، همشهری آیه، فضاهای مجازی و ... مصاحبه داشته باشیم و افسوسم این است که چرا کار بزرگ را انجام ندادیم و مثلاً در همشهری داستان هفت جلدی که منتشر کردیم بنا داشتیم روی یک جلد عکس آقای امیرخانی باشد که نشد، در آیه هم همینطور. نخ تسبیح من فقط آثار و تولیدکنندۀ آثار یعنی آقای امیرخانی هستند و بقیه مطالب بسیار هم از گسسته است.
امیرخانی روحیه مبارزهجویی دارد
وی در ادامه، نکاتی را درباره مشخصه آثار آقای امیرخانی یادآور شد و اظهار داشت: نکته اول این است که وقتی نویسنده میخواهد چیزی بنویسد فرصت این را دارد که بنشیند و تمرکز کند و چیزی تولید کند که از خودش و دانستهها و داشتهها و پیرامونش بزرگتر باشد، گاهی نویسندهها میتنند و اثری تولید میکنند که به واسطه توانایی و فرصتی که داشتند از خودشان بزرگتر میشود. آقا رضا این فرق را با بقیه پدیدآورندگان داشته که خودش از آثارش بزرگتر بوده است.
وی افزود: نکته دوم این است که آثار امیرخانی قابل ارزیابی مثبت و یا منفی است. اگر وارد کاری میشود که در آن حساب و کتاب معنی دارد بیلان اینها موجود است و اگر وارد حوزه کار نوشتن میشود تیراژ این کتابها موجود است. نکته سوم این است که وی ساحتهای مختلف نوشتن را تجربه کرده است و فقط رماننویس نیست و یک نویسنده روشنفکر است که وارد حوزههای مختلف شده و نسبت برقرار کرده است و بعد از برقراری نسبت، به تولید اثر پرداخته است. شاید بعد از منِ او، درآمدن بیوطن و ازبِه نشان داد امیرخانی کار بهترشان منِ او است و شاید هجرت از رمان به سفرنامه موجب شد خودش تبدیل به اثری شود که آثار دیگر با آن مقایسه شوند. نکته چهارم این است که امیرخانی روحیه مبارزهجویی دارد، این در آثارش کمک کرده که آثار وضعیت خوبی پیدا کند، حتی قبل از نوشته شدن به اینکه باید این کار اینطور باشد فکر شده است.
آثار امیرخانی بدون رانت، پول، فشار دولتی و فرادولتی بین مردم رفته است
قزلی سپس با ذکر این نکته که آثار امیرخانی بدون رانت، پول، فشار دولتی و فرادولتی بین همه مردم رفته است، خاطرنشان کرد: بهتر است خود وی گزارشی از تعداد زبانهایی که آثارش ترجمه شده است ارائه کند و بگوید خودش کدام اینها را پیگیری کرده است. برای اینکه ادبیاتی داشته باشیم که نسبتش با انقلاب اسلامی روشن و مثبت باشد و مؤثر بشود لزوماً احتیاجی نیست که همه یک تیم بشویم و پشت آن بایستیم، شاید به یک معنا این ضرر و آسیب داشته باشد و الان مثال نقض این ماجرا اینجا نشسته است. امیرخانی بدون برخورداری از این حمایتها برای آثارش توانسته مسیر خود را باز کند.
آثار امیرخانی به جریان مطالعه فعّال کمک کردند
وی درباره تأثیر آثار امیرخانی بر جریان مطالعه فعّال بیان داشت: امیرخانی و آثارش به جریان مطالعه فعّال خیلی کمک کردند. برخی آثار هستند که آدم میخواند که بخوابد. آثار جناب امیرخانی برای خواندن و بیدار شدن است یعنی باعث شده از تحریک قوۀ تخیل به این مسیر برسد که قوۀ تعقل به جریان بیفتد و این اتفاق مهمی است و شاید در آثار داستانی چنین اتفاقی به ندرت پیش بیاید و افراد نسبت به آن موضع منفی و مثبت داشته باشد. به نظرم همین خوانش نقّادانه از آثار امیرخانی به این برمیگردد که در این آثار چیزهایی پیدا شده که باید سراغش برویم و نقادانه بررسیاش کنیم.
او ادامه داد: گاهی دیدم آدمهایی که در ظاهر به نظر نمیرسد ربطی به محتوا و جریان فکری کتاب امیرخانی داشته باشند دارند آن کتاب را میخوانند و این چیزی است که جریان انقلاب به آن احتیاج داشت. بهتر است یک بار کار پژوهشی انجام شود که میزان فروش اثرهایی با همین محتوا با انتشار و زمان انتشار آثار امیرخانی مقایسه شود و اینکه آیا آثار آقای امیرخانی به فروش رفتن و جدیتر شدن و دیده شدن آثار بچههای دیگر کمک کرده است یا خیر. آثار امیرخانی و خود وی فقط رمان را تحتتأثیر قرار نداد، حوزه ایشان حوزه فرهنگ است و رسمالخط را هم تحت تأثیر قرار داد، نامگذاری بر داستان و کتاب را هم تحت تأثیر قرار داد یعنی ورود این آثار و محصولات به بازار حمله یکجانبه و یک جناحی به داستان یا رمان یا ادبیات یا نثر نبوده است بلکه یک حمله سراسری بوده است و بسیاری از افراد در این موارد تجدیدنظر کردند هرچند راه نقد هم در این رابطه باز است و موضوع قابل بحث است.
آثار امیرخانی مبتنی بر طرح مسئله است
وی در رابطه با طرح سؤال در آثار امیرخانی بیان داشت: آثار امیرخانی مبتنی بر جواب دادن نیست، بلکه مبتنی بر طرح مسئله است در حالی که اشتباه استراتژیک ما در گفتمان مواجهه با مخاطب همیشه این است که میخواهیم به او جواب بدهیم. به نظر میرسد روح آثار امیرخانی ضمن اینکه یکسری اصول را حفظ کرده است طرح مسئله و سؤال میکند و نگران نیست و فکر میکند با طرح سؤال مبانی محکمتر خواهد شد.
ادبیات داستانی بعد از انقلاب به قبل و بعد از آثار امیرخانی تقسیم میشود
قزلی درباره تأثیر آثار امیرخانی در قبل و بعد از انقلاب گفت: ادبیات داستانی بعد از انقلاب ما به طور جدی به قبل و بعد از آثار امیرخانی تقسیم میشود، خیلیها به این اذعان دارند ولی به شکل عجیبی در فضای عمومی از طرح آن ابا دارند. بالاخره اتفاقاتی که بعد از منِ او در فضای مجازی افتاد و آثار شبیه آثار ایشان و نثرهایی شبیه نثر ایشان که عکسالعمل صریح بود ولی خیلیها از تندتند کتاب بیرون دادن دست کشیدند، خیلیها به فکر فرو رفتند برای اینکه اگر میخواهند کاری تولید کنند چهکار کنند که این کار مثل کارهای ایشان باشد. فکر میکنم آدمهایی که دقیقتر و اهل پژوهش هستند میتوانند فکتهای خیلی خوبی در این حوزه پیدا کنند.
شخصیت رضا امیرخانی دو عنصر دارد؛ اندیشه و دغدغه
در ادامه نشست محمدحسن شاهنگی که کتاب به اهتمام وی تدوین یافته گفت: ما همیشه عادت کردیم دیگران را نقد کنیم دیگران را زیر ذربین قرار بدهیم، خودمان را فراموش کردیم، گام اول اینکه در یک فضای دوستانه از خودمان شروع کنیم. تامل بود برای این اثر از جوانانی که دغدغه دارند و آثار آقای امیرخانی را خواندن دعوت شود و در قالب میزگرد کار به سرانجام برسد، در مورد نویسندگان بعدی هم همین روال را خواهیم داشت.
وی افزود: نکتهای بعدی ما معمولا این عادت را داریم که نویسنده، بزرگی، عزیزی باید مرحوم بشود آنگاه بزرگ بشود، ما این را خواستیم زیر سوال ببریم. نویسنده جوانی که خوش آتیه است، نویسنده طراز انقلاب اسلامی است، مطلق به گفتمان انقلاب اسلامی است، دیده میشود بهتر و دقیقتر دیده بشود.
وی در پایان سخنان خود گفت: نکته آخر اینکه در خصوص موضعگیریهای که درباره این اثر شد که چرا امیرخانی و نویسنده دیگری نه، جای تعجب داشت. شخصیت رضا امیرخانی دو عنصر دارد؛ اندیشه و دغدغه. ما کمتر نویسنده ای داریم که این دو عنصر در آثارش مورد توجه باشد و لحاظ کرده باشد یکی از دلایلی که آقای امیرخانی را انتخاب کردیم که آثارش را رصد بکنیم درواقع همین مولفه بود. ضمن اینکه امیرخانی در بین نویسندگانی که داستان نویس هستند در حوزه ادبیات، رتبه قابل توجهای دارند.
سپس رضا امیرخانی توضیحاتی در ارتباط با خود و آثارش داد و گفت: من هم مثل آقای شاهنگی بر این باورم که عادت داریم بعد از اینکه نویسنده خلاص شد و دیدیم راه نمیرود، یا بعد از فوتش و یا فوت ادبیاش میگویند کاری کنیم که هولش دهیم تا شاید دوباره بنویسد. شاید اولین نوع از این نوع بزرگداشتها و نکوداشتها را سال ۸۱ برای مرحوم امیرحسین فردی گرفتیم که آقای محقق زحمتش را کشید و بعداً توسط نهادها و مؤسسات دیگر پی گرفته شد.
وی ادامه داد: کار را خواندم، قسمتهایی شخصی دارد که طبیعتاً چون دیگر برای من است میتوانم در مورد برخی از جاهای آن مخالف باشم و یا بگویم در برخی جاها اغراق شده است، و قسمتهایی کلّی دارد که نکاتی مهم است و میتوانست برای خودم درسآموز باشد. نکته مهم دیگر اتفاقات عجیب و غریبی است که در چندسال گذشته در کشورمان افتاد و باعث شد عملاً خیال کنم از این بچههایی که دوستشان داشتم دور شوم ولی این کتاب نشان میدهد که هنوز این اتفاق نیفتاده است و این برایم ارزش است که احساس کنم مرزهای قبیله همان مرزهای سابق است. یک نکته دیگر این است که فکر میکنم در این کارها سعی کنیم به کسانی که تحلیلهای متفاوتی از کارهای نویسنده دارند توجه کنیم، آنجا که تمجید و محبت است به من نویسنده خیلی چیزی اضافه نمیکند ولی آن جاهایی که تعبیر جدیدی بخوانم ولو اینکه اشتباه باشد کمک کند، اگر بتوانیم بیشتر بطنهای ادبی را بشکافیم خیلی کمک میکند.
جزو نویسنده های تجربه گرا بودم
امیرخانی اظهار داشت: من جزو نویسندههای تجربهگرا بودم به این معنا که بلد نبودم خارج از تجربهام چیزی بنویسم، که این فضل نبوده و نشان میدهد تخیلم ضعیف بوده است، اگر تخیلم قویتر بود میتوانستم از تجربههای دیگران هم استفاده کنم. از این منظر تجربیات در این اثر معنا دارد و به نظر میرسد خروج از شخصیات باز هم کمک کند به متون ادبی راحتتر وارد شویم و بتوانیم منابع دیگری که نویسنده برای نوشتن در اختیار داشته و الزاماً تجربه نیست بتوانیم دربیاوریم، امیدوارم این کار برای نویسندگان دیگر ادامه یابد.
وی در پایان صحبتهای خود گفت: نکته دیگر هم بگویم، من چهلسال را رد کردم، وقتی حساب کتاب کردم با خود گفتم چند رمان دیگر میتوانم بنویسم؟ و گفتم اگر مثلاً هر پنج شش سال بتوانم یک رمان بنویسم، چهار یا پنج رمان دیگر خواهم نوشت، الآن که حدود دوسه سال از آن تخمین گذشته احساس میکنم چهار پنج تا خیلی رقم خوشبینانهای بوده و خیلی فکر میکردم بعد از چهلسال مثل قبل از آن پرانرژیام و میتوانم از وقتم استفاده کنم. من دیگر خودم را جوان نمیدانم و نویسندههای خیلی خوب جوان داریم که دارند بهتر از ما کار میکنند. احساس میکنم از جوانیام استفاده کردم ولی الان میفهمم اگر میدانستم بعداً در سرپایینی اینقدر کم میتوانم کار کنم حتماً استفاده بیشتری میکردم.