خبرگزاری برنا لرستان:چه زمانه عجیبی،همه چیز دگرگون شده است.گویا دیگر هیچ چیزی تاب مقاومت در برابر تغییرات را ندارد.باید دستها را به نشانه تسلیم بالا برد ، سنت به طور چشمگیری مغلوب مدرنیته شده است و این مساله بخوبی در تمام زوایای زندگی قابل لمس و مشاهده است.
امروز به مدرسه فوتبال رفته بودم،بعد از چند سال.از در که وارد شد اولین چیزی که ذهنم را به خود معطوف کرد چهره بچه ها بود.قبلا بچه های سیه چهرده و آفتاب زده ، با زانوها و آرنجهای زخمی ، اما مصمم با یک دنیا انگیزه و انرژی آماده شروع مدارس فوتبال بودند.هر کدام از دیگری بهتر و با استعداد تر.انگشت شمار بودند نفراتی که پتانسیل نداشتند و معلوم بود چیزی برای ارائه ندارند.
اما حالا چهره های شیک و صورتهای گل انداخته،بی حال و کم رمق ، خمیازه کنان و چرت زنان به سمت زمین می رفتند.بچه هایی که معلوم بود دیشب تا دیر وقت یا در دنیای مجازی سیر کرده اند و یا تا نیمی از شب غرق در بازیهای رایانه ای بوده اند.
یادش بخیر،کوچه ها و خیابانهای چند سال قبل که مملو از بچه های شاداب مشغول بازی بود حالا دیگر سوت و کور شده اند و مرگ خاموش و بی صدای استعدادها را تجربه میکنند.
نسلهای قبل بطور خودکار همه چیز را یاد گرفتند و با کمترین توجه و حمایت خانواده از دل همان کوچه های خاکی بالاترین قله های موفقیت را تسخیر کردند.
در مقابل آنها نسل امروز قرار دارد،نسلی عصبی،زود رنج،کم رمق،راحت طلب،کم استعداد،پرتوقع و زبان دراز که هیجانشان را در اتاقهای کوچک و پای دستگاهها و گوشی های پیشرفته تخلیه میکنند.دیگر نه توپ پلاستیکی کسی به حیاط خانه همسایه می افتد و نه کسی بجای دروازه از آجر و سنگ استفاده میکند.
امروز دیگر باید دل بست به اندک استعدادهایی که به سختی کشف می شوند و پرورش می یاند.
تکنولوژی همه چیز را در خود بلعیده است و به طرز وحشتناکی جولان میدهد.باید منتظر ماند و دید چه سرنوشتی در انتظار نسلهای بعدیست،شاید برای قضاوت کمی زود باشد اما نشانه ها عمیقا اسفناک و نگران کننده اند.
نویسنده :پویا عالیخانی چگنی