به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت اله العظمی صافی گلپایگانی بخش هشتم درس گفتار های اخلاقی معظم له در ماه مبارک رمضان نموده به شرح زیر است:
شریعت اسلام با فطرت بشر هماهنگ، و احکام آن، خواستههای واقعی فطرت و طبع سلیم و ذوق مستقیم است. اسلام به خرد و نیروی اندیشه بشر اهمیّت فراوان داده و او را به تعقّل و کنجکاوی و تحقیق تشویق میکند و کسانی را که از حکومت عقل و مراجعه به آن سرباز میزنند، سرزنش و توبیخ مینماید.
تعالیم اسلام تحمیلی بر روح پاک انسانیّت ندارد و وجدان بشر از این که روش خود را با آن تعالیم منطبق سازد، سنگینی و فشاری را احساس نمیکند.
یگانه صراط مستقیم
یگانهصراط مستقیم و کوتاهترین راه به سوی مقاصد عالیه، برنامههای اسلام است که مصالح دین و دنیا، جسم و روح و فرد و اجتماع را با هم جمع نموده است.
آنچه در این دین حنیف مورد نهی و حرمت واقع شده، چیزهایی است که بر فطرت تحمیل شده و با خواستههای آن هماهنگ نیست. و آن چه مورد امر قرار گرفته و حکم به وجوب و استحباب آن شده، مطابق با فطرت است.
«خیر و مصلحت» و «دفع ضرر و مفسده»، پایه احکام اسلام است و در هر کجا، دو مصلحت باهم مزاحمت کنند، حفظ مصلحت مهمتر و در هر جا ناچاری به ارتکاب یکی از دو مفسده باشد، پرهیز از عملی که مفسدهاش بیشتر است، لازم میشود.
سهولت و آسانی احکام اسلام
یکی از مشخّصات و علایم شریعت اسلام، «سهولت و آسانی احکام» آن است؛ چنانچه در اموری که تشریع اسلام بر پایه آن استوار است، «امکانات مکلّفین» و «عملی بودن تکالیف» مدّنظر قرار میگیرد.
تعالیم سخت، برنامههای دشوار و پر زحمت و مخالفت با فطرت سبب میشود که فرد، بیشتر از اطاعت سرباز زند؛ و دین به واسطه آن فقط مکتب ریاضت و وسیله کوبیدن و افنای غرایز باشد؛ و از فوایدی که باید برای دنیا و آخرت، نظام اجتماع، تهذیب اخلاق، تربیّت و هدایت و ترقّی داشته باشد، خالی گردد.
بدیهی است اگر قانون، بر خلاف فطرت و براساس رعایت مصلحت و دفع مفاسد نباشد، قابل دوام نیست و عاقبت هم اگر با زور و قهر، بر بشر تحمیل شود، با مقاومت و عکس العمل شدید مواجه شده و در مقابل فطرت محکوم میگردد.
اصول قرآنی و روایی
از این جهت اسلام در موارد عُسر و حرج، اضطرار، ضرر و تقیّه، طبق شرایطی که در فقه بیان شده، احکام و تکالیف خود را برداشته است. و قرآن مجید و نصوص و روایات، این اصول را تثبیت و تقریر فرمودهاند که به نمونههایی از آن اشاره میگردد:
الف ـ آیات کریمه
«فَاَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» ؛ «وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینَ مِنْ حَرَج» ؛ «یُرِیدُ اللهُ أَن یُخَفِّفَ عَنکُمْ»؛ «یُرِید اللهُ بِکمُ الیُسرَوَ لایُرید بِکُم العُسرَ» ؛ «مَایُریدُ اللهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُم مِّنْ حَرَج وَلکِن یُرِیدُ لِیُطهِّرَکُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُم لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»
ب ـ احادیث شریفه
«لا ضَررَ وَلاضِرار فی الإسلام»؛ «رُفِعَ عَن اَمَّتِی تِسعَة ...»؛ «یَسِّرُوا وَلا تُعَسِّرُوا وَبَشِّرُوا، ولاتنفِرُوا...»
مطابق آن چه بیان گردید، بنای شرع بر تسهیل و آسانی است؛ پس، این سؤال مطرح است که چرا تکالیف دشوار ـ که به بذل مال و جان نیاز دارد ـ در شرع بسیار است؟
در پاسخ باید گفت: اگرچه بذل جان و فداکاری آسان نبوده و بذل اموال نیز بر کسانی که از خصلت سخاوت محروماند و از همدردی با هم نوع، لذّت نبرده و آن را پرداخت غرامت و ضرر میپندارند، دشوار است؛ امّا برای تحصیل مقاصد مهم و یا دفع مفاسد بزرگ، تحمّل این زحمات، گوارا و موافق با فطرت است و وقتی این تکالیف به نوع بشر عرضه شود، همه با صرف نظر از توجّه به خود، انجام آن را لازم و از اصول و نوامیس کمال و بقای نظام اجتماع میدانند. این گونه تکالیف، خلاف یُسر و آسانی نیست؛ بلکه تأمینکننده آن نیز است.
در ضمن آیات راجع به روزه ماه رمضان، این جهت سهولت دین اعلان گردیده و نشانگر آن است که در تشریع روزه هم این موضوع رعایت شده است.
حکم عقل بر تحمّل زحمت روزه
روزه بر نفوس معتاد به صرف غذا سخت بوده و به نوعی، ریاضت است؛ چرا که مانند هر رژیم تربیتی دیگر، با هوای نفس انسان سازگار نیست؛ ولی این ناسازگاری مثل ناسازگاری دارو با اشتهای بیمار است و قبول نکردن ذایقه و تنفّر مزاج بیمار، به واسطه طعم دارو است؛ ولی فطرت، وجدان و عقل بیمار، خوردن این دارو را پذیرفته و تحمّل زحمت آن را لازم میداند و سرباز زدن از خوردن آن را ناپسند و نابخردی میشمارد؛ به طوری که اگر بیمار از خوردن آن دارو خودداری کند، پرستار ـ که عقل و فطرتش پا بر جا است ـ آن را به زور به او میخوراند.
امّا اگر دارویی زیانآور بود، نباید آن را به بیمار خورانید و یا اگر خوردن آن دارو، ناراحت کننده است، ولی قابل تبدیل به داروی دیگر میباشد، پزشک حاذق آن را به داروی دیگر تبدیل مینماید و یا اگر تغییر زمان آن، مصلحت مهمّی داشت، وقت آن را تغییر میدهد.
خداوند متعال در ضمن بیان احکام روزه، دستور فرموده است که مسافر و بیمار در وقت دیگر ـ که این دو عذر را ندارند ـ روزه بگیرند. سپس میفرماید: «یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ؛ خدا بر شما آسانی میخواهد.» خداوند در روزه نیز، سختگیری و دشواری نخواسته و به طور کلّی هدف تکالیف، تنگگرفتن بر مردم و به دشواری انداختن آنان نیست؛ بلکه خدا نسبت به بندگانش رؤوف و مهربان است؛ آسانی امور آنها را میخواهد و سختگیری بر آنان را اراده نفرموده است.
اگر چه اصل مذکور، در ضمن احکام روزه بیان شده، امّا اصلی کلّی است که در تمام موارد دیگر هم منظور شده و تذکّر آن در ضمن احکام روزه، به این دلیل است که: بسا بعضی نادانان و ناپختهگان گمان کنند که در تشریع روزه بر مکلّفین سختگیری شده است و از این رو خداوند برای دفع این توهّم فرموده است: «یرید الله بکم الیسر» ؛ بی شک اگر مراد خداوند از روزه به دشواری افکندن بندگان بود، از بیمار و مسافر و پیران سالخورده، وجوب آن برداشته نمیشد.
پس، ای برادر مسلمان! سپاس خدای را به جای آور و نعمت اسلام را قدر بدان و در ماه رمضان، فرمان او را به جان و دل پذیرا شو!
مبادا که از آمرزش خدا در این ماه محروم بمانی: «فالشقی من حرم غفران الله فی هذا الشهر العظیم». مبادا بدون عذر شرعی روزهات را افطار کنی و با امر الهی در این ماه عزیز مخالفت کرده و معصیت نمایی و مشمول این حدیث شریف گردی: «مَن اَفطَرَ یَوماً مِن شَهر رَمَضان خَرجَ رُوحَ الایِمانِ مِنه؛ کسی که روزی از ماه رمضان را [بدون عذر] افطار کند، روح ایمان از او بیرون خواهد رفت.»