یادداشتی به یاد کیارستمی

زندگی با طعم گیلاس

|
۱۳۹۵/۰۴/۱۵
|
۰۷:۵۲:۲۶
| کد خبر: ۴۲۷۰۶۹
زندگی با طعم گیلاس
یادداشتی به یاد عباس کیارستمی عزیز که تکرار نشدنی است.

اگر هم نخل طلا نمی‌گرفت، اگر هم در همه جشنواره‌های دنیا شهره نمی‌شد و اگر هم این همه تحسین و تمجید جهانی را برنمی‌انگیخت بازهم کیارستمی، کیارستمی بود.

کیارستمی خودش بود،خودش باجهان اختصاصی خودش. سینمای او،عکس‌های او،حرف‌هایش ونگاهش به جهان خاص خوداوست. کارنمی‌کردکه جایزه بگیرد. کارنمی‌کرد که تایید بگیرد.

بی‌هیچ چشم‌اندازی جهان خودش را تصویرمی‌کرد. جهانی که رنج‌ها هم درآن زیبا می‌شوند. نمی‌دانم می‌خواهد ازتنهایی‌اش فرارکند، باآن بجنگد یا آن راتکثیرکند وبرایش شریک بیابد. زیبایی‌شناسی اوتلخ‌ترین چهره‌ها را، تلخ‌ترین روزها را هم جوری نشان‌مان می‌دهد که دوست‌ داشتنی باشد. کیارستمی دوست‌داشتنی بود. ازآن کسانی است که برای دوست داشتنش دلیل زیادی لازم نیست. و من افتخار می کنم در کشوری زندگی می کنم که کیارستمی زندگی می کرد و در دوره ای زندگی می کنم که کیارستمی زندگی می کرد.

همین که خودش بود،همین که نمی‌شود شناختش جزازطریق همان تصویری که ازجهان خود می‌داد،همین که کارش را باهوشمندی تمام وبدون هراس ازتایید دیگران انجام می‌داد،همین که ازتنهایی خودش نمی‌ترسید وباآن زندگی می‌کرد، همین‌ها کافی است تاهرلحظه که به یاداومی‌افتم به حترام جهانی که ساخته کلاه ازسربردارم.

سبک روایی موجزانه وپرظرافت، گفتگوهای واقعی ودلپذیرآدم‌ها، شخصیت‌هایی که دردم جان می‌گیرند وطنینی واقعی پیدامی‌کنند، ورابطه‌هایی که نیرومند وزلالند وبه زیبایی تمام جلومی‌روند،مخاطبِ مشتاق به دیدن تجربه‌های نورامسحورمی‌کند. جسارت‌های کیارستمی درروایتگری وبداعت‌هایش ازدیدگاه زیبایی‌شناختی ناب،بی‌تردید ازدیدهیچ تماشاگرعلاقه‌مند به مکاشفه وجست‌ وجوگری پنهان نمی‌ماند.

مخاطب کیارستمی حتی اگرنکته‌های ظریف داستانی یا ساختاری آثاراورادرنیابد، نگاه نوی فیلمسازبرایش تجربه‌ای شگفت‌انگیزقلمدادمی‌شود. کیارستمی درزندگی ودیگرهیچ وزیردرختان زیتون واکنش مردم درمواجهه باوضعی تکان‌دهنده راازمنظری تازه به نمایش می‌گذارد. در خانه دوست کجاست، پسر خانه دوست را پیدا نمی کند ولی دوست پیدا می کند. درطعم گیلاس انگیزۀ شخصیت اصلی فیلم برای خودکشی راپنهان می‌کند. ده رابا استفاده ازدودوربین دیجیتال ودوزاویۀ دوربین،ویک ماشین می‌سازد. درپنج به یک تجربۀ فی‌البداهۀ شگرف درزمینۀ رابطۀ بین صدا وتصویردست می‌زند. درشیرین گامی متهورانه برمی‌دارد وخودِ فیلم راحذف می‌کند تامخاطب به واسطۀ شنیدن موسیقی وصدای شخصیت‌ها ودیدن واکنش‌های تماشاگران درسالن،فیلم را تماما درذهن‌اش بسازد. بادماراخواهدبرد به‌تعبیر«کِنْتْ جونز» مکمّلی‌ست برای دنیای طعم‌گیلاس؛اگرآن‌جاخودکشی بود با پیشنهادهایی برای زندگی،دراین فیلم همراه است .

 «بادماراخواهدبرد»،آغازحضورآشناترین نشانه‌ها وموتیف‌های فیلم‌های کیارستمی‌ست؛جاده‌ ای پُرپیچ‌ و‌خم دردل طبیعتـ شبیه همان جاده‌های معروف «خانه‌ی دوست کجاست»که به ‌تعبیر«لورا مالْوِی» حالا تبدیل به تکّه‌ای ازتاریخ سینما شده . اماچیزی که کیارستمی درشش دهه فیلمسازی‌ِ خود به دنبال آن بود، به طورکامل‌تردرفیلم کپی برابراصل بروزمی‌یابد ودامنۀ دلبستگی اساسی اوبه شعرگونه‌گی زبان سینما راعیان‌ترمی‌کند.

شاید به همین دلایل است که به گفته «ژان لوک گدار» سینما باگریفیت آغازمی شودوبا کیارستمی به پایان می رسد.

برای درک دنیای کیارستمی وراهیابی به مفهوم آثاراو،کلید سختی وجود ندارد. همۀفیلم‌های اوبه نوعی به هم مرتبطند. ضرب آهنگ کند ولحن آرام،تمرکزبررویدادهای به ظاهرمعمولیِ آدم‌های معمولی اطراف‌مان،ناتورالیسم ومینی‌مالیسم وقدرت سادگی درعین پیچیدگی فلسفی،تکراردرروایت،بافت تصویری باطراوت ودرخشان،وپایان‌های گشوده وغیرمنتظره ازموتیف‌های تکرارشونده درآثارکیارستمی هستند. این فیلمسازساختارفیلم‌های خود رابا دقتی وسواس‌آمیزبنامی‌کند وراه ‌ورسم ومعیارهای زیبایی‌شناختی معمول رابه بازی می‌گیرد.

«به آسمان نگاه کردی؟ نمی خواهی دم صبح طلوع آفتاب راببینی؟ سرخی آفتاب موقع غروب، ماه، ستاره ها، شب مهتابی، قرص کامل ماه... چشمت را می خواهی ببندی؟همه می خواهندازآن دنیا بیاینداینجا را ببینند! نمیخواهی آب چشمۀخنک رابخوری؟به 4 فصل طبیعت نگاه کنی؟هرفصل یک میوه می آید... هیچ مادری به اندازۀ نعماتی که خداوند به بندگانش می دهد،ندارد. ازمزۀ یک گیلاس می خواهی بگذری؟!» (طعم گیلاس)

نویسنده: خلیل حق شناس

.

 

 

 

نظر شما