به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، رسیدگی به این پرونده از بیست و یکم اردیبهشت91 به دنبال انتقال دختر 20 ماه ای به بیمارستان حضرت رسول آغاز شد. زن 30 ساله ای به نام سحر که وی را به بیمارستان منتقل کرده بود گفت: هلیا دختر خواهر شوهرم است. او به خانه مان آمده بود تا با دخترم بازی کند اما سرش هنگام بازی به دیوار خورد و بیهوش شد.
هلیا به اتاق عمل منتقل شد اما تلاش پزشکان بی نتیجه ماند و هشت روز بعد این کودک بر اثر خونریزی مغزی جان باخت.
اقدام هولناک این زن با هلیا دختر ۲۰ ماهه خواهر شوهرش
به این ترتیب پدر و مادر وی به نام های علیرضا و شیرین تحت بازجویی قرار گرفتند و مقدماتی گفتند کراک و شیشه مصرف می کنند و دخترمان را به دو مادربزرگش سپرده بودیم تا از او نگهداری کنند.
مادر شیرین در بازجویی ها گفت: چون دخترم و دامادم صلاحیت نگهداری فرزندشان را نداشتند من و مادر علیرضا نوبتی از هلیا نگهداری میکردیم.عصر بیست و یکم اردیبهشت میخواستم برای خواندن فاتحه به بهشت زهرا بروم که هلیا را به خانه پسرم در خیابان دامپزشکی بردم و او را تحویل عروسم دادم. چند ساعت بعد عروسم سحر با من تماس گرفت و گفت جمجمه نوهام هنگام بازی به دیوار خورده و هلیا بیهوش شده است.
با اطلاعاتی که این زن به پلیس ارایه داد سحر بازداشت شد. وی که ادعا داشت هلیا هنگام بازی از ایوان خانه به پایین افتاده است سرانجام لب به بیان حقیقت گشود.
وی گفت: مادرشوهرم هلیا را به خانهمان آورده بود تا با دخترم عسل بازی کند. اول نمی خواستم قبول کنم اما به اصرار عسل دختر خواهرشوهرم را تحویل گرفتم.
من به بیماری اعصاب و روان مبتلا هستم. تحت درمان پزشک بودم، اما چون شوهرم به من خرجی نمیداد مجبور شدم سر خود داروهایم را قطع کنم. حالم خوش نبود که دختربچه مدام گریه می کرد . می خواستم به هلیا و عسل سوپ بدهم که دختر خواهرشوهرم بدخلقی کرد. من هم در یک لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و سرش را محکم به زمین کوبیدم. وقتی دختربچه را بلند کردم متوجه شدم صورت و چانهاش کبوده شده است. بلافاصله هلیا را به بیمارستان بردم و با مادرشوهرم تماس گرفتم. من از ترس به دروغ گفتم که هلیا موقع بازی به زمین خورده و بیهوش شده است.
به دنبال ادعای سحر مبنی بر ابتلا به بیماری اعصاب و روان وی به کمیسون پزشکی قانونی فرستاده شد. پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد هر چند سحر دچار اختلالات خلقی است اما مجنون نیست. به این ترتیب پرونده این زن به اتهام قتل به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در آن جلسه پدر و مادر هلیا برای سحر حکم قصاص خواستند.
سپس سحر به دفاع پرداخت و گفت: باور کنید قصد کشتن دختربچه را نداشتم من در یک لحظه عصبانی شدم و سر بچه را به دیوار زدم.
در پایان آن جلسه هیات قضایی قتل را غیرعمد تشخیص داد. به این ترتیب سحر به 2سال زندان و پرداخت دیه محکوم شد. این رای اما در دیوان عالی کشور مهر تایید نخورد و پرونده برای از سرگیری تحقیقات به شعبه همعرض فرستاده شد.
در دومین جلسه رسیدگی به این ماجرا که در شعبه 74دادگاه کیفری استان تهران تشکیل شد سحر حرف های قبلی اش را تکرار کرد و اشک پشیمانی ریخت و در آن جلسه نیز هیات قضایی سحر را از اتهام قتل عمد تبرئه و به پرداخت دیه محکوم کرد.
اما قضات دیوان عالی کشور پس از بررسی موشکافانه پرونده این بار نیز حکم صادره را تایید نکردند.
با گذشت چهارسال از این ماجرا این بار پرونده برای رسیدگی به شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا سحر برای سومین بار از خود دفاع کند.
منبع:رکنا